![درگذشت گریس بامبری | اپرا درگذشت گریس بامبری | اپرا](https://i.guim.co.uk/img/media/7b066bf7e0116d93d443b87ad871185720bc83d1/0_107_5288_3173/master/5288.jpg?width=445&quality=85&dpr=1&s=none)
زمانی که گریس بامبری خواننده سوپرانو تک کلمه “نگهبان!» (“نگهبانان!”) در نقش آمنریس در ابتدای اکت 4 آیدای وردی، این نظمی بود که هیچ مخالفتی را برانگیخت و نمونه ای از تسلط کامل او بر نقش و صحنه بود.
بامبری که در سن 86 سالگی درگذشت، یکی از آن خوانندگانی بود که هنگام اجرا خواستار توجه کامل بود. حضور مغناطیسی او در تئاتر با صدای قوی و یکنواخت او همراه شد، اساساً یک میزانسن بالا که او در نهایت توانست آن را تا محدوده سوپرانو – در واقع در قسمت عنوان خود آیدا – گسترش دهد.
بالای رجیستری که آزادانه تولید میشد و کیفیت غنی قسمت پایینی او، ابزاری را تشکیل میداد که به نظر میرسید از هر بخش روی صحنه، هر تکنوازی در سالن کنسرت، مطمئن باشد. وضعیت او در اپرا چنین بود، به راحتی می توان فراموش کرد که او برای اولین بار با کمک های چشمگیر خود در مجموعه های اواتوریوهای هندل در اواخر دهه 1950، در اجراهایی با ارکستر سمفونیک یوتا تحت رهبری موریس آبراوانل، مورد توجه مجموعه داران رکورد قرار گرفت. و در سال 1961، قبل از اینکه ذائقه عمومی و موسیقی به اجراهای کوچکتر گرایش پیدا کند، مسیا را در لندن زیر نظر سر آدریان بولت، با جوآن ساترلند و کنت مک کلر ضبط کرد.
اولین اجراهای مهم او به عنوان تکنواز در تولیدات مدرسه مسیحا در دبیرستان سامنر در زادگاهش سنت لوئیس، میسوری بود. در سن 12 سالگی، او به گروه کر محلی متدیست پیوسته بود و این تمایل فوری برای خواننده شدن را برانگیخت. مانند ماریان اندرسون میزانسن اندرسون، که بابری جوان در هر فرصتی به ضبطها و برنامههای رادیوییاش گوش میداد، او ابتدا کمی به اپرا فکر میکرد و در عوض مشتاق تبدیل شدن به یک هنرمند کنسرت بود. شنیدن سمفونی سنت لوئیس تحت رهبری ولادیمیر گولشمان، رهبر قدیمی آن، الهام بخش او در این مسیر شد.
با این حال، در نوجوانی او در رقابتی در رادیو محلی اول شد، که منجر به حضور او در سن 17 سالگی در یک برنامه استعدادیابی پخش ملی شد و از دون کارلو وردی آریا O Don Fatale را خواند و مجری را به گریه انداخت. هوا جایزه اولیه برای او یک مکان در یک هنرستان محلی نیز به ارمغان آورد، اما این جایزه جدا شد و به بابری فقط دروس خصوصی ارائه شد که والدینش آن را رد کردند.
یک سال بعد او بورسیه تحصیلی دانشگاه بوستون را گرفت و در آنجا در رشته موسیقی تحصیل کرد. او که نتوانست در آنجا مستقر شود، به دانشگاه نورث وسترن، خارج از شیکاگو، جایی که لوته لمان، سوپرانوی بزرگ آلمانی، به طور اتفاقی کلاس های مسترکلاس را اجرا می کرد، منتقل شد. از بامبری خواسته شد تا شرکت کند و این خواننده کهنه کار آنقدر تحت تأثیر قرار گرفت که بابری به مدرسه خود در سانتا باربارا، کالیفرنیا دعوت شد.
