بوگدان ولکوف به احترام سالگرد آهنگساز ، عاشقانه های چایکوفسکی را در سالن کنسرت چایکوفسکی خواند. قسمت پیانو توسط الكساندر گیندین اجرا شد و اولین كتاب دوتایی بود.
برای بسیاری از دوستداران موسیقی و منتقدین ، كنسرت فیلارمونیك در اواخر ماه اوت اولین حضور در فضای موسیقی شهر بود. بعد از محدودیت های کاوید نام تنور جوان ، که در سال های اخیر به شهرت جهانی گسترده ای رسیده است ، مجبور است ترس از اینکه ماسک چیزی برای تنفس نخواهد داشت را نادیده بگیرد ، حتی اگر در یک بخش کنسرت گوش دهید. افسوس ، معلوم شد ، اما حالا با آن زندگی کن. موقتی بنابراین بیایید به موسیقی برگردیم ، یعنی به ابدی.
ولکوف ، که به عنوان شرکت کننده در برنامه اپرای جوانان تئاتر بولشوی شناخته می شد ، برنده مسابقه اپرای پاریس و ” Operalia “توسط دومینگو ، هنرمند بولشوی ، که تعدادی از قطعات تنور روشن را خوانده است ، یکی از مورد علاقه های کارگردان دیمیتری چرنیاکوف (گیدون در “داستان تزار سلطان” و لنسکی در “Onegin”) ، یک فاتح موفق در خانه های اپرای جهان (از نمایش “ماجراهای Rake” در MAMT به اپرای موتزارت در جشنواره سالزبورگ ) – به عنوان مجری مجلسی از عاشقانه روسی ظاهر شد. ژانر اشعار آوازی ، که در آن ، به عقیده بسیاری ، فلسفه عوام معمولاً سلطنت می کند ، در درجه اول به دلیل متون کلامی معمولی. p>
موتزارت در معرض خطر است
یاروسلاو تیموف ، موزیسین ، این سخنان را در سخنان آغازین خود به یاد آورد. نویسنده “لوح ها و واقعیت ها” را شاعر راتهاوس نامید (بدون اینکه در اینجا اولین باشد) ، چایکوفسکی بیش از یک عاشقانه بر روی ابیات او نوشت. اما مجری بلافاصله در مقابل پیوتر الیچ ایستاد و گفت که در عاشقانه ها چایکوفسکی همانند اعتراف ، “غیر مسلح و برهنه” بود. از این گذشته ، تصادفی نیست که آهنگساز همیشه از او بخواهد (خودش یا کیهان) – چرا ، چرا ، چرا؟ p>
این همان چیزی بود که در طول کنسرت درباره آن فکر کردم ، که برای من چیزی غیر از یک عصر عاشقانه روسی شد ، شد. دلیلی برای درک زیاد و به روشی گسترده اندیشیده شد. که این مکانهای مشترک منعکس کننده شباهتهای مشترک در احساسات اساسی است. مهم. و عاشقانه ها ، به خصوص چایکوفسکی ، به عنوان میزبان ، همیشه “بر سر طرح صحبت می کنند”. p>
من اضافه می کنم که عاشقانه را می توان – به نوعی – با عارضه از اپرای قدیمی مقایسه کرد ، وقتی تئوری و عمل تأثیرات سلطنت می کند ، و بی نظمی بودن متون این آریاها فقط به آشکار شدن تأثیر مطلوب کمک کرده است. بنابراین ، این یک نقص نبود ، بلکه یک ویژگی معمولی از ژانر بود ، این همه. p>
موز بودن کلمات ، مانند یک عاشقانه ، محرک احساسات عمیق بود: از این گذشته ، طبق قوانین صحنه ، مونولوگ روح در قالب اعتراف همیشه مشروط و عمومی است. … بنابراین متون عاشقانه های چایکوفسکی پر از بخشهای مشترک نیستند به عنوان مثال لیبرتو متاستازو. و نباید فراموش کنیم که علاوه بر راتوس ، پیوتر الیچ نیز شاعران بزرگ و بزرگی به عنوان نویسنده متون داشت. این مکالمه ای کاملاً متفاوت است ، درباره همبستگی استعدادها. در هر صورت ، آهنگساز جذب شعرهای همسو با طبیعت احساسی متغیر خود شد. برخی آن را احساسی می نامند. p>
دیمیتری ودووین ، رئیس برنامه اپرای جوانان تئاتر بولشوی ، اظهار نظر می کند: p>
“چایکوفسکی احتمالاً از طریق موسیقی انتخاب شده خود لذت می برد نه بهترین شعر ، به قدی متفاوت و غیرقابل مقایسه. احساساتی بودن ذاتی شخصیت یک شخص روسی نیست ، این ویژگی هم آهنگ و هم کلاسیک ماست ، بنابراین سرزنش این آهنگساز را برای این عجیب خواهد بود. p>
چایکوفسکی نقاط درد “شبکه مولکولی” ملی ما را احساس می کند و می داند ، همانطور که چینی ها نقاط طب سوزنی را می دانند. … با لمس این نکات ، آهنگساز می تواند ما را تحریک کند تا وارد یک هیجان ویژه ، یک لرزش عاطفی ویژه شویم. “
بله ، موسیقی یک کلمه پیش پا افتاده را غیرعادی خواند. و صدای انسان نیز چیز مهمی نیست ، فراموش نکنید. ولوکوف آن را نشان داد. احساساتی (در صورت وجود) چایکوفسکی در تفسیر ترانه و عمیق خود ظاهر شد. صدا و مهارت آوازی این خواننده تخیل را به چالش می کشد: چه چیزی در پشت کلمات مربوط به تنهایی و اشتیاق بزرگ ، درباره آسمان با ستاره و خانه ای با پیانو نهفته است؟ شدت جذاب موسیقی به کجا منتهی می شود؟ آیا یک فرد شکاک مدرن می تواند اصالت احساسات آهنگساز ، احساسات فزاینده ، توجه به کوچکترین تغییر در روح خود را درک کند؟ p>
