اوگنی کیسین: “من بندرت استراحت می کنم”

Category: اخبار روز موسیقی

 Evgeny Kisin Evgeny Kisin

Music Passion Club” صحبت های Verbier “- یک سری مصاحبه های اختصاصی با هنرمندان مشهور و جوان – شرکت کنندگان در یکی از بهترین جشنواره های موسیقی اروپا در Verbier (سوئیس).

تمام مکالمات فیلم گرفته شده در جشنواره در سال 2019 … یک پروژه مشترک از Club Passion Club و انجمن سوئیس ArtDialogue.

مهمان ما یک برنده دو بار جایزه گرمی ، دکتر افتخاری دانشکده موسیقی منهتن در نیویورک و آکادمی موسیقی سلطنتی در لندن و همچنین هنگ کنگ است. دانشگاه ، دانشگاه عبری در اورشلیم و دانشگاه بن گوریون در بیر شووا ، یک پیانیست برجسته و شخصیتی شگفت انگیز اوگنی کیسین.

[محتوای جاسازی شده]

– ژنیا ، بسیار متشکرم ، که توافق کردی مصاحبه کنی لطفاً برای ما بگویید که اولین کنسرت خود را چه موقع اجرا کردید؟

– فوریه 1982 در شهر اولیانوفسک بود.

– از آن زمان تاکنون چند کنسرت اجرا کرده اید؟

– من ایده ای ندارم. پدر مرحوم من از همه کنسرت هایم دفتر خاطرات نگهداری می کرد. بنابراین ، اگر شما می خواستید ، من احتمالاً می توانستم تعداد کنسرت هایم را از آن زمان تا زمان مرگ 7 سال قبلش حساب کنم.

– به نظر شما ویژگی های اصلی شما در یک مجری چیست؟

– نمی دانم. به نظر من این برای قضاوت دیگران بهتر است.

– شناخته شده است که مجریان برجسته هر موسیقی را با رویکرد مناسب و با نتیجه درخشان مربوطه پخش می کنند. اما آیا چیزی وجود دارد که برای شما راحت ترین و نزدیکترین چیز به آن باشد؟

– در زمان های مختلف متفاوت بود. شوپن و به طور کلی موسیقی عاشقانه – از همان ابتدا ، از کودکی. با بتهوون – خیلی بیشتر طول کشید. گرچه همیشه به نظرم می رسید که موسیقی او بسیار به من نزدیک است.

اما دوست داشتن موسیقی ، احساس نزدیکی با آن و توانایی پخش خوب آن در سطح مناسب ، همان چیزی نیست که فهمیدم از روی تمرین.

– آیا شما بیشتر به موسیقی عاشقانه علاقه مند هستید؟

– خوب ، به هر حال ، در آغاز فعالیت من اینگونه بود. فقط یک سال پیش من بازی دبوسی را شروع کردم. و هنگامی که من شروع به کار بر روی این موسیقی ، مقدمه های او و سپس اجرای آن در صحنه کردم ، برای من راحت تر از آنچه انتظار داشتم پیش رفت.

– من درست می فهمم که قبل از آن آیا تا به حال دبوسی را بازی کرده اید؟

– هرگز. من همیشه فکر می کردم که این سخت ترین کار برای من خواهد بود و ، ظاهراً ، تا آخر تصمیم خودم ، واقعاً برای آن آماده بودم.

– باورنکردنی! آیا موسیقی معاصر بازی می کنید؟

– خوب ، فقط موسیقی خودتان است.

– موسیقی خودتان؟ کمی در این باره به ما بگویید.

– من 4 قطعه پیانو نوشتم ، یک سوناتا برای ویولن سل و پیانو. اتفاقاً ، دو سال پیش این قسمت در Verbier اجرا شد ، اما قسمت پیانو را نه من ، بلکه یوجا وانگ بازی كردم ، اما قسمت ویولنسل را گوتیر كاپوسون اجرا كرد. و من گاهی اوقات دو قطعه خود را برای تکنوازی پیانو به عنوان موسیقی بی کلام می نوازم. بنابراین ، فصل گذشته من بارها به عنوان یک ساز بی محصولی توکاتای خود را بازی کردم ، اکنون من Dodecaphonic Tango را بازی می کنم.

– آیا این را جایی می شنوید؟

– می توانید آن را از طریق اینترنت در YouTube بشنوید. و این مدرن ترین کاری است که من بازی می کنم.

– سال گذشته جشنواره کلمار به شما اختصاص داده شد …

– بله ، در یکی از کنسرت ها در قسمت اول موسیقی من اجرا شد من 4 قطعه خود را برای پیانو تکنوازی ، سپس میخائیل میلمن و سونات ویولن سل خود را نواختم و سپس کوارتمان کوپلمن کوارتت زهی من را نواخت. اتفاقاً آنها آن را روی CD ضبط کردند. این ضبط در YouTube نیز وجود دارد.

