جیمز بلانت: ‘بدن من معبد نبوده است. من آن را از طریق تجربه های دردناک قرار داده ام ‘| جیمز بلانت

Category: اخبار روز موسیقی

من بی ادب ارتش بودم که روی تکه های ارتش زندگی می کرد – در قبرس ، هنگ کنگ ، آلمان و تا آنجا دور از دسترس و عجیب و غریب مانند یورکشایر. هر دو سال یکبار با کار خلبان هلی کوپتر پدرم جابجا می شدیم و من در را می کوبیدم و می پرسیدم ، “آیا شما بچه های همسن و سالی دارید؟” در این صورت ، شما می توانید دو سال بهترین دوست را پیدا کنید. پس دیگر هرگز آنها را نبینید در قبرس بهترین دوستان من کانادایی بودند. در آلمان تعداد زیادی براتورست و چیپس وجود داشت ، اما در قبرس غذای ساده یونانی فوق العاده بود – مدیترانه ای ، خوشمزه و بسیار سالم.

غذای طاقت فرسای کودکی من خاطرات مربوط به پخت جگر مادرم با پیاز سرخ شده است. او از کبد درخشان بود. اگر او می توانست چیزهای دیگری بپزد ، آنها را در آستین خود نگه داشت.

ویولن را به من آموختند هنگامی که من چهار ساله بودم و خاطره بزرگ من از آن این است که مجبور هستم نان گرم صلیبی بازی کنم در حالی که دور میزگردی را در جهت خلاف جهت عقربه های ساعت می چرخانم و چند نان کراس داغ روی آن قرار دارم. و من واقعاً فکر می کنم که ممکن است درگیر نوعی آیین شیطانی باشیم ، قضاوت بر اساس صدای ویولن و همچنین هر کاری که ما مجبور شدیم در طول آن انجام دهیم.

سرانجام در مدارس شبانه روزی به پایان رسیدم (الستری و هارو) اما برای دیدن والدینم بین دو ماه پرواز کرد ، به همین دلیل سرانجام به ارتش پیوستم تا پول آنها را پس بدهم. من به یاد می آورم که به طور واضح به عنوان یک خردسال بدون همراه در لوفت هانزا یا بریتیش ایرویز از غذای هواپیما بسیار هیجان زده شده بودم. احتمالاً به همین دلیل است که من به خوبی در زندگی در ارتش جا افتادم – انتخاب بسته های جیره ای حاوی منوهای A ، B ، C یا D. لوبیا و سوسیس پخته شده در A بود و – همیشه هیجان انگیز – هش گوشت گاو ذرت در B. بود اما جعبه ها فقط به بیرون پرتاب شده و سپس شما باید با افرادی که در کنارتان ایستاده اند تجارت کنید.

قبل از اینکه من در Sandhurst باشم ، من تحصیل در رشته مهندسی مکانیک هوا فضا را در بریستول آغاز کردم ، که هفته ای 38 ساعت سخنرانی داشت. اما بعد به جامعه شناسی روی آوردم که دارای چهار بود. این بسیار منطقی بود. و آبجو خوب یک پوند بود. در میخانه Coronation Tap به دلیل این که بود ، نصف لیموترش داشتید بنابراین قوی این یک پوند برای یک ضربه سه گانه در باشگاه دانشجویان محلی بود. من در یک اتاق مشترک به شکل L می خوابیدم ، با یک آینه در گوشه ای ، خارج از محوطه دانشگاه ، و چیزهایی مانند شیشه های مرغ امشب را با مرغ خرد شده می خوردم.

سربازان ایتالیایی که با آنها کار کردم بسته های جیره بندی بسیار بهتری داشت ، حتی حاوی عکس های گراپا بود. آنها قهوه خارق العاده ای می نوشیدند و هنگامی که آنها آن را دم می کردند در کنار آنها با وسیله نقلیه مسلح متوقف می شدیم و آنها مقداری به ما پیشنهاد می دادند ، اما آرزو نمی کردند که ما را امتحان کنند – آنها فقط مودبانه می خندیدند.

