رهبر ارکستر الکساندر لازارف دو برنامه را به کار سرگئی راخمانینوف ارائه کرد.
دو کنسرت – ارکستر سمفونیک ملی جوانان روسیه (سالن کنسرت P. I. Tchaikovsky، 22 آوریل) و ارکستر سمفونیک آکادمیک دولتی روسیه به نام E. F. Svetlanov (تالار زریادیه، 19 مه). اما تنها یک رهبر ارکستر وجود دارد – الکساندر لازارف.
مثل همیشه، وقتی لازارف در کنترل است، نمی توانید وارد سالن شوید. این ناگفته نماند.
اگر سعی کنید بفهمید چه چیزی چیست، چیز بسیار غیرقابل تحقق روشن خواهد شد: هر دو کنسرتو اساساً سفری در موسیقی راخمانینوف از همان ابتدا تا انتها هستند. یعنی از اولین کنسرتو پیانو (ویرایش دوم، 1891/1917) و اپرای الکو (1892) تا دومین کنسرتو پیانو (1900-1901)، که شاید درخشانترین در کتابخانه شگفتانگیز کلاسیک بزرگ، و “سمفونیک” می رقصد» (1940).
به طور کلی، این برنامه دو شگفت انگیز “روز رحمانیوف” در شب است – کمیاب ترین جشنواره موسیقی.
وادیم رودنکو ماهر، با ظهور جدیدی از استادی واقعی خود، اولین کنسرتو را با RNMSO با اشتیاق، مهارت درونی درخشان، نوسانات خلقی شگفت انگیز، احساسات، پرواز نواخت.
وادیم رودنکو: “نواختن پیانو چندان دشوار نیست”
فکر نمی کنم خیلی وقت است که فرصت شنیدن این موسیقی زیبا را با این نیروی احساسی نداشته باشیم. و او، این موسیقی، به طرز شگفت انگیزی خوب و جسورانه است، و او در بدو تولد با سختی های بسیاری متحمل زیبایی و کمال واقعی شد. و بسیار علامتدار است که او در این برنامه در کنار اولین آپوتئوزی موسیقی راخمانینوف – اپرای تک پرده آلکو قرار گرفت.
موسیقی اپرا به طرز مسحور کننده ای خوب است. ترجیح مشروع به کولی پیر (پاول چرنیخ) و کولی جوان (کریل زلوچفسکی) و کولی پیر (النا مانیستینا) و زمفیرا مجلل (ماریا گورلووا) و در نهایت آلکو درجه یک (نیکولای) Efremov)، حتی نام بردن از بهترین قطعات دشوار است
صداها عالی به نظر می رسید، ارکستر (مثل همیشه با لازارف) فراتر از ستایش بود، و در مورد اینترمتزو درخشان، به طور کلی، باید فقط از علامت تعجب استفاده می کرد. همراه با رودنکو، گروه جوانان خوانندگان صدایی بسیار قوی، پرشور، درخشان داشتند. دلم می خواست بیشتر و بیشتر گوش کنم. کنسرت در سطح بسیار بالایی بود و لازارف به سادگی عالی بود.
ارکستر جوانان نیز در کل وضعیت خوبی داشت و انرژی آتشزای جوان آن با عشقی نفیس، همراه با آواز تکنوازان و صدای عالی همه گروههای ارکستر، کل موسیقی را هدایت میکرد، جایی که (به ویژه اشاره میکنم) فقط سیم های مطمئن، و همچنین گروه برنجی بسیار متفکر بودند، حتی بوق های فرانسوی معمولاً عجیب و غریب بسیار خوب بودند.
با این حال، باید به قدرت عاطفی شاخهای فرانسوی اشاره کرد، بهویژه در موومان سوم رقصهای سمفونیک، زمانی که مضمون خارقالعاده Dies irae به عنوان موضوع اصلی پایانی (شرزو شیطانی) ظاهر میشود.
در کنسرت، جایی که رودنکو کنسرتو دوم را همراه با سوتلانووی ها نواخت، ارکستر دوباره صدای زیبایی به صدا در آمد، و جسورانه پیچ و تاب های جدیدی از غنای ارکستری موسیقی با چنان زیبایی را آشکار کرد که نمی توانید از شگفت زده شدن دست بردارید. درخشش ملودی ملودی فولکلور به ویژه نفس گیر است.