[محتوای جاسازی شده]

– نوشتن چه مدت طول کشید و چه زمانی موفق به انجام آن شدید؟

– آهنگسازی یک چهارگانه؟ به نظر من ، یک سال نیست. دوباره ، من متناسب و شروع می کنم وقتی یک دقیقه وقت آزاد داشته باشم.

– از آنجا که ما نه تنها اجرا ، بلکه روند خلاقیت نوشتن را نیز لمس کرده ایم ، دوست دارم به سراغ کارهای ادبی شما بروم ، که مانند من می فهمم ، اصلاً به روسی نیست. چرا عبری نیست ، چرا ییدیش؟ و چرا روسی نیست؟

– من از کودکی ، در نوجوانی ، حتی در جوانی به زبان روسی شعر می نوشتم. اما بعد او متوقف شد.

– چرا؟

– خوب ، به نوعی من آن را همانطور که دوست داشتم متوقف کردم. چرا عبری نیست؟ چون ییدیش از کودکی به نوعی به من نزدیکتر بود ، آن را در خانواده ام شنیدم. و وقتی واقعاً آن را یاد گرفتم ، در برهه ای از زمان نیاز به نوشتن شعر در آن پیدا کردم و حتی چیزی شروع به کار کرد.

من با یک نویسنده بزرگ ییدیشی ، شاعر بوریس سندلر دوست شدم. شروع کردم به فرستادن اولین مقدماتم برای او. درباره دو تلاش اول من ، او نوشت: “خوب … می توانی خودت را در ژانر دیگری امتحان کنی؟” و در مورد شعر سوم ، او گفت: “اما این شعر است!”

این شعر ، اتفاقاً در مورد این بود که چگونه ، در کودکی ، تابستان را با پدربزرگ و مادربزرگم در کشور گذراندم ، من شنیدم که آنها چگونه یک دوست هستند من با دوستی به زبان ییدیش صحبت کردم ، از آنها پرسیدم معنی این کلمه یا کلمه چیست. و ، اینک ، آنها دیگر زنده نیستند ، اما ییدیش در حافظه و روح من باقی مانده است.

بوریس سمیونوویچ این شعر را ویرایش کرد و آن را در قدیمی ترین روزنامه ییدیش در جهان “به جلو” منتشر کرد ، که پس از آن سالها ویرایش شده. اتفاقاً ، من چند سال پیش اولین کار نثر خود را به زبان ییدیش نوشتم. در سال 2013 ، اگر درست به خاطر بیاورم.

– این چه چیزی است؟

– این یک چرخه 4 داستان است ، من آن را “دایره جادویی” نامیدم. این اقدام در مینسک انجام می شود. من این داستان ها را براساس فصل ها توزیع کرده ام.

اولین داستان در شب سال نو اتفاق می افتد. می دانید ، من به طور ویژه بررسی کردم ، در اوایل دسامبر 2010 در مینسک تظاهرات ضد دولتی برگزار شد که به بازداشتهای گسترده ختم شد. آخرین داستان “حلقه بسته است” نام دارد. این چرخه به روسی ترجمه شد و در یک ژورنال روسی زبان آمریکایی منتشر شد.

– بنابراین ، این ترجمه متعلق به شما نیست؟

– مال من نیست.

– آیا در ویرایش مشارکت داشتید؟

– بله ، توسط من و همسرم ویرایش شد.

اوگنی کیسین با یک دوست کودکی ازدواج کرد

– و از Verbier شروع شد؟

– بله ، اولین داستان اینجا در Verbier نوشته شده است.

< strong> – سپس ما به طور طبیعی به سوال Verbier می پردازیم. لطفاً به ما بگویید که هر چند وقت یک بار از اینجا بازدید می کنید؟

– می دانید ، به استثنای موارد نادر ، من از ابتدای این جشنواره ، از سال 1994 ، هر ساله در اینجا هستم. در تمام این مدت شاید 4 جشنواره را از دست داده ام ، نه بیشتر ، به یک دلیل یا دلیل دیگر. و بنابراین من با لذت زیادی می آیم. بنابراین سال آینده ، و 2 سال دیگر من می خواهم بیایم.

– چه چیزی برای شما به Verbier می آید؟ شما در حال گشت و گذار در سراسر جهان هستید ، چرا دقیقاً اینجا ، چرا هر ساله؟

– مدیر و بنیانگذار جشنواره ، مارتین انگستروم ، مردی باهوش است ، او بلافاصله فهمید که چگونه هنرمندان را جذب می کند. یعنی ، در اینجا ما می توانیم نه تنها در هتل ها ، بلکه در آپارتمان های خصوصی در یک کلبه اقامت داشته باشیم و به لطف این ، برای مدت طولانی با خانواده ها به اینجا می آییم ، کار را با استراحت و ارتباط با یکدیگر ترکیب می کنیم.

در اینجا ، همانطور که ممکن است متوجه شده باشید ، بسیاری از کنسرت های موسیقی مجلسی برگزار می شود. من خودم اینجا خیلی بیشتر از هرجای دیگر موسیقی مجلسی پخش کرده ام. این جایی است که من شروع به کار با بسیاری از بزرگان موسیقی کردم. منظور من از رهبران ارکستر نیست ، بلکه در زمینه موسیقی مجلسی است.

