می آید Valentina Gofer (Laura) Dmitry Yankovsky (Don Carlos). عکس – ایرینا شیمچاک
اولین نمایش برتر فصل جدید در هلیکون-اپرا برگزار شد.
همانطور که می گویند ، هیچ چیز بدیهی نیست. حداقل ، در برنامه های “هلیکون اپرا” برای فصل جدید ، سی و یکم ، “مهمان سنگ” توسط AS Dargomyzhsky ظاهر نشد.
“تئاتر خالی – و تقریباً برای نیم سال هیچ اجرایی وجود نداشت – به نظر می رسید مانند “تایتانیک” غرق شده ،
– دیمیتری برتمن گفت.
در این شرایط جدید ، زمانی که آینده حتی بیش از حد معمول غیرقابل پیش بینی شده است ، و به نظر می رسد این ایده فصل را با تولید A. S باز می کند دارگومیژسکی ، عمدتاً به این دلیل که اگرچه این اپرا را به معنای کلاسیک نمی توان اپرای مجلسی نامید ، اما با این وجود جمعیت آن بسیار کمتر از معمولاً اپرا است.
ساختار اصلی آن پیش فرض یک تغییر است صحنه هایی که در ابتدای هر کدام سه شخصیت ظاهر می شوند و در انتها دو شخصیت باقی می مانند. منظور من کلی ، به اصطلاح ، بردار توسعه چشمگیر است.
و از این لحاظ ، ایده چنین فضایی در ترکیب موقعیت فرهنگی عمومی با شایستگی های بهداشتی و اپیدمیولوژیک بدون شرط بیش از موفقیت است. این در واقع یک عامل نسبتاً جدی است که در نوع خود دشوار است.
دیمیتری برتمن: “سلامتی مردم بیش از هر چیز دیگری”
مدیر این اجرا ، D. Bertman ، گفت که ایده این تولید در بهار متولد شد ، وقتی تئاترها و سالن های کنسرت تعطیل شدند ، اما روشن بود که تا زمان افتتاح آنها باید با در نظر گرفتن ویژگی های شیوه جدید زندگی به آنها نزدیک شد.
علاوه بر این ، صحنه سازی و یادگیری مواد اپرا آنلاین ، با استفاده از بزرگنمایی. علاوه بر این ، این کار ، از جمله ، یک محرک اضافی “حمایتی” برای خوانندگانی شد که در شرایط بسیار دشواری برای خود قرار گرفتند ، هنگامی که دستگاه صوتی نیاز به کار مداوم دارد ، و آپارتمان مکان راحتی برای کار خواننده نیست ، چه برای خودش و چه برای برای همسایگانش D. Bertman گفت که برخی از تکنوازان باید در اتومبیل های شخصی خود تمرین کنند. البته از زندگی خوب نیست.
اما انتخاب “مهمان سنگ” به طور طبیعی تعداد قابل توجهی از مشکلات کارگردانان و مجریان را به همراه داشت. و اصلی ترین آن اصل ذات این اپرا و در نتیجه جایگاه آن در سیاست رپرتوار تئاترها است. و به ندرت روی صحنه می رفت.
پس از همه ، به عبارت دقیق ، آخرین اپرای الكساندر سرگئیویچ دارگومیژسكی برای او نوعی آزمایش فرمالیستی بود.
“من در حال تلاش برای تجارت بی سابقه ای هستم ،
– گزارش آهنگساز در نامه ای به تاریخ 17 ژوئیه 1866 ،
– من برای صحنه های مهمان سنگی موسیقی می نویسم – همانطور که هستند ، بدون تغییر حتی یک کلمه. “
این متن همیشه نقل شده است وقتی آنها در مورد “مهمان سنگ” AS Dargomyzhsky می نویسند. اما به دلایلی این محدود است. اما وی ادامه می دهد:
“مطمئناً ، هیچ کس به این حرف گوش نخواهد داد.”
یعنی او هم از اصل تجربی اپرا و هم از امتیازات نهایی هنری آن آگاهی کامل داشت. و در این (اتفاقاً ، مثل همه موارد دیگر) ، حق با او بود. اگرچه البته تعداد زیادی از صحنه های “مهمان سنگ” وجود ندارد ، اما پیچیدگی اجرای این اثر ، که در آن تکنواز باید به همان اندازه خواننده و بازیگر باشد ، “مقصر” است.
تئاتر بولشوی نسخه جدیدی از اپرا “مهمان سنگی”
“مهمان سنگی” توسط دارگومیژسکی را ارائه داد ، این یک تجربه آهنگساز منحصر به فرد و نسبتاً تراژیک است ، وقتی آینده موسیقی و نمایشی شعر روسیه در اثر قرار می گیرد ، که خود ارزش هنری نسبتاً محدودی دارد. اپرا.