لمان همچنین یک نوع بورسیه تحصیلی برای دانش آموز جدید و بی عیب و نقص خود ترتیب داد – پدر گریس، بنجامین بابری، باربر راه آهن بود و مادرش، ملزیا (نی واکر)، یک معلم. بامبری قصد داشت تا تابستان 1955 در سانتا باربارا بماند. در صورتی که او به مدت سه سال و نیم در آنجا بود و برنامه درسی منظم صدا، تئوری و پیانو را دنبال می کرد و سپس زبان و تفسیر خود را گسترش داد. سال ها لمان به عنوان مربی بامبری باقی ماند.
جوایز زیادی به دنبال داشت، و او در تستهای آزمایشی اپرای متروپولیتن در سال 1958 شرکت کرد، که در آن با یک سوپرانو دیگر، مارتینا آرویو، برنده مشترک اعلام شد. سپس او به دنبال راههای جدید رفت، به لندن رفت و در مسترکلاسهای Lehmann در ویگمور هال شرکت کرد، جایی که او همچنین دو رسیتال از خودش ایراد کرد، اما تست بازیگری بایروث ناموفق بود.
پس از اولین حضورش در صحنه بینالمللی به عنوان آمنریس در اپرای پاریس در بهار 1960، او دوران پرباری را به دور از توجهات گذراند و کارنامهاش را تحت قرارداد در بازل در سوئیس آموخت، جایی که نقشهایش شامل کارمن، دلیلا، اورفئو، لیدی مکبث بود. و Azucena در Il Trovatore.
در سال 1961 بایروث او را به عنوان زهره در تانهاوزر پذیرفت، جایی که او به عنوان اولین خواننده سیاهپوست در جشنواره شور و هیجانی برانگیخت. ویلند واگنر، نوه آهنگساز که او را انتخاب کرده بود، به منتقدانش گفت: «وقتی گریس بامبری را شنیدم، میدانستم که او زهره کاملی است. پدربزرگ خوشحال می شد.» 42 فراخوان برگزار شد و ژاکلین کندی از بابری دعوت کرد تا در کاخ سفید اجرا کند.
جذابیت تصویر او را می توان با ضبط زنده تانهاوزر که در آن زمان انجام شد، با رهبری ویکتوریا د لس آنجلس و دیتریش فیشر-دیسکو، ولفگانگ ساوالیش، قضاوت کرد. او در واقع یک مدافع قدرتمند عشق بیحرمتی است که میتوان به طور کامل تسلط او را بر تانهاوزر درک کرد.
امپرساریو سول هوروک برنامه تور سختی را برای بامبری برای سال بعد ترسیم کرد. این شامل اولین حضور او در سالن کارنگی، حضور در 21 شهر و بازگشت پیروزمندانه به سنت لوئیس بود.
در سال 1963، بابری اولین بازی خود را در کاونت گاردن، در نقش پرنسس ابولی در دون کارلوس، با بوریس کریستوف و تیتو گبی، احیای صحنه افسانه ای ویسکونتی در سال 1958 انجام داد، و دو سال بعد اولین بازی خود را در همان نقش در متروپولیتن، نیو انجام داد. یورک. در مورد این اجرا، ایروینگ کولودین در مجله شنبه ریویو نوشت: «او آهنگ حجاب را به زیبایی با رنگآمیزی روشن خواند که رسیدن به آن برای مزوها آسان نیست، اما او همچنین طیف کاملی از توقفها داشت تا O Don Fatale را به یک تجربه تبدیل کند. در درام موزیکال به جای تمرین چابکی صوتی. همان آریایی که او در نوجوانی اش به عنوان یک شرکت کننده در برنامه استعدادیابی خوانده بود، اکنون مخاطبان مشتاق Met را به خود جلب کرده بود.
در جشنوارههای سالزبورگ در سالهای 1964 و 1965، او در نقش لیدی مکبث بسیار تحسینشده در مکبث فیشر-دیسکو ظاهر شد. در آن نقش، بامبری توانایی خود را در ایفای نقشی نشان داد که هم سوپرانوها و هم متزوها با قدرت قابل توجهی از عهده آن برآمدند. در سالهای 1966 و 1967 او دوباره در سالزبورگ در نقش کارمن ظاهر شد و جان ویکرز در نقش اسکامیلو و هربرت فون کارایان رهبری را رهبری کردند که مورد تحسین قرار گرفت.