مارتین انگستروم: “شما باید به زانوی چپ خود اعتماد کنید”

– مثلاً با چه کسی؟

– در سال 1995 من كنسرتی داشتم – ما یك سه نفره از بتهوون ، برامس و مندلسون را با مرحوم آیزاك استرن و ناتالیا گاتمن نواختیم. در اینجا بود که من شروع به همکاری در زمینه موسیقی مجلسی با مارتا آرگریچ کردم ، با جیمز لوین ما دو پیانو شوبرت بازی کردیم ، با توماس کوستوف.

اما ، اتفاقاً ، طی چند روز من یک کنسرت برگزار خواهم کرد در قسمت اول و من و لئونیداس کاواکاس برای اولین بار سوناتا “Kreutzer” بتهوون را بازی خواهیم کرد و در قسمت دوم با Carita Matilla برای اولین بار آهنگهای دوپارک ، برامس و ریچارد اشتراوس را نیز اجرا خواهیم کرد.

– شگفت آور! یعنی اینجا زادگاه گروه ها است؟

– درست است ، کاملاً درست است.

– آیا هر بار مدت طولانی به اینجا می آیید؟

– بله ، کمتر از 10 روز نیست ، و حتی مثل الان – به مدت 2 هفته. این همان چیزی است که ما را در اینجا جلب می کند ، مارتین بلافاصله آن را درک کرد.

– لطفاً به من بگویید ، تعطیلات ایده آل برای شما چیست؟

– نمی دانم. من هنوز متوجه نشدم من به ندرت واقعاً استراحت می کنم ، حتی هر سال.

– آیا تا به حال تعطیل کرده اید؟

– بود ، اما فقط چند زمان. من این را تکرار می کنم حتی هر سال.

– به یاد ماندنی ترین یکی چگونه گذشت؟

– خوب ، من نمی دانم ، بیشترین … 3 بار در کارلووی واری بود ، دو بار در جورمالا. سال گذشته و همسرم به استراحتگاهی در بریتنی فرانسه رفتیم. انواع روشهای سلامتی وجود داشت.

– من می دانم که تعطیلات نادر است. کلاسها به طور سنتی چه مدت طول می کشد؟

– این نیز روز به روز نیست.

– به عنوان مثال؟

– خوب ، متفاوت ، از طرق مختلف … خوب ، اینگونه است که من چند روز پیش به اینجا آمدم ، روز اول 6 ساعت کار کردم ، روز دوم – 7 ، سوم – 8. و امروز ، به نظر من ، بر روی قدرت – 5 کار می کند.

– کتاب شما در سال 2017 منتشر شده است. من خواندم که در دوران کودکی شما وصیت نامه ای نوشتید که در آن خود را “اوگنی کیسین – پسر قوم یهود ، وزیر موسیقی” می نامید.

– بله.

– امروز چه احساسی دارید؟

– خوب ، گوش کنید ، اگر چیزی در این زمینه تغییر کرد ، من در مورد آن چیزی در کتاب نمی نوشتم.

– اما زمان خوب ، ممکن است چیزی تغییر کند؟

– این تغییری نکرده است ، و من مطمئن هستم که هرگز تغییر نخواهد کرد. به همین دلیل است که در این باره نوشتم تا آخر عمر باقی بماند.

– می بینم ، آیا امروز موضوعیت دارد؟

– البته! و همیشه مرتبط خواهد بود.

– عالی است ، متشکرم. خوب ، پس لطفاً به من بگویید که ایده نوشتن کتاب خاطرات و تأملات چگونه متولد شد؟

– می توانم بگویم ، فقط آزرده خاطر نشوید ، لطفاً.

– خوب است

– برای خلاص شدن از شر موارد غیر ضروری س questionsال و مصاحبه.

– می فهمم.

– اما نتیجه نداد …

– افسوس! بسیار متشکرم ، ژنیا!

– یک بار من این موضوع را در کتابی از ولادیمیر بوکوفسکی خواندم ، جایی که او گفت وقتی به غرب تبعید شد ، چندین ماه صرف کرد و به جز که او مصاحبه ، کنفرانس مطبوعاتی داده است. دوستان به او توصیه کردند – کتاب بنویس. درباره همه چیز کتاب بنویسید.

– برای عقب ماندن آنها.

– بله ، و وقتی از شما سالی پرسیده می شود و شما جواب می دهید … < p> – صفحه 215 ، خط 7.

– بله ، اما البته این هم جواب نداد.

Ekaterina Sokolova صحبت کرد. نسخه کامل مصاحبه در MusicPassion.Club

 Evgeny Kissin

joker123 casino malaysia minyak dagu mega888 apk pussy888 xe88 joker123 super 8 ways ultimate live casino malaysia live22 malaysia mega888 apk 免费电影 casino malaysia