Makhar Vaziev. عکس: Grigory Sysoev / MIA Rossiya Segodnya
رئیس شرکت باله Bolshoi – در مورد امکانات مسکوویت ، رستوران ایتالیایی مورد علاقه در بولشوی ، صندلی های شطرنج در تئاتر و برنامه جدید باله های یک بازی “چهار شخصیت در جستجوی یک طرح”.
متولد شدم …
در اوستیای شمالی ، در شهر آلاگیر. این دومین شهر بزرگ جمهوری است. من دوران کودکی خود را در آنجا گذراندم ، اساساً آنجا بود که بزرگ شدم ، که بی نهایت خوشحالم و بسیار سپاسگزارم. دهه 1960 بود – زمان متفاوت ، شکل گیری متفاوت ، دوره اتحاد جماهیر شوروی. اما چیزهای شگفت انگیز زیادی وجود داشت. این شهر بومی من بود و باقی مانده است. p>
اکنون من زندگی می کنم … strong>
نه چندان دور از تئاتر بولشوی. p>
من دوست دارم قدم بزنم …
در استخرهای پدرسالار. فرصت پیاده روی اغلب اتفاق نمی افتد ، اما در طی انزوای شخصی ما به تدریج شروع به قدم زدن در اطراف مسکو کردیم. و پدرسالار مکانی خاص و عرفانی است (یا به نظر ما چنین می آید ، یا ما می خواهیم به لطف بولگاکف به آن اعتقاد داشته باشیم). p>
ماخار وزیف: “آیا من شما را بیرون کردم؟” p>
چه زمانی من به مسکو آمدم … strong>
در ابتدا برای من سخت بود. من از میلان آمدم (M. Kh. Vaziev به مدت هفت سال هدایت باله لا اسکالا را بر عهده داشت – “Moskvich Mag”) و این کار آسان نبود – به نظر من به دلیل آب و هوا. اما قسمت اصلی زندگی من در سن پترزبورگ سپری شد – در آنجا من در آکادمی باله روسیه تحصیل کردم (سپس آن را مدرسه کوروگرافی Vaganova می نامیدند) ، در آنجا در تئاتر ماریینسکی رقصیدم و سپس 13 سال گروه آن را رهبری کردم. و البته ، من پترزبورگ را دوست دارم. اما پنج سال پیش که وارد مسکو شده بودم ، ناگهان فهمیدم که دوست دارم آن را دوست داشته باشم. من فکر می کنم این به این دلیل است که اگر کاری را که دوست دارید دوست دارید ، پس همه آنچه در اطراف شما اتفاق می افتد ، شما نیز آن را دوست دارید ، شما شروع به انطباق می کنید. p>
مسکویت ها با ساکنان دیگر متفاوت هستند شهرها …
فرصت های عظیم. می دانید ، چنین شوخی وجود دارد: “شما باید در پترزبورگ زندگی کنید ، در مسکو کار کنید.” من فکر می کنم اکثر مسکویت ها به خوبی می دانند که در شرایط بسیار بهتری نسبت به مردم در بسیاری از شهرهای دیگر زندگی می کنند. و ، همانطور که می گویند ، بودن آگاهی را تعیین می کند. البته ، در مسکو گاهی اوقات دشوار است که درک کنیم مسکویت واقعی کیست ، با توجه به اینکه این یک کلانشهر با ترانزیت عظیم است. p>
و هنگامی که من در سن پترزبورگ زندگی می کردم ، به نظر من می رسید که مسکو شهر دزدان است. اما مسکویتهای بومی با کسانی که وارد شده اند و اکنون تظاهر می کنند مسکوی هستند تفاوت دارند. در آنها نوعی دروغ بیش از حد وجود دارد. و مسکویت های واقعی که شهر خود را دوست دارند و به آن افتخار می کنند – آنها احترام می گذارند. p>
برای رفتن به یک بار در شب …
شما باید درک کنید که نیستید من بايد برم سر كار. و ما ریتم زندگی متفاوتی داریم ، بنابراین من به بارها نمی روم. من غذاهای ایتالیایی را دوست دارم – نه چندان دور از بولشوی رستورانی به نام La Bottega Siciliana وجود دارد ، آنها غذاهای کاملاً خوشمزه ای دارند و من اغلب به آنجا می روم. اما من اصلا آدم خوشمزه ای نیستم و از نظر غذا دمدمی مزاج نیستم. و ترجیح می دهم ، اگر غذا می خورم ، مانند همه افراد عادی در خانه غذا بخورم. p>
وقت کافی در مسکو ندارم … strong>
وقت. اما دلیل این امر شهر نیست ، بلکه مشخصات کار من است. دیگر فرصتی برای ملاقات دوستان وجود ندارد ، به مادرم در ولادیکاوکاز بروید. p>
وقتی من و همسرم به اینجا آمدیم و کار را شروع کردیم … strong>
او به من گفت: “می دانی ، تو خیلی در زندگی ما پیچیده شده بود که اکنون نمی فهمم خانه ما کجاست. ” به آن فکر کردم و گفتم: “تا زمانی که ذخیره نیرو ، ذخیره انرژی ، میل به کار وجود داشته باشد ، خانه جایی است که شما تقاضا می کنید. اگر روزی زندگی ما به گونه ای پیشرفت کند که به کار فعال خود پایان دهیم ، در این صورت تصمیم خواهیم گرفت که خانه ما کجاست. ” (همسر M. Kh. Vaziev یک بالرین معروف Mariinsky است ، اکنون معلم تئاتر Bolshoi O. I. Chenchikova است. – “Moskvich Mag”.)
