سهاونس مندز یک جاه طلبی ساده داشت. او می خواست بزرگترین ستاره پاپ جهان باشد. در سن 14 سالگی ، او از طریق ویدیوهای YouTube به خود گیتار آموخت. در سن 15 سالگی ، وی در حال ضبط شش ثانیه از آهنگ های دیگران در پلت فرم رسانه های اجتماعی Vine بود. تا سه سال بعد که Vine متوقف شد ، بیش از نیم میلیارد بازدید داشت.
هنگامی که او 17 ساله بود ، اولین آلبوم آهنگهای خودنوشت (با کمک متخصصان فصلی) ، دست نویس ، به شماره 1 در ایالات متحده و کشور خود ، کانادا رفت. همین طور دو جانشین آن. اولین تک آهنگ شماره 1 او ، بخیه ها ، بیش از 1 میلیارد بار در YouTube دیده شده است ، همچنین Seororita ، یک دوئت با دوست دخترش ، کامیلا کابلو. آهنگ او با معالجه شما بهتر با 2 میلیارد بازدید از یوتیوب بسته می شود. واقعاً یک داستان حیرت انگیز است.
من انتظار دارم با یک جوان 22 ساله مطمئن به دیدار او برسم ، در حالی که موفقیت خود را غسل داده و به من می گوید چرا چهارمین آلبومش ، Wonder ، بزرگترین و بهترین آلبوم او خواهد بود. اما او نمی توانست متفاوت باشد. مطمئناً ، مندس در گذشته در مورد آسیب پذیری و روان رنجوری خود صحبت کرده است ، اما اغلب به نظر می رسد که این بخشی از خطر ابتلا به قابلیت اتصال مجدد وی است. امروز ، اما ، او از نظر مجازاتی انتقاد از خود را دارد.
همه چیز با یک سوال بی گناه شروع می شود. Wonder چه تفاوتی با آلبوم های قبلی خود دارد؟ مندس می گوید: “خوب ، این یک س loadال پر بار است ،” گویی که برای حمله آماده می شود. اما او این کار را نمی کند – به دور از آن. در عوض ، او از سال گذشته خود برای من می گوید. “لحظه ای اواخر ژانویه داشتم که بدن اجازه نمی داد آواز بخوانم.” او بسیار عالی به نظر می رسد – متناسب و سرحال – اما به نظر خسته می رسد. چرا فکر می کند نمی توانست آواز بخواند؟ “از نظر جسمی نمی توانم بخاطر اضطرابم برای داشتن آلبوم موفق آواز بخوانم. ترس مرا خفه کرد و به معنای واقعی کلمه جلوی توانایی آواز من را گرفت. ” چه مدت برای “یک ماه گذشته بود که احساس کردم اولین قدم را برمی دارم. من واقعاً زمین خوردم. “
البته ، او نگران صدای خود بود – او یک خواننده است. اما او شروع به پرسیدن س biggerالات بزرگتر نیز کرد: او از زندگی چه می خواست ، چرا موفقیت بسیار مهم بود و آیا ایده موفقیت او با چیزی با ارزش واقعی ارتباط داشت؟ او مرا به ابتدا برمی گرداند. “من از 15 سالگی شروع به پخش موسیقی در مقابل مخاطبان جهان کردم. من هفت سال مستقیم در جاده بودم و موفقیتهای زیادی داشتم ، آهنگهای بزرگ زیادی ، دلایل زیادی برای مردم برای تعریف و تمجید از من و فکر کردن که من عالی هستم ، و دلایل زیادی برای اینکه فکر کنم هستم عالی.”
و فکر کردی عالی هستی؟ “آنجاست که استرس زا می شود. همه این ستایش ها و همه موفقیت ها در حال تبدیل شدن به یک هیولای بزرگ بود که اعتماد به نفس من را می خورد زیرا ، اگر هر شخصی گفت که آنها موسیقی من را دوست ندارند ، ناگهان احساس کردم ارزش هیچ چیز را ندارم. و این همان اتفاقی است که می افتد وقتی شما که باشید با آنچه انجام می دهید ارتباط برقرار کنید. “
اوایل بازاریابی شاون مندز مبتکرانه و بی امان بود – و توسط گروه های حمایت از کودکان محکوم شد و به عنوان غیراخلاقی شناخته شد. مندس و مدیریت او به امید یافتن پاس دسترسی طلایی برای ملاقات حضوری با وی و تماشای اجرای وی در یک مکان گرمسیری ، طرفداران را به خرید نسخه های متعددی از دست نویس تشویق کردند. کودکان و نوجوانان جوان – عمدتا دختران – او را می پرستیدند. او خودش را به محبوبیت و اصالتش فروخت. او هرگز از عکسهای سلفی طرفداران خودداری کرد و برای ملاقاتها و استقبالهای بی پایان حاضر شد. او برای خود یک بسته هشت تکه درست کرد ، جلیقه های سفید به تن داشت ، اغلب لباس های بدون لباس و مدل کالوین کلین می رفت. او بی وقفه مودب ، جذاب ، زرق و برق دار بود: ستاره پاپ عالی.
