چرا پیانیست ایتالیایی روسیه را در بحبوحه “الغای فرهنگ” انتخاب کرد؟

Category: اخبار روز موسیقی

لورنزو باگناتی
لورنزو باگناتی

تعظیم، حرکتی سریع به سمت پیانو، لمس انگشتان کلیدها، لحظه ای سکوت، و ناگهان هوای اطراف ویرتوز لرزید، قلب حضار شروع به تندتر زدن کرد و اکنون روح همراه با “پرنده آتشین” ایگور استراوینسکی “، به سمت ارتفاعات نگران کننده می شتابد. مثل یک موشک پرتاب شده است.

این پیانیست لورنزو باگناتی، جوان، تنها 24 سال، اما استعداد کیهانی است. و بسیار خوشحال کننده است که فضای او روسیه و فرهنگ روسیه است. چند سالی است که او در مسکو زندگی می کند، از آکادمی موسیقی Gnessin فارغ التحصیل شد و اکنون با موفقیت در حال تور است – آرخانگلسک، سنت پترزبورگ، تیومن. او زبان را یاد می گیرد، وبلاگی دارد که در آن به روس ها درباره ایتالیایی ها و ایتالیایی ها درباره روس ها می گوید.

ما با لورنزو ملاقات کردیم و به عنوان فردی که از وطن گروه موسیقی آمده بود، از او هفت سوال – یادداشت پرسیدیم.

– قبل از از این لحظه به بعد، لورنزو، در مصاحبه های شما، دلیل مهاجرت شما به روسیه عشق شما به فرهنگ ما بود. فرهنگ ایتالیایی را هم دوست دارم، اما به ایتالیا نقل مکان نمی کنم. من فکر می کنم شما چیزی را از دست داده اید.

– سعی میکنم توضیح بدم در 17 سالگی در یک مسابقه موسیقی در فلورانس برنده شدم و به عنوان جایزه، این فرصت را پیدا کردم که برای یک ماه با کنسرت و کلاس های مستر به مسکو بیایم. اگر قبلاً روسیه را از راه دور از منشور فرهنگ شما دوست داشتم، پس از اولین دیدارم عاشق مردم روسیه، از جمله معلمان و نوازندگان دیگر شدم. چند سال بعد، او تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل در قاضی آکادمی به اینجا نقل مکان کند. گنسین ها

بنابراین هیچ رازی وجود ندارد. متأسفانه، من مادربزرگ روسی ندارم (لبخند می‌زند). پدر و مادرم با خوشحالی خبر عزیمت من به روسیه را دریافت کردند. این مادر و پدرم بودند که در من، برادران و خواهرانم، عشق به ادبیات و موسیقی روسی را القا کردند. پدر نوازنده عود، استاد کنسرواتوار ونیز و مادر خواننده و فیلسوف باروک است.

– Reآیا تصمیم شما برای یادگیری زبان روسی نیز از والدینتان الهام گرفته شده است؟ اتفاقا خیلی خوب حرف میزنی و شما، با قضاوت بر اساس وبلاگ خود، همچنین با شایستگی می نویسید.

– با تشکر از شما برای تعریف. من بدون دانستن یک کلمه روسی به کشور شما آمدم. اما او بلافاصله شروع به مطالعه زبان در Gnesinka با معلمان عالی کرد – 16 ساعت در هفته. اکنون 3.5 سال است که این کار را انجام می دهم و روز به روز احساس می کنم دارم به آرزوی خود نزدیک می شوم: خواندن آزادانه آثار پوشکین، داستایوفسکی، مایاکوفسکی در اصل!

نکته مهم دیگر: من شروع به مطالعه زبان در روسیه کردم و همانطور که در مورد بچه ها اتفاق می افتد، ابتدا صحبت های روسی واقعی را همه جا شنیدم و سپس خودم صحبت کردم. می توان گفت در 20 سالگی یک بچه روسی شدم.

– میآیا می توانید تله زبان پیدا کنید؟

– نه تو چی هستی! تا حالا بزرگ و توانا گاهی با من شوخی بی مهری می کند. افسوس، گاهی اوقات حروف صدادار “و” و “s” را اشتباه می گیرم، به دوستی می روم نه “دیم”، بلکه “دود”، همکلاسی سابقم را نه “میلا” بلکه “صابون” صدا می کنم.

– نه تو چی هستی! تا حالا بزرگ و توانا گاهی با من شوخی بی مهری می کند. افسوس، گاهی اوقات حروف صدادار “و” و “s” را اشتباه می گیرم، به دوستی می روم نه “دیم”، بلکه “دود”، همکلاسی سابقم را نه “میلا” بلکه “صابون” صدا می کنم.

– فااشتباه تال البته! لورنزو، ما می گوییم که زبان روح مردم است. آیا موفق به درک روح روسی شده اید؟ چه فرقی با ایتالیایی دارد؟

– این سوال بسیار جالبی است و من نمی خواهم پاسخ را به چند کلیشه هک شده تقلیل دهم. اگر اشتباه نکنم عبارت “روح روسی” یکی از اولین مواردی بود که پوشکین به کار برد. به یاد داشته باشید، در “یوجین اونگین” او در مورد تاتیانا گفت: “روسی در روح، بدون اینکه بداند چرا.” در واقع، اگر رباعی تیوتچف را به خاطر بیاوریم، چیزهایی وجود دارد که ذهن نمی تواند آنها را درک کند.

فرهنگ روسیه به قدری عالی است، طبیعت یک فرد روسی آنقدر چند وجهی است که به سختی می توان تمام عمق و تنوع آنها را با قدرت فکر به دست آورد. ایمان و احساسات به کمک ما می آیند. شخصاً وقتی با دوستان روسی غرق در احساسات می شوم و آهنگ های محلی و بارد شما را با گیتار می خوانم روح روسی را بسیار عمیق تر درک می کنم. رپرتوار موسیقی شما شگفت انگیز است. همه را متحد می کند، از جمله خارجی ها، شاید روس ها را دقیقاً در روح.

من فکر می کنم دنیای درونی یک فرد روسی مانند خاک حاصلخیز است که اگر یک پرتو آفتاب و یک قطره آب تمیز به آن داده شود، به سرعت و به سرعت به آنها واکنش نشان می دهد! یک فرد روسی می داند که چگونه احساس واقعی داشته باشد و شما را از طریق موسیقی، نقاشی، ادبیات احساس می کند.

اگر روس ها را با ایتالیایی ها مقایسه کنید، از نظر صداقت متمایز می شوید. لبخند یک فرد روسی یک لبخند واقعی است، یک تعریف از یک روسی یک تعریف واقعی است. و ما ایتالیایی ها شاید در این زمینه تئاتری تر باشیم.

– نمک فرهنگ روسیه – هنوز موسیقی است یا ادبیات؟ به طور نسبی، داستایوفسکی یا استراوینسکی؟

– مریض ها را برید، چون من هر دو را دوست دارم! من می توانم از داستایوفسکی نقل قول کنم. اول از همه، من همیشه قطعه ای از رمان “شب های سفید” او را به یاد می آورم که در آن بهار به سن پترزبورگ می رسد:

“و من خوشحال بودم که هرگز برای من اتفاق نیفتاده بود. انگار ناگهان خود را در ایتالیا یافتم – طبیعت به شدت به من ضربه زد، یک شهرنشین نیمه بیمار که تقریباً در دیوارهای شهر خفه می شد.

البته خواندن این سطرها برای یک ایتالیایی فوق‌العاده است، اما حتی شگفت‌انگیزتر است که احساس کند در روسیه چگونه زندگی جدیدی به دست می‌آورد. الان میبینمش و اکنون من تمایل مردم روسیه برای تجدید را درک می کنم.

این روزها دوستانم از سیسیل با من تماس می گیرند و از آب و هوا شکایت می کنند. آنجا 15 درجه است، هیچ کدام به این سرمای فروردین عادت ندارند. و اینجا، در مسکو، امتیاز مثبت به سختی ایجاد شده است و مردم خوشحال هستند. همانطور که ایلیا ارنبورگ نوشت:

«بله، چگونه می‌توانند بچه‌های جنوب، جایی که گل رز در دسامبر می‌درخشد. حداقل برای یک دقیقه، حداقل در خواب، حداقل به طور ناخواسته حدس بزنید که فکر کردن به بهار چه معنایی دارد.

در مورد استراوینسکی که شما نام بردید، من با ترس خاصی با کار او برخورد می کنم و از پایان نامه کارشناسی ارشدم در Gnesinka در باله او پتروشکا دفاع کردم. ارائه غنای فرهنگ عامیانه روسیه به مردم اروپا از طریق رونویسی باله های “پتروشکا” و “پرنده آتشین” او برای من بسیار محترم است.

– لابرای تیز کردن، ما چنین واحد عباراتی داریم، شما، من می بینم، نمی دانید چگونه. رویکرد جدی به همه چیز. حتی در وبلاگ شما می توان تمایل به کاشت معقول، مهربان، ابدی را احساس کرد.

– من آن را در زمان همه گیری شروع کردم، زمانی که کنسرت ها لغو شد و زمان آزاد بیشتری وجود داشت. با تحسین شروع کردم به صحبت در مورد فرهنگ ها، زبان ها و آداب و رسوم خود با این هدف که مردم خود را کمی نزدیکتر کنم و مردم را متقاعد کنم که از آنچه فکر می کنیم به یکدیگر نزدیکتر هستیم. تصور اینکه چقدر با هم مشترکیم سخت است!

– سیکتان! آنها می گویند که شما نیز عشق خود را در روسیه ملاقات کرده اید. درست است؟

– دینا بوریسووا زیباترین اتفاقی است که در روسیه برای من افتاده است. اولین باری که او را روی صحنه کالج موسیقی گنسین دیدم و شنیدم را هرگز فراموش نمی کنم. او عاشقانه های روسی می خواند. ما اغلب همراه با آثار ایتالیایی-روسی اجرا می کنیم.

یادم می آید که چگونه در ابتدای رابطه مان به زبان انگلیسی ارتباط برقرار می کردیم و اکنون با چنین لذتی کاملاً خودمان را بیان می کنیم، یکی به زبان پوشکین و دیگری به زبان دانته. با وجود محدودیت های اولیه زبان، ما هرگز یکدیگر را خارجی نمی دیدیم. این به خاطر عشق و موسیقی است.

ماکسیم واسیونوف، “آر جی”


راستی:

joker123 casino malaysia minyak dagu mega888 apk pussy888 xe88 joker123 super 8 ways ultimate live casino malaysia live22 malaysia mega888 apk 免费电影 casino malaysia