به عنوان یک بازگشت افسر در واحدی که سعی در حفظ صلح در جنگ بالکان داشت ، ایده این بود که تا آنجا که ممکن است با کوزوو-آلبانیایی و صربستانی ملاقات کنیم تا از خشم و ترس آنها مطلع شوند. من را به خانه ها دعوت می کنند ، و در ابتدا بدون کفش و پای ضربدر می نشینم و چای می خورم – کاملاً تلخ – و سپس می خوریم. به این ترتیب به یکدیگر آرامش و اعتماد می یابید.

فکر می کنم هنوز بخشی از آموزش است در Sandhurst که روز اول ورود به سالن غذا ، سالن آشفته ، هنگام نشستن برای غذا خوردن ، آنها فریاد می زنند به شما ، “چپ راست ، چپ راست” و بیرون بروید. در روز دوم کمی سریعتر حرکت می کنید. اما روز سوم شما فقط بیل غذا را پایین می گذارید. در یک مأموریت در یک منطقه جنگی متوجه می شوید که مجبور خواهید بود در مدت زمان طولانی غذا بخورید ، بخوابید ، سلاح تمیز کنید و به طور کلی به خود تمایل داشته باشید ، بنابراین شما باید لحظاتی را که سرقت می کنید سرگرم کنید. خوردن

یک بسته جیره بندی است چنین یک چیز ساده؛ در کیسه ای را که نمی گذارید بجوشانید تا خیلی گرم باشد ، زیرا اگر دشمنی از بالای تپه بیاید نمی توانید آن را به اندازه کافی سریع بخورید. شما می خواهید فقط به اندازه کافی گرم باشد تا لذت ببرید. اگر لازم است آن را با قرار دادن زیر بازو گرم کنید ، این همان کاری است که می کنید. اگر آنقدر خوش شانس باشید که حتی در یک مخزن کوچک قرار بگیرید ، یک ظرف فلزی ، یک جعبه ضربه وجود دارد ، می توانید آن را متصل کنید.

در سال 1999 ، روسها ما را کتک زده بودند به فرودگاه پریشتینا در کوزوو – مکانی که از اهمیت لجستیکی برخوردار است – عمدتاً به این دلیل که صربها اجازه آنها را بدون مانع داشتند. ژنرال آمریکایی وسلی کلارک دستور حمله به روس ها را صادر کرد ، اما من آماده شروع جنگ جهانی سوم نبودم. ما عقب کشیدیم و فرودگاه را محاصره کردیم. دو روز بعد روس ها به نزد فرمانده ناتو رفتند و گفتند كه آنها آب و غذا نیاورده اند و بنابراین فرمانده گفت: “ما آماده هستیم كه اگر فرودگاه را تقسیم كنید ، ما را به اشتراک بگذاریم.” معاملات را معامله کرد.

به عنوان یک نوازنده تور ، تقریباً در هر نمایش یک مهمانی بعد از آن (کرونا و ودکا) برگزار می شود و پس از آن ، وقتی به اتوبوس تور می رویم ، برایان ، تکنسین گیتار من ، با Breville در آنجا حضور دارد ، و جوایز ژامبون و پنیر را ارائه می دهد. اتوبوس مسافرتی راحت تر از مخزن است ، اما شباهت زیادی به تور وجود دارد که من تیم متخصص دیگری را در اطراف خود دارم و از من حمایت می کنند.

من همیشه به بیروت فکر می کردم مکان مورد علاقه من برای بازی ، گرچه ما آخرین بار به دلیل مسائل امنیتی آنجا نرفتیم. لبنان چنین قابلمه فوق العاده پر جنب و جوش و قابل قبولی از انسانهای خاص ، مسلمان ، مسیحی و یهودی است که واقعاً از مرگ و میر خود آگاه هستند و بنابراین هر روز بسیار زنده و قدردان هستند ، و غذای فوق العاده دارد. غذای لبنانی پسر عموی غذای یونانی است ، به گونه ای که من آن را می بینم.

