مندر سال 1934 ، همه موسیقی موزیکال برای جشن تولد 75 سالگی یکی از مشهورترین آهنگسازان کشور – دام اتل اسمیت – گردهم آمدند. طی جشنواره ای که چندین ماه به طول انجامید ، تماشاگران برای شنیدن کانتاتوی سمفونیک او در زندان ، به سالن ملکه لندن شتافتند یا در خانه مستقر شدند تا از کارهای وی در بی بی سی گوش دهند. در آخرین کنسرت جشنواره در تالار رویال آلبرت ، آهنگساز کنار ملکه ماری نشست تا سر مریم مقدس سر توماس بیچام را تماشا کند.در این مرحله ، اسمیت تقریباً کاملاً کر شده بود و به سختی می توانست نت موسیقی خودش را بشنود. اما او می توانست تشویق های تحسین برانگیزی را که هنگام پایان کنسرت او را احاطه کرده بودند ، درک کند ، و این تصدیق کرد عمر او برای موسیقی بوده است.
پس از مرگش در سال 1944 ، اسمیت چندین دهه را از کانون توجهات سپری کرد ، اما اکنون دوباره به برنامه های کنسرت و ضبط برنامه ها بازمی گردد. انتشار سی دی که امسال من را از بین برد ، ضبط اولین بار Chandos از The Prison در جهان بود که اجرای عالی از داشون برتون ، سارا بریلی ، جیمز بلاچلی و ارکستر تجربی و گروه کر را ارائه داد. و اسمیت در لذت بردن از یک علاقه دوباره تنها نیست. به لطف دهه ها کار توسط مبارزان ، مجریان و موسیقی شناسان ، اکنون تنوع کاملاً در دستور کار نوازندگان است. هنوز کارهای زیادی برای انجام وجود دارد ، اما به نظر می رسد ممکن است به نقطه عطفی برسیم. BBC و Classic FM برنامه هایی را در مورد آهنگسازان رنگی اجرا کرده اند ، ناشران توجه خود را به چهره های موجود در فهرست خود معطوف کرده اند ، و هر دو #MeToo و Black Lets Matter باعث شده اند که موسساتی از تعهدات خود در قبال جنسیت و نژاد پاسخگو باشند برابری
این یک فرصت شگفت انگیز است. یکی از بهترین چیزها در مورد موسیقی کلاسیک است تنوع آن موسیقی بسیار زیادی توسط بسیاری از مردم نوشته شده است ، که اگر فقط تعداد کمی از آثار را بشنویم ، غنای موسیقی کلاسیک را می توان از دست داد. باربارا استروزی ، یوهانس برامس ، جولیوس ایستمن ، جسیکا کاری و ارولین والن همه از نظر فنی آهنگسازان “کلاسیک” هستند ، اما چه دنیای تفاوت بین صداهای آنها است. به نظر تصادفی نیست که همزمان با افزایش نام در برنامه ها – و افرادی که آنها را اجرا می کنند – تعداد شنوندگان موسیقی کلاسیک در حال افزایش است تا دنیای ما را بهتر منعکس کنند.
موسیقی کلاسیک نه تنها به خاطر آهنگسازان معاصر ، بلکه به لطف افزایش آگاهی از چهره هایی که در زمان خود مشهور بودند ، اما از آن زمان فراموش شده ، پوشیده یا به حاشیه رانده شده اند ، در حال تنوع است. تاریخ موسیقی کلاسیک بسیار پیچیده تر و متنوع تر از برداشتی است که کانون آن را در حال حاضر می شناسد.
قرار دادن چهره هایی مانند اسمیت در کنسرت ها و تاریخ های ما به ما کمک می کند تا بفهمیم موسیقی کلاسیک امروز چه بوده و هست. کشف این داستان ها همه چیز را تغییر می دهد ، از جمله نحوه تفکر ما درباره موسیقی که اکنون بیشتر شناخته شده است. در حالی که اسمیت با نوشتن موسیقی “مردانه” و پوشیدن لباس توئید با منتقدان بخاطر اینکه او را “زن آهنگساز” می نامیدند و کلیشه های جنسیتی را به چالش می کشید مبارزه می کرد ، الگار تلاش زیادی می کرد تا خود و موسیقی خود را به عنوان مظهر مردانگی معرفی کند. در حال حاضر ، هم اکنون ، مردان به همان اندازه که زنان تحت تأثیر قرار گرفتند ، تحت تأثیر تغییر درک از نقش های جنسیتی قرار گرفتند. مشغله الگار با سادگی و مردانگی وقتی در دنیایی مشاهده می شود که زنانی مانند اسمیت در مورد زنانه بودن تصور می کردند بسیار منطقی تر است. بدون این زمینه ، ما فقط نیمی از تاریخ را می گوییم.
ما می توانیم Britten را به عنوان مثال دیگر انتخاب کنیم. اسمیت به عنوان آهنگساز شش اپرا که در معتبرترین خانه های اپرای جهان به صحنه می رفت ، مدتها قبل از ورود بریتن به صحنه ، به عنوان پیشگام اپرای مدرن انگلیسی مورد استقبال قرار گرفت. بریتن کارهای اسمیت را می شناخت. اپرا برای اپراكندگانش ، كه در كورنوال اجرا می شود ، بیشتر سالها بین سالهای 1913 و 1947 در مراسم پروم پخش می شد ، به همین ترتیب ، همسر Boatswain’s تقریباً همان قسمت از بازیهای Proms در سالهای جنگ بود. بریتن و موفقیت های او ناشی از چندین دهه بحث درباره اپرای انگلیسی بود که باید و می توانست باشد ، که در آن اسمیت یک شخصیت اصلی بود.