ولادیمیر اورین: “این شهر من است” p>
تئاتر بولشوی …
اکنون ، از نظر سیستم اجاره اجراها ، دامنه فرصت ها ، اجرای پروژه های خلاقانه ، امکانات پیشرفت رقصنده های باله ، من چنین چیزی را در جهان نمی شناسم. البته در کل مسکو موارد زیادی وجود دارد که باعث حیرت خارجی ها می شود. p>
در 10 سپتامبر ، در برنامه “چهار شخصیت در جستجوی یک طرح” ، چهار طراح رقص در اینجا به نمایش در می آیند – یک آمریکایی از پورتوریکو ، یک فرانسوی ، یک بلغاری و یک ایتالیایی … همه آنها عاشق مسکو هستند. آنها آنها را با شهرهای خود مقایسه می کنند ، آنها می گویند: یک شهر شگفت آور راحت و تمیز. و هنگامی که در میلان کار می کردم ، من و لا اسکالا در سال 2011 به تور آمدیم – همه شوکه شدند ، نه تنها از تئاتر ، بلکه از خود شهر متحیر شدند. p>
من در ابتدا طراحان طراح را دعوت کردم تابستان …
وقتی هنوز موجی قدرتمند از همه گیری وجود داشت و همه ما در انزوای خود قرار گرفتیم. من از دوستان خارجی ام خواستم که نام طراحان رقص جوان را به من بدهند – آنها ده اسم برای من فرستادند ، من به کارهای آنها نگاه کردم ، سپس صحبت را شروع کردیم. البته ، کسانی که من انتخاب کردم بلافاصله پاسخ دادند – تصور کنید ، همه در جهان بدون کار نشسته اند و این یک دعوت نامه است. مرزها بسته بودند ، من خودم واقعاً اعتقاد نداشتم که این پروژه به زودی منتشر شود. بله ، ما در قرنطینه هستیم و شما در قرنطینه – اما بیایید سعی کنیم شروع کنیم. و نتیجه چهار باله با طول های مختلف بود. p>
فرض بر این بود که همه کوچک خواهند بود ، هر کدام 15 دقیقه ، اما برایان آریاس چنان به آیوازوفسکی ، شرح حال و آثار او علاقه مند شد که معلوم شد تقریباً یک ساعت کار “موج نهم” به موسیقی گلیکا و ریمسکی-کورساکف ، جایی که افراد زیادی مشغول به کار هستند – حدود چهل نفر. طراحان رقص دیگر – سیمونه والاسترو ، دیمو مایلف ، مارتین شکس – که در آن پنج نفر شاغل هستند ، ده نفر. p>
ایلدار عبدرازاکوف: “این شهر من است” p>
همه هنرمندان بولشوی … strong>
از اول ژوئن در تعطیلات بوده اید. وقتی توانستیم طراحان رقص را بیاوریم ، وقتی آنها به من گفتند: “همه در فرودگاه هستند” ، من شروع به تماس با هنرمندان کردم و گفتم چنین ایده ای وجود دارد. البته ، شما مجبور نیستید ، شما در مرخصی رسمی هستید ، شما حق دارید که شرکت نکنید. اگر می توانید پاسخ های آنها را بشنوید! خیلی دلشان برای کار تنگ شده بود! البته ، همه در خانه سعی می کردند تناسب اندام خود را حفظ کنند – افتخار و ستایش آنها. اما در حرفه خود ، ما به فضای سالن ، به تجهیزات و کیفیت کف بستگی داریم – تا زانوها ، کمر ، آشیل را از معلمان خود نجات دهیم. و بازگشت به تئاتر – با احتیاط ، با محدودیت – بسیار مهم است. p>
صندلی های شطرنج … strong>
البته ، این فضای جو سالن را تحت تأثیر قرار می دهد. خوب ، نگاه کنید: در دفتر من مبلمان وجود دارد. دو صندلی بردارید – جو متفاوت خواهد بود. چون من در آن زندگی می کنم و این فقط مبلمان است. وقتی صحبت از افراد زنده می شود – حتی بیشتر.
اکنون تماشاگران به تئاتر می آیند – آنها دما را در ورودی بررسی می کنند. خدای نکرده کسی تب کند – علی رغم داشتن بلیط خریداری شده ، اجازه حضور در تئاتر را نخواهد داشت. در حال حاضر محدودیت هر دو صندلی – یک صندلی خالی ، از نظر کمی فقط تماشاگران کمتری خواهند داشت. شما باید با ماسک در سالن باشید. p>
تنها نجات این است که ، به طور معمول ، هنرمندان به دلیل نور صحنه مخاطب را نمی بینند. و بازیگر با بازی در نقش خود ، اغلب هیچ چیز و کسی را در مخاطب نمی بیند. بله ، اعتقاد بر این است که اجراها در این قالب ناقص خواهند بود. اما ما باید کار را شروع کنیم. p>
امروز ، هر بازیگری به شما پاسخ می دهد که آماده اجرا است ، روی صحنه می رود ، و نه فقط به خاطر حقوق. آنچه را که به او آموخته اند ، آنچه خودش آموخته انجام دهد. به زندگی ادامه دهید. حتی اگر 20 درصد مخاطب در سالن باشد ، همه از روی صحنه رفتن خوشحال خواهند شد. p>
اولین نمایش برنامه یک باله چهار شخصیت چهار شخصیت در جستجوی یک طرح در 10 سپتامبر سال 2020 در صحنه جدید تئاتر بولشوی برگزار شد. p> < p> آنا گوردیوا ، moskvichmag.ru