الکساندر رودین با ارکستر خود در سالن چایکوفسکی یک کنسرت سالگرد اجرا کرد.
این طور نیست که کنسرت ، که تقریباً با 60 سالگی نوازنده همزمان بود ، به عنوان “دانمارکی” قرار گرفت ، بلکه برعکس: به گفته رودین ،
“در ابتدا عصر به هیچ وجه قرار نبود رسمی باشد ، این is است. اشتراک کنسرت ما در فیلارمونیک. با این حال ، ما در حال آماده سازی چیزهای غیر منتظره نیز هستیم.
این ترکیب عادی و غیر عادی چیزی است که مشخصه رودین است. او همچنین کنسرت قبلی در Zaryadye را یک سالگرد ندانسته است. با این حال ، یک برنامه باشکوه در آنجا پخش شد – شش کنسرت برای ویولن سل و ارکستر ، و حتی با گشت و گذار در سبک های مختلف ، به علاوه نمایش های سیبلیوس که برای عموم مردم روسیه ساخته شده است.
“ما در حال تغییر سریع هستیم”
– می گوید رودین. و اینکه بگوییم استاد در سال کار خود سالگرد خود را جشن گرفته است اغراق آمیز یا کلیشه ای نخواهد بود ، فقط بیان واقعیت است.
شب با یک “پیش گفتار” غیرمعمول آغاز شد: رودین و شریک زندگی اش با دو ویولای بیس بازی شنک و سنت کلمب را بازی کردند. موسیقی قدیمی ناشناخته برای عموم ، تعجب در یک سالن تقریباً خالی ، و گویی برای خودش ، با تمرکز و ازخودگذشتگی.
“آنچه الكساندر رودین و نظر كوزوخار قبل از شروع در رواق بازی می كردند ، آنها قصد داشتند در باغ زمستان بازی كنند” ،
– مدیر ارکستر Marina Butir می گوید.
“اما به دلیل همه گیری ، مجبور شدم به رواق بالای صحنه حرکت کنم تا مردم در اطراف شلوغ نشوند.
این تصور برای اجرای کاری بود که در چارچوب یک کنسرت قابل اجرا نیست ، روی صحنه ، زیرا دوئت دو گامبا موسیقی صحنه ای برای یک سالن بزرگ نیست. اما غوطه ور شدن در موسیقی ، خلق و خوی احساسی ، ایجاد فضای قبل از کنسرت اتفاق افتاد “.
بنابراین ، “رژه” امکانات موسیقی قهرمان آغاز شد: او ، همانطور که می دانید ، یک گامبیست ، ویولن سل و رهبر ارکستر است.
جزئیات دیگر: رودین از هر جهت دگماتیست نیست ، به این معنا که احترام و علاقه به موسیقی اولیه در تفسیرهای او با نگرش آزاد نسبت به آن ترکیب شده است. به س “ال “آیا شما برای اجرای اصیل موسیقی اولیه تلاش می کنید؟” نوازنده پاسخ می دهد:
“به هر حال ، من به نحوه اجرای آن از نقطه نظر معتبر توجه می کنم.”
یعنی رودین ، اصطلاحاً ، احراز هویت “حزب” نیست. او به جای فرصتی برای پاسخگویی به چالش او ، روزهای گذشته را زنده می کند.
همانطور که مارینا بوتیر تایید می کند ،
“اصل نواختن ارکستر Musica viva ، وقتی نوبت به موسیقی باروک می رسد ، به شرح زیر است: نواختن دقیقاً همان کاری که 200-300 سال پیش اجرا شده غیرممکن است ، همه شرایط این امر از بین رفته است. ما بیشتر اوقات در تنظیم مدرن ، روی سازهای مدرن ، گاهی اوقات از سازهای قدیمی نیز استفاده می کنیم.
نکته اصلی برای رودین تمایل به حفظ معنی و ویژگی های زبان موسیقی است: ما در مورد آگوگی ، آهنگ ها ، به ویژه در قسمت های آهسته ، در مورد اینکه چگونه صدا باید “آرام” و “آرام” ، بدون فشار ، مثل اینکه بر روی رشته های رگ است ، استخراج شود صحبت می کنیم. درک و بازتولید ویژگی های سبک نویسنده مهم است. این البته در موسیقی هر دوره ای صدق می کند. “
مقدمه نمایشی سه بخشی لوکاتلی نمونه ای از این رویکرد است. این کار ، بدون شوخ طبعی ، “دستگاه” کنسرت را مشخص کرد. از این گذشته ، بدیهی است که مقدمه جلب توجه می کند و حال و هوا را تنظیم می کند. علاوه بر این ، این جشن جذاب و جذاب از “ویژگی های اورتور اپرای ایتالیا (با بخش های متناوب سریع ، آهسته و سریع) و کنسرتو گروسو” است. موسیقی شادی و لذت ، با انرژی پیروزمندانه ، “رقص” و هیاهو ، اما بدون شعرهای مالیخولیک در وسط.
نقش تئوربا (آسیای گریچیشوا ، بی بدیل ، قهرمان اکثر کنسرت های موسیقی اولیه مسکو) در یک مکالمه با ویولن ارکسترال تکنوازی و “صدای” ویولن سل ، به وضوح ، اما بدون بیرون زدگی ، برجسته شد. دلفین “برنکال” دنج (فدور استروگانوف). و به نظر می رسید “جیغ” مشتاقانه موسیقی در فینال ترجمه صوتی از نام ارکستر است – Musica viva…
یک تغییر ناگهانی در روحیه: کانتاتای کلیسای ویلهلم فریدمن باخ “Es ist eine Stimme eines Predigers in der Wüste” (“صدای کسی که در بیابان گریه می کند”) ، نوشته شده برای جشن میلاد یحیی تعمید دهنده. هرچند که چندان سخت نیست: تأثیر فواره های روکوکو بلافاصله در این موسیقی جدی محسوس است.
