الكساندر ماتوسویچ در MAMT
ClassicalMusicNews.Ru مجموعه مقالاتی از ستون نویس مشهور موسیقی مسكو ، الكساندر ماتوسویچ” خانه تئاتر: دانشگاهی و تجربی “را ارائه می دهد كه به نهاد برجسته اپرای روسیه – تئاتر موزیكال اختصاص یافته است. KS Stanislavsky و Vl. I. Nemirovich-Danchenko ، که سال گذشته صد سالگی خود را جشن گرفت.
این حاوی برداشت ها و یادداشت های نویسنده دو دهه گذشته در مورد تقریباً تمام کارهای گروه اپرا است تئاتر این دوره. p>
درباره تئاتر به عنوان خانه ای دوست داشتنی و زیبا p>
علاوه بر نقد و بررسی اولین نمایش های اپرا ، این مجموعه شامل چندین گزارش از کنسرت ها و همچنین مصاحبه با تکنوازان سابق و فعلی تئاتر است. همانطور که نویسنده در مقدمه تأکید کرده است ، p>
“این مجموعه نوعی ادای احترام به سالگرد باشکوه تئاتر مورد علاقه شماست.” p>
این مجموعه برش جالبی از زندگی موسیقی و تئاتر مسکو است که بر اساس نمونه یک تئاتر بنا شده است از بسیاری جهات می توان وضعیت فعلی و راههای ممکن توسعه هنر موسیقی و تئاتر را قضاوت کرد. این مورد هم برای متخصصان و هم برای طیف وسیعی از دوستداران اپرا مورد توجه قرار خواهد گرفت. p>
نسخه جدید تحت حمایت برنامه بشردوستانه بین المللی Project Harmony منتشر شد که در زمینه انتشار کتابهای نویسندگان فعال در زمینه هنر تخصص دارد. p> < p> تیراژها ، به دلیل وضعیت خیرخواهانه برنامه ، با توجه به هدف تعیین شده تعیین می شود: کتابها به کتابخانه های شریک برنامه ارسال می شوند – کتابهای جهانی و تخصصی روسیه ، و همچنین ، بسته به موضوع ، به کتابخانه های برجسته اروپا ، کتابخانه کنگره ایالات متحده آمریکا ، همراه کتابخانه آکادمی علوم روسیه ، شرکای اصلی برنامه. p>
– الكساندر ، چرا تئاتر استانیسلاوسكی قهرمان كتاب شما شد؟ strong> p> تئاتر استانیسلاوسکی در سال 1985 اتفاق افتاد و با “آرایشگر سویل” افسانه ای توسط خود کنستانتین سرگویچ آغاز شد. p>
بعداً ، در سن آگاهی بیشتری ، با اجرای این تئاتر بود که من به طور مستقل شروع کردم و روش مهم این است که تئاتر اپرا و رپرتوار اپرا را به همین ترتیب مطالعه کنید. هیچ رازی نیست که Stasik همیشه در دسترس تر و دموکراتیک تر از مثلاً بولشوی باشد که تهیه بلیط هم در سال های شوروی و هم در دهه 90 دشوار بود و من به طور طبیعی به عنوان یک آماتور ساده شروع به تماشای تئاتر کردم ، در بلیط ، – یا مجبور شدید بیش از حد دلالان را بپردازید ، یا اینکه شنبه ها تقریباً در صف های عظیم بایستید تا آنچه را می خواهید و با قیمت مناسب خریداری کنید. p>
دلالان بلیط: نحوه کار تجارت بلیط های زیرزمینی < / p>
بنابراین ، رفتن به بولشوی غالباً غیرممکن بود ، و استاسیک در دسترس تر بود ، و در عین حال تئاتری با تاریخ و سنت بود ، و به همین دلیل مورد توجه خاص قرار گرفت. منظورم این است ، برخلاف دیگر تئاترهای موسیقی مسکو ، تئاترهای جوان ، – “هلیکون” و “اپرای نوایا” ، که در دوران جوانی من ظاهر شد ، اما مدتها از آن اجتناب کردم: نوعی تعصب در نگرش آنها وجود داشت ، حالا من فهمیدم ، که بی فایده است. p>
در مورد تئاتر Sats و تئاتر Pokrovsky ، هر دو از نظر جغرافیایی بسیار دورتر از من ، از مکانی که در آن زندگی می کردم و زندگی می کردم ، بودند ، اما ، البته این مسئله اصلی نبود. در تئاتر اول ، در شعور آن زمان من اثری از دوران کودکی بود – مادرم مرا به آنجا برد و به یک مدرسه موسیقی رفت ، بنابراین در ابتدا من نمی خواستم مدت طولانی به آنجا برگردم ، و آن زمان رپرتوار برای من خیلی جالب نبود. p>
