Lyubov Kazarnovskaya. شور و اشتیاق برای اپرا
خواننده Lyubov Kazarnovskaya شما را به “غوطه ور شدن باورنکردنی در دنیای اپرا” دعوت می کند: کتاب جدید او Passion for Opera توسط انتشارات AST منتشر شده است. span> span>
در اواسط دهه 1970 ، دانش آموز دختر مسکو لیوبا کازارنوسکایا در حال حل مشکلی بود که در یک لحظه خاص با همه روبرو شد: “برای ساختن زندگی با کسی” ، یا اگر کمتر تظاهر کننده باشد ، با انتخاب حرفه آینده تعیین می شود. او تمایلات عالی فلسفی داشت (به احتمال زیاد وراثتی: مادرش روسی است و خواهر بزرگترش داستان نویس است ، متخصص فرانسه است) و به نظر می رسد که حتی خودش تصمیم گرفت زندگی اش را به روزنامه نگاری اختصاص دهد. p>
اما در پایان لیوبا آواز و صحنه را انتخاب کرد – و به مدت چهار دهه با فداکاری بزرگواران خود را به موسیقی اپرا و موسیقی کلاسیک خدمت می کرد. p>
و در مورد کلمه چه می کنید؟ همانطور که می گویند ، یک فرد با استعداد در همه چیز استعداد دارد و لیوبوف کازارنوسکایا هرگز حرف خود را ترک نکرد. در کارهای اپرا ، وضوح بیان و توجه به منحنی های گفتار انسان ، لحن نه تنها موسیقی ، بلکه کلامی و معنایی همیشه بسیار مشهود بود. این بیشتر در کارهای مجلسی او آشکار شد ، جایی که این کلمه حتی صد برابر مهمتر است: به هر 103 عاشقانه ای که توسط پیوتر ایلیچ چایکوفسکی توسط او در شرکت ناکسوس ضبط شده است گوش دهید (خواننده تمام میراث عاشقانه نبوغ را اجرا کرده است) ، و شما نمی توانید این را بشنوید از بهترین کارها نه تنها با صدا ، بلکه با متن.
کازارنوسکایا ، یک قصه گو درخشان ، برنامه های آموزشی را در رادیو و تلویزیون انجام می داد ، کنسرت های او همیشه یک سالن سخنرانی است که در آن اعداد موسیقی با روایت های جالب در مورد آثار ، آهنگسازان جایگزین می شوند ، نویسندگان متون ، مجریان ، دوره ها و سبک های موسیقی و هنرهای مرتبط. p>
گفتار استعاری ، توانایی یافتن صحیح صحیح ، رنگ معنایی مناسب ، سهولت و طبیعی بودن حرکت اندیشه ، هنگامی که کلمات به خوبی روی هم می نشینند ، و رباط آنها به الگویی زیبا و معنادار تبدیل می شود – امروزه بسیاری ، به میزان بیشتری ، به کنسرت های خواننده می روند. به علاوه جذابیت انسانی و هنری ، لحن محرمانه …
چند سال پیش کازارنوسکایا قلم را کاملاً به دست گرفت: اگر قبل از آن فیلم نامه های برنامه های خود را می نوشت (برای کنسرت ها ، رادیو ، تلویزیون) ، مواد مختلفی را برای ارتباط زنده با مخاطبان آماده می کرد ، پس این بار هدف اساسی تر بود – یک کتاب! شکی نبود که تسلط وی بر این کلمه باعث ایجاد یک کتاب می شد. p>
و امسال سومین جلد بزرگ از زیر قلم او بیرون آمد: انتشارات AST کتاب Passion for the Opera – یک رمان درباره اپرا یا رمانی با اپرا “(همانطور که خود خواننده ژانر را تعریف کرد) ، منتشر شده در مجموعه” سخنرانیهای کلاسیک “. p>
” شورها … “ادامه کتاب دوم کازارنوسکایا” اسرار اپرا “است که امسال در همان انتشارات منتشر شده است. بازگشت. کارآیی خارق العاده: بدون ترک فعالیت کنسرت فعال ، ادامه دادن تدریس زیاد (لیوبوف یوریونا استاد موسسه هنرهای معاصر و در عین حال مدیر هنری گروه آوازی او است) ، خواننده روایت تقریباً چهارصد صفحه در سال را تهیه کرد. p>
مردان محبوب Lyubov Kazarnovskaya