آریای بیس باخ “Holdseligster Engel” (“فرشته بشارت دهنده”) با تکنوازی ویولن سل استادانه رودین و همچنین آریای “چرا ملت ها” از سخنرانی هندل “مسیح” توسط ولادیمیر بایکوف اجرا شد.
دلیارا ادریسووا به زیبایی شعر ویوالدی “In furore iustissimae irae” (“در خشم عصبانیت سوزان”) را برای سوپرانو ، تارها و باس پیوسته خواند. آی تی
“یکی از سه موتر سوپرانوی برجای مانده که توسط آهنگساز در دهه 1720 ، در یکی از سفرهای آهنگساز به رم در طول جشن های کارناوال ایجاد شده است.”
این سه قسمت است. اولی یک آریای دیوانه وار در مورد خشم خدا بر گناهان انسان است. به نظر می رسد که کارهای رنگی پرسرعت ویوالدی در شرف سقوط گناهکاران است. و چگونه طوفان در “چهار فصل” را به یاد نمی آوریم. ارکستر با رودین ، از طریق “جیغ” های ناگهانی و ضربان دار سیم ها ، این شباهت را کاملاً نشان داد.
سپس آهنگساز نرم می شود و ارکستر قطعه ای آهسته ، کنسروی و “آشتی جویانه” را اجرا می کند. در فینال ، او دوباره “اوج می گیرد” در “هاللوجا” سنتی ، جایی که خواننده باید مجازی باشد: فقط سالگردها وجود دارد ، یک آبشار.
کنسرتینوی سرسبز و کمی “foppish” ساخته نیکلاس کرافت برای دو ویولنسل ویولن و ارکستر در C major توسط الکساندر رودین و امین مارتیروسیان اجرا شد. چه کسی در مسکو شنیده بود که کرافت ، زمانی که اولین نوازنده ویولن سل وی اپرای وین و عضو کلیسای کلیسای شاهزاده لوبکوویتز ، معاصر هایدن و بتهوون بود ، اگر نبود رودین؟
این دو نوازنده هر آنچه را كه نویسنده موسیقی می تواند به طور بالقوه اشباع كند ، منتقل می كنند: در كتابچه كنسرت گزارش شده است كه در اجرای كرافت “همرزمان او شیفته زیبایی و خوش آهنگی لحن ، رسا بودن اصطلاحات و برتری فنی بودند.” این شاید بیش از موسیقی با استعداد متمایز ، موسیقی سنتی باشد. اما شما باید از همه چیز ، و پایه و اساس هرم بالا – حتی بیشتر بدانید.
در مجموعه سورپرایزهای این کنسرت ، بیشترین مشارکت در پیانیست معروف بود که بیست و یکمین کنسرتوی پیانو موتزارت را نواخت.
“خوشبختانه بزرگ است که دوست قدیمی و موسیقی دان محبوب ما الکسی لیوبیموف توانست از پاریس بیاید” ،
– مارینا بووتیر می گوید ،
“ما در مورد احتمال مشارکت وی به معنای واقعی کلمه در آستانه کنسرت مطلع شدیم. مشکلات سلامتی می توانست تداخل ایجاد کند ، اما خوشبختانه در ورود پیانیست اختلالی ایجاد نکرد. “
این یک کنسرت اصیل بود ، زمانی که پیانوی بزرگ و ارکستر با موفقیت (برای هر دو طرف) در پخش موسیقی به رقابت می پرداختند. و این مشخصه که لیوبیموف ، با نواختن ، ابتدا در برابر ارکستر ، و سپس در برابر تماشاگران تعظیم کرد.
بخش دوم به شومان داده شد. کنسرتوی محبوب وی برای ویولن سل و ارکستر در یک مینور و Fantasia کم شناخته شده برای ویولن و ارکستر در سی ماژور ، که رودین ، تکنواز ، برای رونوشت ویولن سل نواخت.
نیازی به توضیح نیست که در هر دو مورد تلفن سلطان سلطنتی به نظر می رسید. فقط می گویم که غریب بودن شومان باعث ایجاد لحن های پیچیده آهنگین و آبشار از ضربه های مختلف شد ، گویی که ویولن سل در وجد توانایی های خود را نشان می دهد ، در حالی که چیزی را در مقابل فکر آهنگساز بیرون نمی کشد.
قابل درک است که چرا کنسرت شومان اینقدر محبوب است. و – حتی بیشتر از آن پس از اجرای رودین – مشخص نیست که چرا فانتزی زیبا و تا حدودی مرموز ، با درخشش تنوع و عمق عاشقانه ، برای مدت طولانی در نوعی “لیست سیاه” بود (دلیل رسمی “با گذشت زمان ، در آن ، مانند سایر موارد ، شروع به یافتن اثر از وضعیت روحی رو به وخامت آهنگساز کرد “).
این موسیقی ، به گفته رودین ، برای اولین بار در مسکو پخش شد. و این خیلی عالی است که ما بازی کردیم.
کنسرت در KZCh به راحتی می تواند وارد هر یک از دوره های عادی ارکستر شود: هم در “شاهکارها و نمایش های برتر” و هم در “کلاسیک های نقره ای” و “مجالس ویولن سل”. به هر حال ، قرائت های جدیدی از فضای شناخته شده ، اظهارات ویولن سل ، کشف نادرها و “آثاری که در صندوق رپرتوار طلایی گنجانده نشده بودند ، وجود داشت ، اگرچه شایسته آن هستند”.
روشنگری برای رودین از تولید مثل شاهکارها کمتر نیست. پس از سالگرد نیز همینطور بود و همینطور خواهد بود.
مایا کریلووا