چه در مورد دوم ، زیرزمین Sokol همیشه من را کاملاً از نظر زیبایی دفع می کرد: چیزی که روشنفکران ناامید کننده مسکو در این فضا دوست داشتند – در زیر زمین آن – من همیشه دوست نداشتم ، اگرچه ، من بر این “انزجار” غلبه کردم و به خاطر یک رپرتوار بسیار جالب که در آنجا بودم ، به ندرت بعد از اینکه تئاتر مجلسی خانه جدیدی در نیکولسکایا پیدا کرد ، حضور در اجراهای آن بسیار دلپذیرتر شد. p>
اما من انگار که در خانه هستم به استاسیک رفتم ، گرچه ، من هیچ ارتباط شخصی و خلاقانه ای با تئاتر نداشتم ، اما من آن را صادقانه دوست داشتم – من همه چیز را در آنجا نگاه کردم و نه یک بار. و بعد از سال 2000 ، زمانی که من شروع به انتشار در مطبوعات کردم ، به طور طبیعی کار نادر تئاتر به شکل برداشت از یک ناظر موسیقی و تئاتر ضبط نمی شد ، و گاهی اوقات نوشتن در مورد اجراهای قدیمی تر ، اگر پوستر دلیل می آورد ، ضروری بود. p>
هنگامی که من معاون سردبیر پورتال OperaNews.Ru بودم (در سالهای 2008-14) ، ما به طور متداول نه تنها در مورد اولین نمایش ها ، بلکه همچنین در مورد اجراهای معمولی ، در مورد ورودی ها ، در مورد مجریان مهمان ، یعنی زندگی تترا را کاملا دقیق نوشتیم. بنابراین ، هنگامی که پیشنهادی برای یک مجموعه مطرح شد ، فکر کردم که نمی توان کاندیدای بهتری برای چنین انتخاب موضوعی وجود داشت ، به خصوص که مناسبت فوق العاده است – یک قرن هنوز فقط یک بار اتفاق می افتد! p>
– تئاتر آیا به نوعی در انتشار مشارکت داشتید؟ strong>
– نه ، آنها چیزی نمی دانند ، برای آنها تعجب آور خواهد بود ، امیدوارم خوشایند باشد ، گرچه احتمالاً برای همه نیست: این مجموعه شامل تمام بررسی های من در مورد “Stasika” ، از جمله موارد کاملاً انتقادی. p>
من به طور کلی برای “دوستی” با برخی از تئاترها یا شخصیت های فرهنگی فردی تلاش نمی کنم – این همیشه یک نقطه ضعف دارد ، بهتر است از آن دوری کنید ، مستقل بمانید … افراد تئاتری حسادت و آسیب پذیری دارند و به طور کلی – حتی گفتن که یک دوست دوستی هم نباشد آسان نیست که بگوییم “او را خراب کرده” و نوشتن در مورد آن در مطبوعات به راحتی تصور نمی شود! p>
بنابراین ، مساله یک چیز ارزشمند است. کافی است که تئاتر همیشه به رویدادهای خود دعوت می کند – اولین نمایش ها ، کنسرت ها ، کنش های مهم ، و سپس برای بررسی های نه چندان چاپلوسانه (در صورت وجود) ، مانند برخی دیگر ، آناتما نمی فرستد. این کاملا کافی است – روابط حرفه ای سالم ، دیگر نیازی به موارد دیگر نیست. p>
علاوه بر این ، “Stasik” یک حلقه از نویسندگان دارد که او به خصوص آنها را دوست دارد – قضاوت بر اساس اینکه چه کسی سخنرانی ها ، پروژه های خاص خود را انجام می دهد ، که بررسی آنها – به طور کامل یا تکه تکه – آنها در مواد مختلفی که توسط تئاتر منتشر می شود ، به عنوان مثال ، در مراسم جشن سالگرد اختصاص داده شده به صدمین سالگرد مجموعه قرار می گیرد. p>
من در این حلقه نیستم – شاید آنها مواد من را به اندازه کافی حرفه ای نمی دانند ، یا آنها آنها را دوست ندارند – من متوجه نشدم ، اما این یک واقعیت است. و این ، در واقع ، حتی خوب است: من قبلاً دلایل آن را ذکر کردم – همانطور که می گویند ، “ما را بیش از همه غم ها رد کنید …” p>