اما اشاره ای به چیز دیگری وجود داشت. در حالی که بسیاری از آهنگ های اولیه او تیلور سویفت و جاستینز تیمبرلیک و بیبر را هدایت می کردند ، در خون من نشان داد که او می تواند مانند پادشاهان لئون راک کند. مقاله ای در سال گذشته در مورد NME حتی حاکی از آن بود که وی تولید یک نسل Z بروس اسپرینگستین را دارد: او در یک جلیقه بدون آستین خوب به نظر می رسد ، می داند چگونه یک جمعیت را بخارپزد ، و به عنوان یک پسر خوب همه جانبه شناخته می شود که به جای شیئی احترام می گذارد زنان.
هنگام بزرگنمایی مندس در میامی است. او در حال گفتگو از چیزی است که به نظر می رسد یک گلخانه عجیب و غریب است ، اما در واقع یک Airbnb لوکس است. او برای کابلو اقامت داشت ، اما چند روزی است که زندگی خود را در ساخت موسیقی جدید متمرکز کرده است. “من به او فضا می دهم زیرا نمی خواهم جریان خلاقیت او را بهم بریزم.” او می گوید که آن را در میامی دوست دارد ، جایی که کابلو متولد کوبا است. “من در اینجا به دنبال خانه ای با كامیلا هستم ، فقط سعی می كنم بفهمم كجاست.”
شاید خیلی تعجب آور نباشد که مندس نسبت به انتقاد حساس باشد. از نظر میلیون ها طرفدار ، او بدخواهان زیادی دارد که می گویند او فاقد شخصیت است ، موسیقی او نرم و فرمول است و رابطه او با کابلو یک روابط عمومی است که برای تقویت هر دو شغل طراحی شده است. این باید صدمه ببیند ، اما من هنوز متعجب هستم وقتی می گوید ناراحت می شود اگر هر شخصی موسیقی او را دوست ندارد من می گویم این مهم است ، زیرا موسیقی برای یک جمعیت خاص طراحی شده است. اجتناب ناپذیر است که برخی افراد آن را دوست ندارند. سر تکان می دهد. البته ، او این را می داند. “این مشکل است. آنجاست که شما دچار یک فروپاشی کامل می شوید ، وقتی می خواهید چیزی بسازید که ساخت آن غیرممکن است: چیزی که همه دنیا آن را دوست دارند. “
می پرسم آیا کامیلا عملگرایانه تر است: آیا او فکر می کند دوست داشتن همه دوستانه است؟ “او بیشتر معتقد است که هنر شما جادویی است زیرا مقداری مردم معتقدند که این جادویی است. همه نباید باور کنند که این جادویی است. او به اندازه من وسواس ندارد. ” خودش را اصلاح می کند. “یا همانطور که بودم.”
