مناگر مرتباً در بیحجمترین گوشههای توییتر پرسه میزنید، یا حتی اخیراً به صفحه اصلی NME نگاهی انداختهاید، احتمالاً حداقل نام The Last Dinner Party را شنیدهاید. احتمال کمتری وجود دارد که شما واقعاً چنین کرده باشید شنیده شد آنها: آنها تا کنون فقط یک آهنگ را منتشر کرده اند. با وجود این، در دو هفته گذشته گروه نوشتههای نفسگیری را در همه جا از رولینگ استون گرفته تا اسپکتیتور دریافت کرده است، برای اجراهای زنده پر سر و صدا و پاپ با سبک باروک.
این هجوم ناگهانی هیاهو باعث واکنش شدید شد: ابروهایی در رسانه های اجتماعی در مورد مدیریت نام بزرگ گروه و وضعیت لیبل اصلی مطرح شد. زمزمه هایی در مورد آنها که “کارخانه های صنعتی” یا – حتی بدتر – بچه های نپو هستند. که به نوبه خود باعث رد شدید گروه (بچه های nepo نیست! ساخته نشده است!) و حامیان آنها شده است. همه اینها، در بهترین بخش از یک دو هفته. گفتمان در حال حاضر در حالت قطار فراری است، و اگر همه آن را دنبال کردهاید، ممکن است قبلاً پر شده باشید. اما من فکر میکنم چیزی جذاب در کل ماجرا وجود دارد – ترکیبی از هیاهوی گروههای موسیقی قدیمی، و نگرانیهای بسیار مدرن در مورد صنعت موسیقی و اینکه چه کسی در آن رشد میکند و میافتد.
با این حال، اول، یک آغازگر سریع: آخرین شام مهمانی پنج قطعه ای هستند که از بریکستون تشکیل شده اند و یک سال است که در حال فعالیت هستند و با Island Records و شرکت مدیریت QPrime قرارداد دارند. آنها بخش اعظم 12 ماه گذشته را صرف اجرای برنامههایی کردهاند، از جمله یک جایگاه پشتیبانی برای رولینگ استونز، جزئیاتی که منتقدان به عنوان مدرکی از وضعیت کارخانه صنعت به آن اشاره کردهاند، هرچند (همانطور که این قطعه متفکرانه کلش در کل brouhaha اشاره میکند ) اساساً در یک فستیوال روز در هاید پارک یک شکاف ارزان قیمت بود – بدون شک یک موفقیت خوب، اما شاید آن فشار عظیمی که به آن رنگ شده است.
در واقع، قابل توجه است که به نظر می رسد تا زمان انتشار اولین تک آهنگ آنها، Nothing Matters، در چند هفته پیش، پوشش خبری جریان اصلی گروه از رسانه ها صفر بوده است. سپس سیل ناگهانی تصویب مقالات آمد. انصافاً، بسیاری از این سیل به کیفیت Nothing Matters مربوط می شود، یک بازی Kate Bush-Meets-Warpaint با یک گروه کر که می توانید تصور کنید در یک جشنواره با اندازه مناسب در تابستان امسال شرکت کنید. اما نمیتوان انکار کرد که داشتن برچسبهای بزرگ و شرکتهای مدیریتی که آن را به سمت روزنامهها سوق میدهند، نمیتواند دقیقاً صدمه ببیند.
آنچه قابل توجه است این است که در مقایسه با این روزها که اکثر موفقیت های یک شبه در این روزها اتفاق می افتد، چقدر غیر معمول است: از طریق شکاف های برجسته در لیست های پخش Spotify، استفاده هوشمندانه از TikTok، یک همگام سازی خوب. در مقایسه با روشهایی که مثلا PinkPantheress استفاده میکند، روش The Last Dinner Party برای اجرای شدید برنامه و کسب یک نوشته درخشان در NME به اندازه ارسال هفت اینچ شما به رادیو لوکزامبورگ فعلی است. (لازم به ذکر است که همه آن مسیرهای دیگر برای رسیدن به موفقیت یک شبه معمولاً با کمک یا حتی وابسته به برخی تلنگرهای مفید از برچسبها یا/و شرکتهای مدیریتی بزرگ هستند – اما آنها تلنگرهای مفیدی هستند که شاید به همین راحتی هم نباشند. به عنوان یک هجوم ناگهانی توجه رسانه ها متوجه شوید.)
انتقادات وارد شده به مهمانی شام آخر هم بسیار جاری و هم بسیار نابهنگام است. اعتراض به امضای یک گروه با یک ماژور: چقدر ژنرال X از شما. و آیا خوشبینی همه نگرانیها در مورد اینکه کدام گروهها ساخته شدهاند و کدامها ساخته نشدهاند را از بین نبرده است؟ فکر میکنم تفاوت این است که مهمانی شام آخر اسماً مستقل است، صحنهای که هنوز هم میتواند حول مسائل مربوط به اصالت باشد – بهویژه وقتی زنان در کانون توجه قرار دارند (همچنین نگاه کنید به: پای خیس). برخی از انتقادات هر چند متفکرانه و معتبر بوده است: ببینید این تاپیک توئیتری با استدلال از خواننده اصلی گروه سهگانه سینث پانک Kill، آیکون!، که به جای حمله به آخرین میهمانی شام، به نابرابریهای ساختاری گستردهتر در صنعت موسیقی اشاره میکند که منجر به رشد گروههای خاصی میشود در حالی که گروههای دیگر در تلاش هستند. حتی کوچکترین تشخیص
اکنون زمان بسیار بدی برای موسیقیدان شدن است، 98 درصد از آنها برای امرار معاش دست و پنجه نرم می کنند. درآمد تور برای بسیاری راکد است، انتشار آلبومها باید اساساً به عنوان یک پیشرو در عصر استریم عمل کنند، و بسیاری از نوازندگان به فکر کنارهگیری کامل هستند. در این آب و هوا، قابل درک است که ظهور سریع یک گروه باعث سوء ظن و خصومت می شود. اما این امر مسلماً در جهت مراکز قدرت واقعی در صنعت نشان داده میشود: شرکتهای بزرگ در حالی که هنرمندان چکهای درآمد ناچیزی را دریافت میکنند یا شرکتهای تور که سودهای رکوردشکنی را ثبت میکنند در حالی که تماشاگران کنسرت را از طریق قیمتگذاری پویا تحت فشار قرار میدهند. در این شرایط، هر خشمی که متوجه گروهی شود که فقط یک آهنگ منتشر کرده است، ممکن است به راحتی با انتشار بعدی آنها فروکش کند – و مجبور شوند با هوسهای حضور در یک گروه اصلی روبرو شوند – کمی نابجا به نظر میرسد. شاید بیایید حداقل قبل از اینکه چکمه را بچسبانید، یک آهنگ دیگر به آنها بدهیم، نه؟