“مهمان سنگی” همچنین حاوی دانه های زبان موسیقی M. P. Mussorgsky است ، این یک طرح واقعی از “A. Mozart and Salieri” ساخته N. A. Rimsky-Korsakov است ، این اسپانیایی است (خوب ، قومیت شبه اسپانیایی روس) از چایکوفسکی و گلینکا ، این ، بعد از همه ، یک وقفه موسیقی کوچک پس از صحنه قتل دون کارلوس است ، که در آن پیشگام قطع موسیقی در D. Shostakovich از لیدی مکبث از Mtsensk Uyezd به وضوح شناخته شده است. من حتی در مورد مجسمه سازی صوتی خارق العاده در امتیاز صحبت نمی کنم ، حتی اگر توسط ریمسکی-کورساکف اجرا شود ، اما همه اینها توسط نویسنده گذاشته شده است. مزایای آن معایب خاص خود است ، این یک کار کاملاً بی اهمیت است. از این گذشته ، نه تنها متن پوشکین ، مورد ستایش Dargomyzhsky ، در نتیجه آهنگسازی دقیق ، فراتر از شناخت از هم پاشیده است ، بلکه موسیقی نیز دقیقاً به دلیل این واقعیت است که به معنای واقعی کلمه هر کلمه با دقت توسط آهنگ موسیقی تفسیر می شود ، بسیار پراکنده است.
و ، به هر حال. با نگاه به جلو ، می خواهم یادآوری کنم که کارگردان-کارگردان اجرای نمایش میخائیل یگیازاریان بسیار متفکرانه و با تدبیر سعی در جبران هرچه بیشتر این ناهمگنی و چندپارگی موسیقی داشت ، تا ناملایمات واضحی را که توسط ریمسکی-کورساکف در امتیاز قرار داده شده بود صاف کند و تعادل و تعادل بین و تکنوازها و البته (همانطور که فهمیدم تصمیم مشترک D. Bertman و M. Egiazaryan بود) ، عدم معرفی قلم ریمسکی-کورساکف در ابتدای اپرا فقط برای او خوب بود.
مهمان ناخوانده اپرای روسیه < / p>
صحنه عمومی و صحنه و لباس نمایش که توسط کارگردانان گالینا تیماکوا و آلا شومیکو خلق شده است ، هیچ بار “تاریخی” ندارد ، “این لباس نمادی از یک زمان خاص نیست” (D. Bertman). بله ، مطمئناً ، اگر در صحنه تقریباً منحصر به فردهای نجیب وجود داشته باشد ، نمی توانید با شمشیر از تصویر طبیعی ماچوی اسپانیا دور شوید و این نیازی نیست. با یک راهب ، این حتی آشکارتر است. از این لحاظ با شخصیت های زن جالب تر است. با این حال ، لباس های زنانه همیشه متنوع تر از لباس مردانه است ، و همچنین در زندگی ، نه تنها در تئاتر. یک لباس کاملاً صریح و کاملاً هوشمندانه از لورا ، که هدف عمل و بازی است ، در عین حال بسیار ظریف ، مثلاً اهداف شخصیت ها را نشان می دهد.
لباس دونا آنا ، یک شی هنری تا حدودی عجیب ، بسیار دقیق منعکس می شود ذات ذهنی خود دونا آنا ، شخصیتی که نه تنها همه خانه ها را ندارد ، بلکه تصویر یک آپارتمان مشترک است که تقریباً همه ساکنان از آن خارج شده اند. من بسیار خوش شانس بودم ، در نمایشی حضور داشتم که در آن نقش دونا آنا را ناتالیا زاگورینسکایا ، خواننده و بازیگر بازی می کرد ، که در مورد او برتمن گفت:
“او معلم من است و خدا به او آموخت.” < p> او تصویری خلق کرد که علی رغم اینکه دقیقاً در کادرهای متنی مشخص قرار دارد ، کاملاً عمود بر آنها بود. وقتی هر حرکت و حرکات او متن و نامه را دنبال می کرد ، اما درعین حال ، در واقع ، همه چیز در یک سطح معنایی کاملاً متفاوت اتفاق افتاد. و از واکنش مخاطب ، می شد فهمید که دقیقاً چطور توسط مخاطب خوانده شده است.
در واقع ، کل اجرا نوعی پارادوکس است که تا حدی با هدف جبران نقص آشکار خود اپرا انجام می شود – خیلی جدی نوشته شده است. هم برای دون خوان و هم برای پوشکین.
هنرمندان اولین اجرای برتر – والنتینا گوفر (لورا) ، دیمیتری یانکوفسکی (دون کارلوس) ، الکسی ددوف (تندیس فرمانده) ، ویتالی فومین ، نیکولای ملیکوف ، آندره اورخوف ( مهمانان لورا) ، دیمیتری اووچینیکوف (لپورلو) ، دیمیتری خراموف (دون خوان) – یک اجرای کاملاً ارگانیک ، یک گروه اجرایی ، ایجاد کردند.
بازی های ذهن و احساس
هنگامی که دیمیتری الکساندروویچ برتمن در مورد عملکرد ، او گفت که این اجرا در مورد حسادت انسانی است.
خوب ، در مورد “چه نوع حسادت می توانیم در” دون خوان “صحبت کنیم ، یک طرح ابدی که ما در اشکال مختلف ، هرچند بسیار زیاد ، آیا ما کاملاً خوب می دانیم؟
اما اجرای “هلیکون اپرا” ، اما مانند هر اثر هنری که به موقع به کار گرفته شود ، باعث می شود فینال انجام شود ، همه چیز با آخرین یادداشت ، آخرین لهجه تعیین می شود.
بنابراین من من به شما نمی گویم که داستان غم انگیز دون خوان چگونه به پایان رسید. اکنون این مشکل شماست.
اما عملکرد مربوط به حسادت انسانی است.
ولادیمیر زیسمن ، “بازرس کل”