همه چیز مانند کابوس به نظر می رسد. دوباره سر تکان می دهد ، و لبخند می زند. “این یک کلاهبرداری روانشناختی است. کاملاً وجود دارد ، و این بعد از سه درمانگر و 55 کتاب خودیاری به علاوه مراقبه و ورزش و تجربه زندگی و همه چیزهایی است که من در یک سال و نیم گذشته در حال کار بوده ام. “
مندس می گوید همه اینها به گرسنگی ، یا حرص و آز او برای موفقیت برمی گردد. او اکنون به گذشته نگاه می کند و فکر می کند این کار ناپسندی بود: ناامیدی برای اندازه گیری همه چیز با ارقام. مندس ممکن است زندگی تمیزی داشته باشد (لیوان عجیب شراب و انشعاب) ، اما به نظر می رسد که او به موفقیت معتاد شده است. و یک نوع بسیار خاص از موفقیت شرکت. من زمانی را در اوایل کار خود به او یادآوری می کردم که چنان عزم خود را برای فروش 55،000 گنجایش مرکز راجرز در تورنتو اعلام کرد و نوشت: “من مرکز راجرز را به طور مکرر فروخته ام” در دفتر خاطرات خود. “اما من آن را فروختم!” او اعتراض می کند. “من آرزو کردم که بسیاری از آن اتفاقات رخ دهد. و اینکه بخواهید یک استادیوم را بفروشید اشکالی ندارد. اما اکنون می فهمم که این امر رضایت شما را به همراه ندارد. “
او می گوید ، ببین ، او از نظر خیالی خوش شانس بوده است. او به سختی شکایت می کند. “وقتی موج به شما داده شد ، باید آن را سوار شوید.” اما نمی توانید به او فکر کنید که ممکن است اشتباه اشتباهی را گرفته باشد. “اگر از شاون 15 ساله س askedال می کردی که موفقیت عمده آن چیست ، او می گفت که چند آهنگ بزرگ داشته باشد و در حضور بسیاری از مردم نمایش نشان دهد. خوب من بیش از چند آهنگ بزرگ داشته ام و شگفت انگیز است ، اما قطعاً خوشبختی از این امر ناشی نمی شود. خوشبختی از ارتباط انسانی و عاشق شدن و حضور در آنجا برای تولد خواهر شما و داشتن دوستان صمیمی حاصل می شود ، نه فقط بازی در مقابل 50،000 نفر نمایش. خوشبختی در پایان یک قطار طولانی دیوانه وار نیست. “
وقتی مندس فهمید که چنان مضطرب است که نمی تواند آواز بخواند ، شروع به زیر سوال بردن انگیزه هایش کرد. “من از خودم پرسیدم: چرا چنین نوازنده موفقی برای من بسیار ارزشمند است؟ آیا موفقیت فقط چیزی است که منیت من را تغذیه می کند یا واقعاً عالی است؟ و من فهمیدم که این چیزی است که به نفس من تغذیه می کند و من دیگر قصد ندارم آن را تغذیه کنم. هرچه موفقیت شما بیشتر شود ، ترس شما از دست دادن آن بیشتر است ، بنابراین ناامید می شوید. “
آیا مردم به او گفتند که او تغییر کرده است؟ “خدا را شکر ، نه.” اما او می داند که چنین کرده است. “من در 18 سالگی به محل تسلیت خود نقل مکان کردم و اولین باری که امسال در آنجا با خانواده ام شام خوردم بود. من شام درست کردم و شراب خوردیم ، و مثل این بود که چرا این اتفاق سه سال گذشته نیفتاده است؟ ” پاسخ ساده بود ، او می گوید: او برای آن وقت نگذاشته بود. آیا آنها در این باره چیزی گفته اند؟ “نه ، آنها خیلی شیرین هستند ، و آنها واقعاً دوست دارند که من اکنون رویایم را زندگی کنم.”
آیا او به آنها گفت که آنچه را که فکر می کرد دیگر آرزویش نیست کشف کرد. “کاملا. واقعیت این است که من نمی دانم آرزوی من اکنون چیست. ” والدین وی ، که در انتاریو کانادا زندگی می کنند ، به نظر زیبا می رسند ، چیزی غیر از والدین کلاسیک ستاره های کودک. مادرش در سامرست انگلیس بزرگ شد و یک آژانس املاک است ، در حالی که پدر پرتغالی اش لوازم بار و رستوران می فروشد. مندس در مورد اینکه چقدر در واقعی نگه داشتن او درخشان هستند صحبت می کند. “من نمی دانم به این دلیل که مادر من در یک مزرعه بزرگ شده است ، دیدگاهی در مورد آنچه واقعاً در زندگی مهم است دارد. او همیشه به من می گفت ، وقتی من از چیزی رنج می بردم ، همه چیز خوب است ، زیرا من یک خانواده دارم که من را دوست دارد. “
در هیولا ، دوئت با بیبر ، او به مشکلات خود با افراد مشهور می پردازد ، به خصوص روی یک پایه قرار می گیرد و ترس از سقوط است. من به نابودی بسیار عمومی بیبر در سال 2014 اشاره کردم که یک شب از بت نوجوان فرشته به پسر بد تبدیل شد. مندس به سادگی می پرسد که چگونه نمی توانید در دنیای افراد مشهور حلقه بزنید. “معروف بودن دیوانه است ، پوچ است. داشتن میلیونها نفر در سراسر جهان از شما تعریف می کنند و پاپاراتزی شما را دنبال می کند و هر روز در حالی که سعی دارید یک قهوه بخورید جلوی درب منزل شما حاضر می شود مسخره است. “
به او می گویم متعجب شدم که او آهنگی را با بیبر ضبط کرد. آنها قرار بود رقبای تلخی باشند. در سال 2015 ، هنگامی که درباره مندس س askedال شد ، بیبر با رد جواب گفت: “شاون مندس کیست؟” امروز ، مندس می گوید: “من فکر نمی کنم که او واقعاً می دانست که من در آن مرحله چه کسی هستم. مردم بیش از آنچه که در مورد خود داشتیم بر ما فشار آوردند. ” آیا آنها اکنون دوستان اصیل هستند؟ “بله ، ما الان کاملا دوست هستیم. او دیشب به من پیام داد تا از من خواستگاری کند و این بهترین چیزی است که از این امر بیرون آمده است: دوستی که برای من غیر منتظره بود. “
می پرسم آیا او امسال نیز نقشه را از دست داد ، البته به طرز کاملاً متفاوتی از بیبر: یک فروپاشی آرام و درونی به سبک شاونیش. او می خندد. “بله ، به روشی کاملاً شاونیش. من در آتش سوخته ام و در درونم ذوب شدم ، اما نه در خارج. ” آیا او به فکر ترک صنعت موسیقی افتاده است؟ او می گوید: “بله.” “من خیلی نزدیک شدم. بسیار بسیار نزدیک. ” چه چیزی مانع او شد؟ “من فهمیدم که این صنعت نیست ، بلکه روشی است که من برای صنعت انجام می دهم. من به صنعت اجازه می دهم کارهایی را که انجام می دهم کنترل کند تا اینکه زندگی خودم را کنترل کنم. “
به نظر می رسد مندس دچار یک بحران هویت عمیق شده است. آنچه که او در گذشته همیشه به خود می بالید اصالت او بود ، اما او فهمید که در وسواس موفقیت بسیار دقیقاً این را فدا کرده است ، یا اینکه دیگر نمی دانست معنای آن چیست. او مأیوس بود كه آزاری نكند مبادا مردم را از خود دور كند. “من در سن جوانی با صحبت هایم کمی سیاسی شدم و مشکل این بود که زیاد ایستادم. بیشتر اوقات من از هر سوالی که باعث ناراحتی من شود ، راسو می شوم. “
خنده دار است ، می گویم: در اینجا شما در حال حاضر در مورد عدم اصالت خود در گذشته صحبت می کنید ، اما چیزی که شما را به جعل متهم کردند رابطه شما با کامیلا بود که واقعی است. “این ناامیدی وجود داشت که من به عنوان یک همجنسگرا ظاهر شوم ، این یک چیز مسخره است. من ناراحت شدم زیرا من افراد همجنسگرا را می شناسم که بیرون نیامده اند و می دانم رنجی که آنها بخاطر آن می کشند. این کاملاً نادان و بی احساس از مردم است که در آن لعنت قرار بگیرند. ”
او می گوید ، اکنون سرانجام تعادل در زندگی را بدست آورده است. اشاره می کنم که دو تک آهنگ اخیر او چندان موفق نبوده است. آیا او در مرحله ای است که بتواند آن را بپذیرد ، یا حتی آن را بپذیرد؟ صادقانه می گویم: “من نمی توانم کمتر اهمیتی دهم. من حدس می زنم آنچه مردم نمی بینند ایمیل ها و پیام هایی است که من در مورد چگونگی الهام گرفتن از این آهنگ ها به مردم ایجاد کرده ام.
دو سال پیش ، مندس به مجله رولینگ استون گفت: “این به معنای واقعی کلمه بزرگترین ترس من این است که فردا از خواب بیدار شوم و ببینم که هیچ کس اهمیتی نمی دهد.” به نظر می رسد که این در قلب be باشد ، شروع می کنم به گفتن. او این جمله را برای من کامل می کند: “… اضطراب من. دقیقا. حالا اگر فردا همه من را فراموش کنند چه بلایی سر من خواهد آمد؟ خوب ، من می گویم: ‘آیا من هنوز پدر و مادر و خواهری دارم که مرا دوست داشته باشد؟ آیا من هنوز دوست دخترم و این توله سگ را پشت سر خود دارم؟ “” او به تارزان ، یک بازیگر طلایی 10 هفته ای طلایی اشاره کرد که در کنار او خوابیده است. “پاسخ این است ، من خوب خواهم بود. من از سلامتی و ثروت و پشتیبانی و ایمنی برخوردارم. من کاملا خوب خواهم بود. “