اگر کازارنوسکایا در “اسرار اپرا” درباره “آهنگسازان مورد علاقه خود از طریق” کریستال جادویی “مسیر زندگی خود ، تردیدها و رنج ها ، شیطان شخصیت های بسیار دشوار آنها صحبت می کرد ، سپس در” شور … “خواننده ادامه می دهد درباره سرنوشت بزرگان موسیقی صحبت کنید ، در مورد مشکلات تئاتر مدرن ، در مورد تجربه صحنه خود ، نظرات خود را در مورد آینده ژانر بزرگ اپرا به اشتراک می گذارد. p>
شخصیت اول وردی پرستش است. Kazarnovskaya بسیاری از استادهای ایتالیایی Kazarnovskaya را اجرا کرد (هر دو لئونورس – در “Troubadour” و “Force of Destiny” ، هر دو Amelia) در “سیمون بوکانگره” و “توپ Masquerade” ، ویولتا در “تراویاتا” ، آلیس در “Falstaff” ، ابیگل در ” نابوکو “، لیدا در” نبرد لگنانو “، دزدمونا در” اتللو “، الیزابت در” دون کارلوس “، قسمت سوپرانو در رکویم) – در کتاب جدید او توجه خود را به تصاویر هر دو لئونورس ، ویولتا ، هر دو آملیاس ، الیزابت ، دزدمونا متمرکز کرده است و ادای احترام جاودانه. درمورد کار آهنگساز درباره این آثار ، در مورد واقعیتهای جالب مربوط به مکانهای تاریخی که نمونه های اولیه قهرمانان وی در آن زندگی می کردند ، در مورد برخورد در سرنوشت نمرات آماده ، که برخی از آنها مخاطبان را بلافاصله با صدای بلند و دیگران را با خصومت پذیرفت ، می گوید. p>
مضمون اپرای ایتالیایی توسط طرح های قهرمانان وریسم ادامه می یابد – ندا از پالیاچی ، سانتوزا از افتخار روستایی ، النا و مارگاریتا از مفیستوفیل توسط آریگو بویتو. از اولین کازارنوفسکایا به سراسر جهان سفر کرد – از تئاتر استانیسلاوسکی و بولشوی گرفته تا متروپولیتن ، جایی که خود لوسیانو پاواروتی کانوی او بود. دومی فقط یک بار در تئاتر یوگنی کلوبوف خوانده شد ، اما این از درجه نفوذ ، غوطه وری در مواد چیزی نمی کاهد: کازارنوسکایا قهرمان خود را Lyubasha از دامنه های اتنا می خواند ، و آن را با انتقام جویانه و ناامید کننده عروس تزار از کلاسیک بزرگ روسیه مقایسه می کند. p> < p> Boito ، یک اپرای نادر در کشور ما ، در داستان کازارنوفسکایا جذاب و مطلوب ظاهر می شود (او آن را با اپرای دیگری در همان طرح بسیار مشهور مقایسه می کند – “فاوست” از گونود ، که در آن در Mariinsky و در پاریس آواز می خواند): من فقط می خواهم پس از این – سلام ، آقایان متمایل ، چگونه به چنین شاهکاری نگاه کردید ، و چرا امروز در هیچ صحنه ای در روسیه ظاهر نمی شود؟ کازارنوسکایا در اپرای اصلی فرانسه آواز نمی خواند ، اما اجرای کنسرت نادر او بدون بخشهایی از این کار خاص انجام می شود. p>
خواننده شخصیت زن کولی Sevillian را به طور کامل مطالعه کرده است و همه چیز را در مورد بهترین بازیگران این نقش می داند: از هر یک از آنها چیزی گرفته است – سپس خط خودش ، آن خط منحصر به فرد و در عین حال مناسب اوست ، به طوری که کارمن خودش متولد می شود. به گفته خود خواننده ، او کمی دیر به سراغش آمد – چرا که او هرگز روی صحنه آواز نمی خواند. اما یک تصویر فرانسوی دیگر در دوران جوانی ایجاد شد – “صدای انسان” توسط پولنس: کازارنوفسکایا همچنین صفحات صمیمانه زیادی را در کتاب خود به او اختصاص می دهد. p>
از اپرای کمیک ، تا ژانری که متعجب ، شاهکار بیزه متعلق به آن است ، خواننده نخ داستان خود را به اپرتا کشانده است. وینای کلاسیک (خواننده Saffi را در بارون کولی در تلویزیون لنینگراد لقب داد و گانا گلاواری را در بیوه شاد در باغ کاونت آواز خواند) و اپراهای طنز و اپراتورهای طنز شوروی – The Taming of the Shrewin، Dorothea و The Golden Calf “Khrennikova.