به نظر من داشتن یک میخانه یک چیز خوب و سالم است برای انجام در طول چرخه سه ساله نوشتن ، ضبط ، انتشار ، تبلیغ و تور آلبوم ها. من مالک فاکس و قرقاول در لندن هستم. این مکان محلی من بود ، گوشه گوشه خانه ای که لباس در آن ذخیره کردم و از آنجا عبور کردم. کثیف بود ، مورد بی مهری قرار گرفت و ما آن را لقب گرفتیم فاکس و ناخوشایند ، اما یک شب من کنار یک آژانس املاک نشسته بودم که گفت این روی کتابهایش است. این من محلی ، من یک ستاره کوچک موسیقی پاپ هستم و مطمئناً تمام کار یک شخص حفظ محلی است. بنابراین متوجه شدم که چوب را انتخاب می کنم ، می مالم و لاک می زنم و مطمئن می شوم که دستشویی ها واقعاً هوشمند هستند. نگاه من را به خانه سوهو در برلین انداختم ، جایی که مردی وارد حلقه حلقه شد و من را دید که از ادرار عکس می گرفتم و فریاد زد: “تو جیمز بلانت هستی!” من تصور می کنم که او می تواند در همان لحظه با کسی درگیر شود: “من با جیمز بلانت آشنا شدم و او یک فتیشیست ادرار است.”

من ، با لاWrence Dallaglio [the former rugby player] و کارل فاگارتی [the former motorcycle racer]، یک رستوران در بالای سوارترین آسانسور اسکی در Verbier ، سوئیس. تاپ پیتزای من هم به فروش می رسد هم Dallaglio ، که شبیه یک غذای گرم آمریکایی است و هم Fogarty ، که اگر از من بپرسید ، بیشتر شبیه یک سالاد بالا است.

داشتم از روی صندلی بالا می رفتم یک بار ، با عینک ایمنی ، با یک دختر و پسر در کنار من. او گفت ، “این بالابر اسکی جیمز بلانت است” ، و او گفت ، “و سال آینده او ظاهراً یک سیستم صوتی نصب می کند تا فقط موسیقی خود را پخش کند – بنابراین صف ها را پایین نگه می دارد.” بنابراین من عینک عینک خود را درآوردم و گفتم: “سلام همسر ، این شوخی لعنتی من است.”

همسرم بدون گلوتن می خورد. این یک جایزه بزرگ است ، زیرا او نمی تواند آبجو من را بنوشد یا پیتزا من را بخورد.

بدن من معبد نبوده است. من آن را از طریق تعداد زیادی از تجربه دردناک قرار داده ام. اما خوشبختم از این نظر که همسرم بهترین آشپزی است که اکنون می شناسم – البته – و اینکه دیگر نیستم نیاز همیشه هفته ای چندین بار از خانه برای غذا خوردن در محلی مورد علاقه خود در ایبیزا می روم یا با شماره گیری سریع به دومینو اعتماد می کنم.

چیزهای مورد علاقه من

غذا
غذای آشغال. من یک بار پرواز برگشت از LA به آلبوکرک را انجام دادم ، فقط برای نمونه سازی بالهای تند در مکانی در کنار آزادراه موسوم به Chicken Basket.

نوشیدن
کوکاکولای ساده و قدیمی. من یک پاکی هستم. به یک دلیل به عنوان “پزشک سیاه” شناخته می شود. بسیاری از مشکلات را برطرف می کند ، پر از مواد معدنی است و شما را بیدار نگه می دارد. من هنوز هم به دنبال یخچال قدیمی کوکاکولا هستم که یک سری لوازم شگفت انگیز است.

ظرف درست کنید
یک کاسه غلات یا اینکه در کمد لوبیای پخته شده ام و می توانم آن را روی مقداری نان تست سرو کنم. یا آن را با یک گوجه فرنگی فلش کنید ، یا ذرت شیرین بریزید. در غیر این صورت می توانم یک ساندویچ ماهی تن درست کنم. یا تخم مرغ مخلوط شده – این کاملا ماجراجویانه است.

چگونه می توان كاملاً و كاملاً صریح و آشكار بود: دفتر خاطرات احساس بی میلی در رسانه های اجتماعی (قهوه ای کوچک 12.99 پوند) اکنون خارج شده است

joker123 casino malaysia minyak dagu mega888 apk pussy888 xe88 joker123 super 8 ways ultimate live casino malaysia live22 malaysia mega888 apk 免费电影 casino malaysia