او اولین سنتوزای خود را در Cavalleria Rusticana در وین خواند، سپس این نقش را به نیویورک برد. زینکا میلانوف، دیوای مشهور مت، که به تازگی بازنشسته شده بود و به بامبری 4 درس داد، اظهار داشت که او چندان به یک میزانسن در این نقش اهمیت نمیداد، اما وقتی بابری را شنید واقعاً متقاعد شد که صدای یک سوپرانو را دارد. و این، به جای گستره صدا، عامل تعیین کننده بود.
در پایان دهه 60، بامبری، در هر صورت، نقش سوپرانو را بازی میکرد، با سالومه در تولید جدید ملودرام اشتراوس در کاونت گاردن در سال 1970، و همچنین در کاونت گاردن، نقش اصلی فیلم نورما را آغاز کرد. او قبلاً نقش میزانسن اپرا آدالگیسا را در آنجا خوانده بود. او در لباس جدیدش توسکا، لئونورا را در La Forza del Destino و Il Trovatore و Bess گرشوین را به کارنامه متروپولیتن خود اضافه کرد، سپس جنیفا را در لا اسکالا در سال 1974 و دوکاس آریان در پاریس را در سال 1975 خواند.
![مرکز کندی در سال 2009 شام را اهدا می کند. ردیف جلو، سمت چپ، گریس بابری و دیو بروبک. ردیف عقب، از چپ: رابرت دنیرو، هیلاری کلینتون، بروس اسپرینگستین و مل بروکس.](https://i.guim.co.uk/img/media/b1d68214ba5a8d943f97b0195f5ad7f5aed1fc76/0_103_2992_1795/master/2992.jpg?width=445&quality=85&dpr=1&s=none)
در افتتاحیه باستیل در پاریس در سال 1990 که مدت ها منتظرش بودیم، او در Les Troyens کاساندرا خواند. در سال 1997 او وداع رسمی اپرایی خود را در لیون به عنوان Klytämnestra در Elektra روی صحنه برد، اما همچنان به اجرای رسیتال و نقش هایی که با دقت انتخاب شده بودند، ادامه داد. در سال 2012 او بانوی پیر را در Candide برنشتاین در دویچه اپر، برلین خواند و سال بعد نقش اصلی را در ملکه پیک چایکوفسکی زیر نظر سیجی اوزاوا در اپرای دولتی وین خواند.
از بهترین ضبطهای او میتوان به O Ma Lyre Immortelle، آریا سافو در حال مرگ، در اپرای گونود به همین نام اشاره کرد. این موسیقی همیشه بین میزانسنهای بلند یا سوپرانوهای پایین محبوب بوده است، بنابراین بامبری بهطور ایدهآل برازش میکرد، تحویل او در یک لحظه باوقار و غمانگیز بود که شایسته شخصیت و صحنه است. فیلیپ هوپ والاس، منتقد گاردین، در مجله گرامافون نوشت: «خانم بابری باید خیلی دور برود. محدوده، خلق و خوی این چنینی به هیچ وجه عادی نیست.
در کنار حرفه اپرا، او به لیدر آلمانی علاقه داشت که ناشی از کار او با لمان بود. تن صدای او به خوبی با آهنگ های برامس تطابق داشت، جایی که سخاوتمندی صدا و سبک او واقعاً خودش را نشان داد، در حالی که در شوبرت او برای صحنه های بزرگتر و دراماتیک تر مناسب تر بود تا قطعات صمیمی.
ازدواج بابری در سال 1963 با تنور اروین آندریاس جکل، که شغل خود را برای مدیریت او رها کرد، در سال 1972 به طلاق منجر شد. آنها با هم در سوئیس ساکن شده بودند، جایی که او سالها قبل از اقامت در وین به زندگی خود ادامه داد. شریک طولانی مدت او، جک لونزر، در سال 2016 درگذشت.
گریس ملزیا آن بامبری، خواننده اپرا، متولد 4 ژانویه 1937. در 7 مه 2023 درگذشت