چه تفاوتی بین اپرای بزرگ و اپرای” کوچک “وجود دارد ، مشکلات ، دامهای این سبک بسیار محبوب ، از یک طرف” سبک “، از سوی دیگر – بسیار دیوانه وار چیست؟ چرا اجرای یک اپرای کمیک و حتی بیشتر از آن اپرتا ، گاهی اوقات بسیار دشوارتر از بومهای جدی اپرای خسته کننده است؟ اسرار اپرت در صفحات Passion for the Opera برای خواننده فاش می شود. و کازارنوفسکایا همچنین شکایت دارد که کمدین فوق العاده اپرا کمدین ، شبالیا ، که یک بار با موفقیت در بولشوی و در بسیاری از صحنه های کشورمان روی صحنه می رفت ، اکنون کاملاً فراموش شده است ، و بیهوده فراموش شده است ناعادلانه – و قول می دهد با اختراع پروژه خودش آن را احیا کند! p>
Kazarnovskaya دو فصل را به محبوب ترین اپراهای روسی اختصاص نداده است: “شب مه” و “Kitezh” ساخته ریمسکی-کورساکوف ، یکی و “قمار باز” پروکوفیف – فصل دیگر. خاطرات فراموش نشدنی از کار با اوگنی سوتلانوف بزرگ ، که با او فورونیا ساخته است ، اتفاقاً فوق العاده ارزشمند است ، مانند همه چیزهایی که با نام استاد بزرگ ، تیتان موسیقی روسیه مرتبط است. p>
تصویر غیر معمول و پیچیده پروکوفیف پولینا به تجزیه و تحلیل جدی نیاز دارد ، خصوصاً اینکه این نقش نه در جایی بلکه در مکه آوازخوانان از سراسر جهان – در لا اسکالای میلان – ساخته شده است. و علاوه بر این ، در روایت جایی برای اپرای روسی دیگری وجود داشت – بسیار محبوب ، اما در کارنامه سوپرانو بسیار غیر منتظره. با این حال ، اگر سوپرانو از کارمن آواز می خواند ، چرا مارینا منیشک نیز چنین نمی کند؟ علاوه بر این ، اولین مارینا – یولیا پلاتونوا – فقط یک سوپرانو بود ، نه یک میزانسن ، و گالینا ویشنفسکایا آن را خوانده بود ، و Karajan بزرگ در مناسب بودن چنین تصمیمی شک نمی کرد. p>
عمل لهستان اکنون “در قلم” است در میان “نخبگان” اپرای جهان ، با اصرار بر حقانیت تنها نسخه نویسنده اول بوریس گودونوف ، اغلب متوقف می شود. Kazarnovskaya به درستی خاطر نشان می کند که این موسیقی مجلل لزوماً باید هرچه بیشتر صدا و صدا داشته باشد ، ارزش آن را دارد! p>
Kazarnovskaya نمی تواند در مورد اولین حضور خود در صحنه دراماتیک بگوید ، به ویژه از آنجا که او همچنین رابطه مستقیم با اپرا ولادیمیر آلنیکوف ، کارگردان مشهورتر به خاطر کار در سینما ، اما با تجربه در تولیدات نمایشی ، و موسیقی (موسیقی و حتی یک اپرا – پاییز گذشته او اپرای Frau Schindler توسط توماس مورس آمریکایی را در MAMT به صحنه برد) ، نمایش پست مدرنیست پوشکینیا را نوشت. عشق و کارتها “، جایی که او طرح دو چیز برجسته پوشکین را که اساس دو اپرای بزرگ چایکوفسکی -” یوجین اونگین “و” ملکه بیل “بود ، ترکیب کرد. p>
یک تولید منحصر به فرد در صحنه تئاتر ولکوفسکی ارائه می شود p> < p> به گفته آلنیکوف ، کنتس مرگبار تاتیانا لارینا پیر است ، و به دانش آموز فقیر لیزاوتا ایوانوونا داستان غم انگیز عشق ناکام خود را می گوید و به تازگی هنوز منتظر آن سوم است ، “که عاشقانه عاشق است” یک روز به او می آید تا برای همیشه داستان زندگی یک انسان را پر کند رنج ، امیدهای برآورده نشده ، احساسات شدید. هر دو داستان به طور موازی توسعه می یابند ، دنیای رویاها و خاطرات دائماً با واقعیت فعلی در هم آمیخته است. p>
این خیال جسورانه سال گذشته در تئاتر ولکوفسکی در یاروسلاول به صحنه رفت و لیوبوف کازارنوسکایا نقش اصلی را بازی کرد. درباره ویژگی های بازی در یک صحنه دراماتیک ، در مورد دشواری ها و تفاوت ها از یک اجرای موسیقی ، در مورد درک مردم از یک اثر مصنوعی از خمیرمایه پست مدرن – خواننده همه اینها را به طرز جذاب و شایسته ای منعکس می کند. p>
و در نهایت ، اگر ما در مورد آن صحبت می کنیم درباره شورها – درباره شور به معنای منفی ، درباره درد اصلی خانه اپرای مدرن: درباره کارگردان بدنام. کازارنوفسکایا به همه منفیان ، همه پیگمی ها ، که امروز به ژانر بزرگ حمله می کنند ، یک انتقاد سازش ناپذیر می کند. p>
“عالی ، عالی ترین موسیقی و معانی عالی اپرا مورد تمسخر و حذف قرار می گیرند. پیشرفت تکنولوژی جایگزین عدم تمایل و ناتوانی در درک امواج الهی ، ارتعاشات موسیقی توسط هر سلول از قلب و روح می شود … “همه گیر” واقعی از تخریب ، ناامیدی و تاریکی ، تصرف تئاتر. “ p>
امروز اپرای امروز واقعا تاریک نیست ، نه توسط احساسات الهی ، اپرا به شدت بیمار است ، او تقریباً مرده است. p>
“و با این وجود من به بهترین ها اعتقاد دارم” ، p>
– خواننده نتیجه گیری می کند. p>
او ، با وجود همه چیز ، با خوش بینی به آینده نگاه می کند و در حال حاضر پر از ایده ها در مورد کتابهای آموزشی جدید است که در آن او اسرار بیشتری از این سبک بزرگ را برای خواننده فاش خواهد کرد. p>
Alexander Matusevich