اما بیش از این ، گسترش کانون موسیقی باورنکردنی و داستان های خارق العاده ای برای ما به ارمغان می آورد. کوارتت زهی Smyth’s E Minor به زیبایی غنایی است ، توده های او نفسگیر می شود و آهنگ های او لطافت نفیس و ناراحت کننده ای دارند.
و او یکی از کسانی است که زندگی و شخصیت او بسیار خارق العاده است و تقریباً باورنکردنی به نظر می رسد. وی علاوه بر اینکه یک آهنگساز پرکار بود ، یک نوازنده مشهور ، نویسنده ، دوست و احتمالاً عاشق برخی از مشهورترین چهره های اوایل قرن 20 از جمله املین پانکهورست و ویرجینیا وولف بود. هر کجا می رفت یکی از سگهای محبوبش او را همراهی می کرد – عادتی که به گفته چایکوفسکی یکی از “اصالت ها و عجیب ترین” های او بود. اسمیت در کنار پانکهورست به اتهام سوگراگاری ستیزه جویی دستگیر شد ، و هنگامی که بیچام به ملاقات او در زندان هالوی رفت ، او آهنگساز را پیدا کرد که از پنجره او با مسواک هدایت می کند ، و زندانیان دیگر خود را در اجرای مراسم راهپیمایی زنان خود که او ساخته بود هدایت می کند. سال قبل به عنوان یک سرود برای افراد تحت پوشش.
اسمیت کامل نبود و نباید ایده آل بود. او به اندازه بسیاری از چهره های موسیقی که امروزه بیشتر شناخته شده اند مشکل ساز بود. او انسانی معیوب ، پیچیده و کاملاً واقعی بود و بدون اعتراف به این موضوع ، ما با یک نگاه عجیب و سفید و سفید به تاریخ مواجه می شویم ، در حالی که پیشینیان ما به عنوان قهرمانانی از چشم قرن 21 دیده می شوند – تاریخ آنطور که ما می خواهیم ، نه آنطور که دوست داریم بود.
برای مبتدیان ، اسمیت از این جهت که دارای دیدگاه های مشکلاتی درباره نژاد بود ، بسیار زن زمان خود بود و در اعتقاد به محبوبیت انگلیسی سفید در آن زمان مشترک بود. و ممکن است او از برخی جهات باعث شود زندگی موسیقیدانانی که به دنبال او می آیند زندگی را دشوارتر کند. اسمیت قطعاً بسیاری از منتقدان خود را مجبور به مقابله با تعصبات جنسیتی خود می کند ، اما وی برای اعتلای فعالانه یا حمایت از سایر آهنگسازان زن کم کاری کرد. او بدون شرمندگی خودمحور بود و همه کتابهایش به تبلیغ استثنایی خود و موسیقی اش اختصاص داشت. اما با نشان دادن خود به عنوان یک دنباله دار تنها در میان جنسیت ، بسیاری از همکاران زن موفق خود را نوشت ، مانند ربکا کلارک و دورا برایت ، که از آنها کاملاً آگاهی داشت. حتی هنگامی که او در مقاله خود با عنوان “سوختن نهایی قایق ها” از هم آهنگساز خود ، دوروتی هوول ، نام برد ، بسیار ناامیدکننده بود و با اشاره کمی به ترکیبات خود. محبوبیت نوشته های اسمیت باعث ایجاد این تصور گسترده شد که زنان آهنگساز واقعاً غیرمعمول بودند ، زنان بریتانیایی را که بعد از او می آمدند مجبور کردند که انرژی خود را صرف مبارزه با این اعتقاد کنند نه اینکه اجازه دهند آنها از موقعیتی شروع کنند که ساختن آن برای زنان عادی باشد.
ما هنوز راهی پیش رو داریم که نام یک زن در برنامه کنسرت غیر استثنایی باشد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که تنها 8.2 درصد از کنسرتهای ارکسترال در سراسر جهان در فصل 2019-2020 حاوی موسیقی توسط زنان بوده است – که خیلی بهتر از برنامه های Proms در سال 1940 نبوده است. اما ثروت ضبط ها ، کتابها و نسخه های نمایشی موسیقی طیف وسیعی از صداها امیدوار است که این آمار در مسیر درست حرکت کنند. بیایید بتهوون و باخ خود را حفظ کنیم. اما چند آهنگساز نمی توانند همه چیز همه مردم باشند. جایی که یک نفر ممکن است در موسیقی و داستان زندگی بتهوون آرامش ، الهام و قدرت پیدا کند ، دیگران ممکن است در Ethel Smyth ، Florence Price ، Francis Poulenc یا Unsuk Chin همان را پیدا کنند. موسیقی کلاسیک بسیار بیشتر از تعداد انگشت شماری از فیگورها و قطعات بوده و می تواند باشد. این چیزی است که باید آن را جشن بگیرید.
• لیا برود دانشجوی ارشد تحقیق در مسیحی چرچ ، دانشگاه آکسفورد است.
خواندن بیشتر
• رهبران رهبر ارکستر زنان آهنگساز هستیم که باید به آنها گوش دهیم
• چرا هنوز آهنگسازان زن فضای موسیقی کمتری را اشغال می کنند؟
• ایساتا کانه-میسون در کلارا شومان
• هریت هارمن در مورد اینکه چرا خلاقیت موسیقی یک ماده مردانه نیست
• نبوغ فانی مندلسون ، توسط نوه بزرگ-بزرگ او