در بیش از صد عاشقانه توسط پیتر ایلیچ (که 15 مورد از آنها در کنسرت اجرا شده است) بسیاری از احساسات وجود دارد – از لذت و وجد گرفته تا افسردگی و مالیخولیا. و همه اینها جدی است ، زیرا چایکوفسکی در جوانی ، از مکتب فقه و تقریباً تا زمان مرگش در این ژانر نوشت. اجتناب از بزرگنمایی ، به یاد آوردن شومان و گوریلف و جذاب کردن درک توده های مردم. p>
کنسرت ولکوف باعث شد تا به انگیزه های آهنگساز اعتقاد داشته باشم. از آنجا که خواننده احساسات نویسنده را تحت فشار قرار نداده ، آن را شلاق نمی زند ، اما با ظرافت کار می کند. او با صدای بلند مدیتیشن می کرد ، متناسب و بی پرده و متناقض شعله ور می شد و متناسب با ایده آل نزدیک می شد. p>
احساس تناسب ولوکوک در کمترین اعتراف اعترافات چایکوفسکی نبود ، فقط بر آن تأکید می کرد. همه این “انفجارهای” نئو-رمانتیک پس از اندوه آرام ، اوج ناگهانی ها و رکودها ، به عنوان یک عصیان معنوی طبیعی منتقل شدند ، که مایل به تحمل شرایط غم انگیز نیست ، یا برعکس ، دلتنگی برای خوشبختی گذشته.
با گوش دادن به روحیه نویسنده ، ولکوف تسلیم کرد. عاشقانه ها به عنوان یک تسلی و یک خاطره ، با آن حساسیت به موسیقی ، وقتی خواننده فقط نت ها را دنبال نمی کند ، بلکه ، همانطور که بود ، آنها را ایجاد می کند ، زیرا دقیقاً اما به طور رسمی از صمیمیت موسیقی صمیمیت پیروی نمی کند. هیجان روانی به وجود می آید ، فصل هایی از خاطرات شخصی قهرمان متن ترانه. همه مخاطبان می خواهند با همدلی – یا به یاد بیاورند – مشابه خود را. لحظه را متوقف کنید یا سعی کنید آن را فراموش کنید. این قدرت شعری عاشقانه است. p>
و چه کسی این را درک نمی کند یا چه کسی نیازی به یادآوری ندارد – می تواند به استکههاوزن گوش دهد. p>
“تأثیر نهایی به اجرا کننده بستگی دارد.” ، p>
– وودوین می گوید. p>
“اگر او ویژگی های موسیقی چایکوفسکی را با احساسات اسلاوی خود ضرب کند ، بدون شک ، بیش از حد مورد استفاده قرار می گیرد. … به تعبیری ، اجرای عاشقانه های پیوتر ایلیچ آزمونی برای خوش سلیقگی است. p>
بوگدان ولکوف دارای دو ویژگی انسانی و هنری است – سادگی خلع سلاح کننده ، کیفیتی که اجازه نمی دهد فرد در افراط و تفریط عاطفی فرو رود. اما این سادگی عمیق است. تصادفی نیست که یکی از درخشانترین موفقیت های بازیگری در نقش هنرمندان نقش های احمق مقدس و پرنس میشکین بود. p>
عصبی بودن هنری ، همراه با مقدار لازم جدا شدن و حتی (به طرز خوب) بازیگری ساده و بی نظیر ، به کنسرت و معنی معنا داد. و باید در نظر بگیریم که این اولین حضور وولکوف در ژانر یک کنسرت انفرادی در یک صحنه بزرگ است ، اگرچه او موسیقی مجلسی زیادی را می خواند ، مخصوصاً زمانی که در برنامه جوانی ما بود. p>
این تنها اولین مرحله از زندگی خلاقانه او به عنوان مجری مجلسی است. به نظر من این زندگی کاملاً پر و جالب خواهد بود (خدای ناکرده!) ، و این هنرمند جوان به آداب و رسوم معتبر نمادهای روسی مانند سرگئی لمشف ، ایوان کوزلوفسکی و نیکولای گده ادامه خواهد داد. “
برنامه عصر از چهار بلوک ساخته شده بود ، با شروع یک عاشقانه به آیات الکسی تولستوی “روح از آرام آسمانی از آنجا پرواز کرد” و با یک عاشقانه غمناک “دوباره ، مثل گذشته ، به تنهایی” پایان یافت. ولكوف به این ترتیب نوعی تلاش ، سفر روح و روح را از طریق احساسات و احساسات به وجود آورد. از امید به ناامیدی ، از تامل به تجربه ، از طریق پرس و جو از کیهان ، شادی از تلافی ، ابهام وجود زمینی و فینال ناامید کننده در مورد تنهایی. p>
یک محفظه آهنگ آواز “در میان توپ پر سر و صدا” اجرا شد. A. Gindin ، که کاملاً نوازندگی دشوار پیانو را ایجاد می کرد ، در اواسط برنامه آنچه را که مجری آن را “یک عاشقانه بدون کلمات” می نامید – پیانو “Meditation” می نواخت. طبق کتابچه کنسرت ، این یک کار با “فضیلت سبک کنسرت” است. p>
و انتظار می رود تا پایان سال ، ضبط جدیدی از “ملودی” انجام شود: عاشقانه های چایکوفسکی با اجرای بوگدان وولکوف و الکسی گوریبول. p>
< em> Maya Krylova