آپس از اینکه اخیراً کواچلا را با بیس رولرهای بریتانیایی، ترنس هیجانانگیز و داباستپ کمدی در سهگانهاش با Skrillex و Four Tet بسته است، حرکت بعدی فرد دوباره یک تغییر دینامیک بسیار عظیم است: انتشار آلبومی از آهنگهای محیط ساخته شده با برایان انو. این جفت به سال 2010 و دوباره اواسط نوجوانی فرد برمیگردند، زمانی که یک دوست مشترک از پسری که در آن زمان فرد گیبسون بود دعوت کرد تا به یک گروه خوانندگی از انو بپیوندد. اینو پدرخوانده او نیست، همانطور که به طور گسترده شایعه شده است، اما او به سرعت به یک مربی تبدیل شد و او را به پروژه های تولید مشترک کشاند. گیبسون همچنین به یک مدرسه شبانه روزی بسیار شیک رفت و از یک خانواده اشرافی است: ساخت آلبومی با محوری از امتیازات قابل توجه او قبلاً بسیاری را در زیرزمینی رقص عصبانی کرده است.
بنابراین همیشه در صحنهای بود که گاهی اوقات برای بدتر، اما بیشتر برای بهتر شدن، همیشه در حال گشتزنی در مرزهای مبهم جریان اصلی ژانر و مشکوک به مداخلهگران، بهویژه آنهایی که پولی هستند، بود. اما مخاطبان بسیار بیشتری در آن سوی دیوار وجود دارد: طرفداران گیبسون از ریورهای جوان که آهنگهای مجاور گاراژ و برنامههای درام زنده ماهرانه او را میپسندند، موفقترین مرحله انفرادی او پس از سالها تولید پاپ و رپ بسیار موفق برای او. دیگران از جمله اد شیران. با حداکثر شدت و تراکم، کار او می تواند درخشان باشد، مانند آهنگ هایی مانند Delilah، Jungle و Baxter، که به نظر می رسد از طریق ریوهای مربوطه خود دم ماهی می گیرند. و حتی اگر خوانندگان مهمان او بتوانند او را ناامید کنند – مانند سخنرانی های بسیار آزاردهنده Blessed Madonna در آهنگ بزرگ Covid Marea (ما رقصیدن را از دست دادیم) – او اغلب ملودی های روشن و موذیانه می نویسد.
با انو، این دکمه ی شدت تا انتها به سمت پایین می چرخد و همراه با آن، گرما و آنتروپی که کار او را زمزمه می کند. این به طرز وحشتناکی نقاط ضعف هر دو مرد را آشکار می کند. مشارکتهای انو بیمعنا است، گویی به دلیل نسخهای از دستورات معروف او به نام «استراتژیهای مایل» به هنرمندان که برای کودکان زیر پنج سال بازسازی شده است: شاید «با یک انگشت پیانو بزن» یا «صدایی مانند باد ایجاد کن» یا «به فکر زمانی که غمگین بودی». بخش اعظم بستر صوت، مالیخولیا مرثیهآمیز سرایدار یا مرحوم فیلیپ جک را دارد، اما هیچکدام از دانههای خرد شده، حس تاریخ یا ذائقهی خون در آنها وجود ندارد. این به طور خلاصه در بهترین مسیر، دنباله 99 ثانیهای کار میکند، جایی که گپهای نمونه بسیار دور دوستان را در رودخانهای وسیع تداعی میکند – یا خاطرهای محو از آنها.
این استفاده از چتر نمونهبرداری شده و دیگر صداهای صوتی به شکوفایی اصلی نویسندگان گیبسون تبدیل شده است و اجتماع یک باشگاه را تا منطقه سیگار کشیدن و صف تاکسیها تداعی میکند. او در اینجا از این ریزهها در زمینهای متفاوت استفاده میکند، گاهی اوقات برای تأثیری مناسب. Secret یک گیتار پیچ خورده در گوشه میکس دارد، همراه با خش خش کاغذ: اگرچه بدهی به Burial به طرز شرم آور گران است (همانطور که در سراسر این آلبوم است) و ملودی آوازی هرگز در تنظیم اسپارتانه تر نمی ایستد، اما جوی است. بلوز را بپذیرد مشخص نیست چه کسی آواز میخواند، زیرا بخشهای مختلفی از پردازشهای صوتی اعمال شدهاند، اما اگر اد شیرن پرونده کپی رایت خود را از دست میداد، تصور میکنید که جیمز بلیک ممکن بود برای طرح دعوی علیه Enough که بیشرمانه از آهنگهای محلی بلیک تقلید میکند، حرکت میکرد. با این حال، بهتر از صدای یکنواخت در بازکن I Saw You، تداعی کننده یک حمله پانیک است که هیچ چیزی برای انتقال وحشت بدن گیر از تجربه انجام نمی دهد.
لحظاتی به وضوح دوست داشتنی وجود دارد. سینه دارای ملودی نوازنده سکانس آکورد زیر یک تصنیف پاور دهه 80 است. Cmon با زیبایی یک زمزمه حرکت می کند، به آرامی – و دوباره بسیار Fred..-خشنود – به ریتمی با ارزش کلوپ تبدیل می شود. اما بقیه ملودیها بیهدف هستند، و این یک پلیسی است که بگوییم مهم نیست زیرا این یک آلبوم محیطی است – به چیزی شبیه قطعه 1983 Eno Always Returning فکر کنید که با سکانس پنج نت عالی آن بسیار درخشان ساخته شده است. و این زیبایی فوقالعاده که در Poppy Cmon کار میکند، در موسیقی محیطی که در بهترین حالت خود (مانند Huerco S یا Tim Hecker در سالهای اخیر) به جای زیبا، تکاندهنده است، کافی نیست و تمرکز شما را برای چیزی واقعاً آگاهانه حفظ میکند. در اینجا، شما در نهایت احساس دستکاری و، بدتر از آن، بی حوصلگی می کنید. در حالی که بر اساس تنظیم های تخیلی به صورت ثانیه به ثانیه وجود دارد، این آهنگ ها یک شیار احساسی باریک ایجاد می کنند.
در دنیای فرد دوباره…، شما همیشه از آنچه به شما می گویند احساس کنید مطمئن هستید – وقتی در میان جمعیت در کواچلا احساس بالایی می کنید، این مشکل کمتری است، اما در اینجا او محافظه کار و حامی است. در مورد Eno که موسیقی او به طور فزاینده ای حس کالایی موسیقی راه اندازی ویندوز 95 را که زمانی ساخته بود، دارد: یک برنامه شنیداری، قرص یا سکه. موسیقی میتواند مانند ما غنی و متناقض باشد، اما آلبومهایی مانند این – که در برادری الکترونیک بریتانیا در کنار Bonobo، Floating Points و بسیاری دیگر رایج است – به نظر میرسد دیدی مبهم نسبت به این قابلیتها دارند.