– علاوه بر بررسی ها ، مجموعه شامل مصاحبه است ، اما تعداد بسیار کمی از آنها وجود دارد … strong>
– این نظارت من است. هنگامی که شروع به آماده سازی کتاب برای چاپ کردم ، از این موضوع متعجب شدم: بررسی های زیادی وجود دارد ، برخی از اجراها بیش از یک بار توصیف و تجزیه و تحلیل می شوند ، اما تقریباً هیچ مکالمه شخصی وجود ندارد. p>
توضیح سخت است: من ژانر مصاحبه را دوست دارم ، ارتباط شخصی با بسیاری از افراد هنرمندان ، نقاشان – این برداشت های یک عمر است. و شرم آور است که معلوم شد اینجا تئاتر مورد علاقه من مورد غفلت واقع شده است. افسوس ، اکنون دیگر امکان گفتگو با لئونید بولدین ، یا با ویاچسلاو اوسیپوف ، یا با گرگ گورلیک وجود ندارد … \
به طور متناقضی ، من حتی با الکساندر تیتل مکالمه ای ندارم ، اگرچه من همه کارهای او در مسکو را دیده ام ، از لحظه انتقال او به پایتخت ، و نه تنها در “Stasik” ، بلکه در بولشوی ، برخی از کارهای او را خارج از پایتخت دیدم – در یکاترینبورگ ، مینسک و غیره. p>
ما یکدیگر را می شناسیم ، با یک زن و شوهر صحبت کردیم یک بار ، به عنوان مثال ، در سامارا ، در همان یکاترینبورگ ، آنها درباره عملکرد او یا افراد دیگر تبادل نظر کردند ، اما نه در مورد ضبط. این حذف باید اصلاح شود ، خصوصاً اینکه تیتل بدون شک کارگردان من است ، من واقعاً بسیاری از اجراهای او را دوست دارم. p>
او آثاری داشت که من آنها را قبول نکردم ، یا شاید آنها را نمی فهمیدم ، اما وجود داشت و از این قبیل ، و بسیاری از آنها وجود داشت ، که لذت صادقانه را برانگیخت – “قمار باز” ، “جنگ و صلح” ، “قصه های هافمن” ، “انوف” ، و غیره. p>
– من معتقدم که برای اصلاح اشتباه هنوز هم امکان پذیر است: این فقط کتاب دوم شما است؟ strong>
– اگر مجموعه ای از نظرات را می توان یک کتاب به معنای کامل کلمه نامید ، بله. اولین تجربه این چنینی را سال گذشته داشتم ، هنگامی که پیشنهاد انتشار آثار سالهای گذشته من از لوگانسک ، از آکادمی محلی فرهنگ و هنر “که با آن کمی همکاری می کنم” انجام شد. p>
مجموعه بررسی ها چیز خاصی است ، بنابراین من هرگز به طور خاص آرزو نداشته ام که کار خود را در این راه ماندگار کنم. سفر به تئاتر یک احساس خاص است ، یک لذت خاص ، نوشتن یک نقد و بررسی فرصتی است و فرصتی برای تجربه دوباره آنها و همچنین تفکر عمیق درباره آنچه دیده و شنیده اید. و این نتیجه نهایی است: آن منتشر شد ، و به سرعت توسط بسیاری از افراد خوانده خواهد شد ، از جمله مطمئناً – علاقه مندان ، اینترنت امروز گسترده ترین فرصت را برای این امر فراهم می کند. p>
اما در عین حال ، این محصول نیز فسادپذیر است: کافی نیست که پس از مدت زمان کوتاهی به آن علاقه مند خواهد شد. و حتی بیشتر از آن مجموعه نقد و بررسی های یک نویسنده برای سالها – شاید برای کارشناسان تئاتر. p>
اما مجموعه ای از مصاحبه ها ، که من بسیاری از آنها را جمع آوری کرده ام ، از جمله مصاحبه های بسیار جالب ، چیزی است که ممکن است مورد تقاضا باشد به طور گسترده تر ، به نظر می رسد: شاید این فقط نسخه بعدی باشد ، که سعی می کنم شخصیت های گمشده را “انتخاب کنم” – هنرمندان و موسیقی دانانی که می خواهم با آنها صحبت کنم و مطمئناً مورد توجه خواننده قرار خواهد گرفت. p>
بوریس لیفانوفسکی p>