به درستی توسط یکی از محققین این نمره ذکر شده است. چگونه؟ روی آوردن به والس برازنده،
“در مقدمه ای با صدای اسرارآمیز تصفیه شده و شاعرانه است، اگرچه … و در اینجا آرامش مطلوبی وجود ندارد: فریادهای شوم مسی با این وجود به هوس انگیزی ظریفی منفجر می شود …”
اما اگر برگردید، یا بهتر است بگوییم، به کنسرتو دوم شگفت انگیز بروید. و این هم اکنون فراخوانی برای “رقص های سمفونیک” است که توسط GASO اجرا می شود. و در اینجا می خواهم یک قسمت مرتبط با این ترکیب خارق العاده را در کار خود با اوگنی فدوروویچ در یکی از رکوردهای کروگوزور یادآوری کنم. و موضوع اینجا بود.
“کروگوزور” در حال آماده سازی یک سری آلبوم بود که در آن نوازنده با “ساز” معمول خود نمی نواخت. سوتلانوف که یک پیانیست عالی بود، با تکنوازی کوچک اما بسیار مهم پیانو از قسمت اول “رقص ها” روی دیسک کار کرد. هنگامی که آغازهای با اراده، شدیداً دراماتیک و غم انگیز روشن تر و درخشان تر به نظر می رسند، آهنگ ناب و روشن شبانی ناگهان ظاهر می شود، یک آهنگ روسی وسیع با زیبایی کمیاب متولد می شود.
“میدونی
– سوتلانوف تأکید کرد،
– برای نشان دادن اشتیاق دردناک و تقریباً ناامیدانه جدایی از سرزمین مادری، او این موضوع را به یک ساز جاز “خارجی” آمریکایی داد. و می بینید که او دقیقاً چگونه “دراز کشید” … “
بله، این تم شگفت انگیز به طرز شگفت انگیزی “دراز کشید” … بنابراین این آهنگ خاص در قسمت اول “رقص های سمفونیک” به زیبایی غیرقابل تصوری تبدیل شد. اما نه تنها این قسمت تصویر “رقص” را روشن کرد. نویسنده از طریق این تجربیات و تأملات، دنیای صمیمی و صمیمی تجربیات را آشکار کرد.
اشتیاق هنرمند بریده از سرزمین مادری خود در نماد مهلک مرگ اجتناب ناپذیر تاکید شده است. از میان صدای درد، همان صداهای غم انگیز Dies irae دوباره سرسختانه درباره اجتناب ناپذیری تکرار می شود. همراه با آنها، صداهای اولین سمفونی راخمانینوف ناگهان می گذرد که یادآور لحظات درخشان جوانی و عشق او به اعلیحضرت وطن است. در قسمت دوم، جایی که والس است، دوباره اضطراب به وجود میآید و در چرخشهای تند آن همان «والس» تغییر میکند و همچنان طغیانهای شوم هیاهو را منتشر میکند.
و قسمت سوم! این شیطانی ترین شرزو است! مضامین پایانی همدیگر را دنبال می کنند. یک نمایش بسیار قوی و به دنبال آن یک حماسه باشکوه دیگر (در اینجا، رنگ های جداگانه ای از “بیداری تمام شب” ایجاد شده قبلی ظاهر می شود). اما موضوع اصلی فینال همچنان ملوس Dies irae است. پایان غم انگیز – اجتناب ناپذیر است و به آخرین گروه موسیقی خشن منجر می شود.
“رقص ها” در زیبایی و قدرت خود چشمگیر هستند. آنها، همانطور که قبلاً اشاره کردم، “در زیبایی به دنیا آمده اند و در یاسی سفید می خوانند.” غیرممکن است که این را احساس نکنیم، زیرا یاس بنفش به نوعی نماد راخمانینف است. و در نوع خود این نماد در هر خط امتیاز ظاهر می شود. و در صدای سخت و اغلب غم انگیز “رقص ها” این یاس بنفش به هر شکلی ظاهر می شود.
راخمانینوف بدون یاس وجود ندارد. بدون یاس بنفش، لازارف وجود ندارد. بدون یاس بنفش، به هر شکلی، آن زیبایی نافذی که در میان سوتلانووی ها و نوازندگان بسیار جوان در آن شب های بهاری شنیده می شد وجود ندارد، زمانی که “همان” صدای سمفونیک جادوگر سرگئی راخمانینوف وجود داشت که توسط شعبده باز دیگری – الکساندر “خوانده شد”. لازارف.
ناتالیا لاگینا
راستی: