بلک فرانسیس ، ترانه سرا strong> h2>
این آهنگ در مورد سفر دبیرستان به باهاما است. من در آب صاف شنا می کردم و یک ماهی کوچک بود – تقریباً چهار اینچ ، اصلاً خطرناک نیست – که با تعصب مرا دنبال می کرد و من را بهم می زد. مرتباً این کار را انجام می داد – مرا آزاد کرد. من مثل این بودم: “من باید از این ماهی دیوانه لعنتی دور شوم.” p>
من برای حفظ حریم خصوصی در حمام آپارتمان خود آهنگ می نوشتم. یک روز همسر سابق من آنجا بود و آرایش می کرد. او کاملاً گوتی لباس پوشید ، بنابراین مدتی طول کشید. من در اتاق خواب مشغول پخش این آهنگ بودم و او سرش را بیرون کشید – و او هرگز این کار را با آهنگ دیگری انجام نداد – و گفت: “این یک آهنگ خوب است ، آن را تمام کن.” p>
ضبط در سال 1987 انجام شد و سال بعد در آلبوم Surfer Rosa منتشر شد. ما با استیو آلبینی در استودیو کار کردیم. ما یک نگرش لایس فایر داشتیم ، مانند: “اوه این ایده کاملاً غیر واقعی است و اینطور پیش می رود …” این نبود که به ما اهمیتی ندهیم – شاید در آن زمان فقط در آتش می سوختیم. رویکرد استیو بیش از آنکه متفکرانه باشد ، سواره تر بود ، فقط این بود: “بیایید این را امتحان کنیم.” اما فکر می کنم نگرش او کارساز بود زیرا به خوبی با ساده لوحی گروه ترکیب شد. ما نمی دانستیم چه می کنیم اما به خوبی آن را انجام دادیم. نکته ای در مورد تغییر عمده و جزئی آکورد در آهنگ وجود دارد که همراه با احساسات جهانی عنوان طنین انداز است. از نظر زبانی ، اگر مجبور بودید آهنگی را برای جمع بندی گروه ما انتخاب کنید ، این همان بود. این نمونه کارهایی است که ما با آن پویایی بلند / آرام انجام می دهیم. p>
من فقط وقتی که در کافی شاپ یا چیزهای دیگر به کار می رود اصل را گوش می دهم. خنده دار است ، مخصوصاً اگر من در مکانی پر از هیپسترهای جوان باشم و فقط این مرد میانسال شکم پا و اسپرسو خود را تهیه کنم. برخی از افراد به دلیل داشتن آهنگ برای مخاطبان بیشتر به Fight Club اعتبار می دهند. این یک صحنه عالی بود که آن را برجسته کرد ، بنابراین تصور می کنم باید در آنجا واقعیتی وجود داشته باشد. این آهنگ است که وام من را می پردازد – این هدیه ای است که ادامه می دهد. من هفته ای یک بار پیشنهاد دیگری برای تبلیغات ، فیلم یا نمایش تلویزیونی دیگری برای استفاده از آن دریافت می کنم. من به همه آنها بله می گویم. p>
” من از روشی که بعداً با باند در چاپ چاپ کردم پشیمانم “.. استیو آلبینی نوازنده و تهیه کننده در استودیوی خود در شیکاگو در سال 2005. span> عکس: پل ناتکین / گتی ایماژ div>
ما در یک استودیوی متوسط در بوستون ضبط کردیم اما به نظر می رسید عالی. گروه خوب بازی کردند و کار من بسیار آسان بود. بخشهایی از آهنگ وجود داشت که نیاز به یک انفجار پویا داشت که در آن همه چیز سنگین می شود اما گروه از طریق آمپرهای بسیار کوچک بازی می کردند. من برای قسمتهای با صدای بلند مقداری آمپر مارشال پیشنهاد کردم – آنها مانند ماهی آب می خوردند. من نمی دانم که این اولین باری بود که آنها با آمپرهای بسیار قدرتمندی بازی می کردند اما مطمئناً از آنها نهایت استفاده را می کردند. p>
استودیو محدود بود – یک اتاق اجرا – بنابراین ما از دستشویی بزرگ مشترک استفاده کردیم. این تبدیل به یک اتاق ریور شد که در آن کیم Deal خواننده پشتیبان شبح و هوشی شبح خود را داشت. صدای او واقعاً دوست داشتنی است و من اغراق کردم که با استفاده از یک طنین الکترونیکی طولانی ، آن را به عنصر ساختاری آهنگ تبدیل می کند ، نه فقط تزئین. p> span > به دلیل ناامنی فکری ، استکبار و احتیاط را با خلوص بینایی مرتبط می دانم
این پویایی که من پیشنهاد می کنم چیزهای احمقانه ای هستند و آنها با آنها همراه می شوند ، تا حدودی به دلیل ناامنی من بود. اوایل دوره تصدی من به عنوان مهندس بود و می خواستم اعتبار خودم را تأیید کنم و تأثیرگذار باشم. من چیزهای مضحکی را پیشنهاد می دهم ، بعضی از آنها م workedثر بود و بعضی دیگر نه. من از بسیاری از این تصمیمات پشیمانم – نه به این دلیل که آنها ضبط صدا را بدتر کردند بلکه به این دلیل بودند که آنها بطور کامل گروه نبودند. ادعای خودم در تولید مقداری از نویسندگی آنها را گرفت. من و کیم اکنون دوست صمیمی هستیم و او به من اعتراف کرد که برای او ناراحت کننده است که مجبور شود به همه این س interviewالات مصاحبه در مورد این پسر دیوانه استیو آلبینی پاسخ دهد که این همه جلوه های صوتی را احمقانه انجام می دهد. p>
من از روشی که بعداً با این گروه به صورت چاپی چاپ کردم پشیمانم. مجله نمایشگاه اجباری مجبور شد آلبوم هایی را که به عنوان تهیه کننده در آنها اعتبار می گرفتم مرور کنم. در آن زمان ، من فکر می کردم که به عنوان تهیه کننده خوانده می شوم ، بنابراین به روشی خاص پاسخ دادم و منفی بودن آن آلبوم ها را بیش از حد کردم و برای Pixies ’Surfer Rosa بیش از حد پیش رفتم. به دلیل ناامنی فکری خودم ، استکبار و احتیاط را با خلوص بینایی مرتبط می کردم – صریح فکر کردن نشان از اصالت داشت ، اما این فقط بهانه ای برای بی ادبی بود. من از گروه عذرخواهی کردم ، اما آنها کافی نیستند. p>
ذهن من کجاست؟ بعداً به یکی از رکوردهایی تبدیل شد که گروههای دیگر وقتی می خواستند با من کار کنند به آن مراجعه می کنند. با گذشت زمان وضعیتی بدست آورد که در آن زمان نداشت. هیچ کس انتظار نداشت که این اتفاق بیفتد زیرا هیچ گروه موسیقی زیرزمینی آمریکایی از آن نسل حتی تصور زودگذر از موفقیت تجاری را به عنوان یک هدف نداشت. مردم فقط می خواستند ذهن خود را به باد دهند. p>
” من از روشی که بعداً با باند در چاپ چاپ کردم پشیمانم “.. استیو آلبینی نوازنده و تهیه کننده در استودیوی خود در شیکاگو در سال 2005. span> عکس: پل ناتکین / گتی ایماژ div>
ما در یک استودیوی متوسط در بوستون ضبط کردیم اما به نظر می رسید عالی. گروه خوب بازی کردند و کار من بسیار آسان بود. بخشهایی از آهنگ وجود داشت که نیاز به یک انفجار پویا داشت که در آن همه چیز سنگین می شود اما گروه از طریق آمپرهای بسیار کوچک بازی می کردند. من برای قسمتهای با صدای بلند مقداری آمپر مارشال پیشنهاد کردم – آنها مانند ماهی آب می خوردند. من نمی دانم که این اولین باری بود که آنها با آمپرهای بسیار قدرتمندی بازی می کردند اما مطمئناً از آنها نهایت استفاده را می کردند. p>
استودیو محدود بود – یک اتاق اجرا – بنابراین ما از دستشویی بزرگ مشترک استفاده کردیم. این تبدیل به یک اتاق ریور شد که در آن کیم Deal خواننده پشتیبان شبح و هوشی شبح خود را داشت. صدای او واقعاً دوست داشتنی است و من اغراق کردم که با استفاده از یک طنین الکترونیکی طولانی ، آن را به عنصر ساختاری آهنگ تبدیل می کند ، نه فقط تزئین. p> span > به دلیل ناامنی فکری ، استکبار و احتیاط را با خلوص بینایی مرتبط می دانم
این پویایی که من پیشنهاد می کنم چیزهای احمقانه ای هستند و آنها با آنها همراه می شوند ، تا حدودی به دلیل ناامنی من بود. اوایل دوره تصدی من به عنوان مهندس بود و می خواستم اعتبار خودم را تأیید کنم و تأثیرگذار باشم. من چیزهای مضحکی را پیشنهاد می دهم ، بعضی از آنها م workedثر بود و بعضی دیگر نه. من از بسیاری از این تصمیمات پشیمانم – نه به این دلیل که آنها ضبط صدا را بدتر کردند بلکه به این دلیل بودند که آنها بطور کامل گروه نبودند. ادعای خودم در تولید مقداری از نویسندگی آنها را گرفت. من و کیم اکنون دوست صمیمی هستیم و او به من اعتراف کرد که برای او ناراحت کننده است که مجبور شود به همه این س interviewالات مصاحبه در مورد این پسر دیوانه استیو آلبینی پاسخ دهد که این همه جلوه های صوتی را احمقانه انجام می دهد. p>
من از روشی که بعداً با این گروه به صورت چاپی چاپ کردم پشیمانم. مجله نمایشگاه اجباری مجبور شد آلبوم هایی را که به عنوان تهیه کننده در آنها اعتبار می گرفتم مرور کنم. در آن زمان ، من فکر می کردم که به عنوان تهیه کننده خوانده می شوم ، بنابراین به روشی خاص پاسخ دادم و منفی بودن آن آلبوم ها را بیش از حد کردم و برای Pixies ’Surfer Rosa بیش از حد پیش رفتم. به دلیل ناامنی فکری خودم ، استکبار و احتیاط را با خلوص بینایی مرتبط می کردم – صریح فکر کردن نشان از اصالت داشت ، اما این فقط بهانه ای برای بی ادبی بود. من از گروه عذرخواهی کردم ، اما آنها کافی نیستند. p>
ذهن من کجاست؟ بعداً به یکی از رکوردهایی تبدیل شد که گروههای دیگر وقتی می خواستند با من کار کنند به آن مراجعه می کنند. با گذشت زمان وضعیتی بدست آورد که در آن زمان نداشت. هیچ کس انتظار نداشت که این اتفاق بیفتد زیرا هیچ گروه موسیقی زیرزمینی آمریکایی از آن نسل حتی تصور زودگذر از موفقیت تجاری را به عنوان یک هدف نداشت. مردم فقط می خواستند ذهن خود را به باد دهند. p>