* * *
تئاتر
هیچ کس مثل Punchdrunk این کار را انجام نمی دهد. در دستان این شرکت عظیم و غوطه ور، جمعیتی کاملاً چکش خوار هستند. با ناشناس بودن مخاطب با ماسکها، میتوانیم هر چیزی باشیم که آنها میخواهند. تولید کنونی آن، شهر سوخته، به ما اجازه می دهد تا در اطراف سقوط تروی پرسه بزنیم، با هم شلوغ شده و در طول شب از هم جدا شویم. این رویداد کمتر درباره داستان است و بیشتر درباره مناظر و آزادی هیجان انگیز ما برای پرسه زدن در آن است که در آن واحد نامرئی و بخش مرکزی اجرا است. Punchdrunk با دعوت از کنجکاوی بی پایان در تنظیمات دنیای باز خود، استانداردی را برای نحوه مدیریت یک جمعیت تعیین کرده است. کیت وایور
فیلم
سینما از میان جمعیت متولد شد: تودههای مردم درام خاصی را در مقیاسی میبینند که قبلا تصور نمیشد. چارلی چاپلین خود یکی از ذینفعان تولید انبوه افراد مشهور بود. در دوران مدرن، او در خیابانها راه میرود و متوجه کامیونی میشود که پرچمی به تختههای چوب چسبیده است که از پشت آن بیرون زده است (یک اقدام احتیاطی برای جلوگیری از برخورد). پرچم می افتد. چارلی آن را برمی دارد و پشت سر می دود و با تکان دادن آن سعی می کند توجه راننده را به خود جلب کند. سپس انبوهی از تظاهرکنندگان کمونیست به گوشه میپیچند و اتفاقاً پشت سر او راهپیمایی میکنند، و به نظر پلیسها اینطور به نظر میرسد که چارلی پرچمدار رهبر غوغایی است. او دستگیر می شود: نیات شخصی او در جریان گسترده تر تاریخ بی ربط بود. چارلی فکر کرد که به عنوان یک فرد عمل می کند و در میان جمعیت گرفتار شد. پیتر برادشاو
کتاب
در رمانهای چارلز دیکنز صحنههای جمعیتی شگفتانگیزی وجود دارد، اما در بارنابی راج او واقعاً رها میکند، صفحهای پشت سر صفحه خشمگین و خروشان که هرج و مرج شورشهای گوردون ضد پاپیست را توصیف میکند. اتفاقاً، این رمان در همان سال (1841) با کتاب توهمات مردمی فوقالعاده و جنون جمعیت چارلز مکی منتشر شد و همچنین به ایجاد لحن برای تفکر آینده در مورد تودههای بشریت کمک کرد. او می نویسد: “خشم های اوباش” مانند “هیولای دیوانه” است، “هنگام بیدار شدن وحشتناک تر” از اقیانوس، “بی منطق تر … بی رحم تر”. همه چیز به طرز وحشتناکی آشناست، به خصوص زمانی که دیکنز عوام فریبی و دستکاریکنندگانی را به ما نشان میدهد که اتهامات دروغین آنها جمعیت را به حمله دیوانهوار به مجلس نمایندگان سوق میدهد. به نظر می رسد که او دوران برگزیت و ترامپ را به اندازه وقایع 1780 توصیف می کند. سام جوردیسون
هنر
می گویند سه نفر جمعیت است. در مسیح مسخره شده توسط هیرونیموس بوش، چهار شکنجه گر قلدر یک بی گناه منفعل و درمانده را جمع می کنند. آنها او را در حالی که ظلمها و ظلمهای آنها را نادیده میگیرد، غرق در چهرهاش میکنند، او را در تصویری کلاستروفوبیک از دیگران بهعنوان گروهی از هیولاهای بیقلب محصور میکنند. احساس میکنید اینگونه است که بوش که از رویاهای جهنم و خیالپردازیهای بهشتی غرق شده بود، همسایههایی را دید که او را در شهر هلندی که در آن زندگی میکرد احاطه کرده بودند. از نظر تخیل آسیب پذیر و منزوی او، دیگران مانند یک جمعیت غیرانسانی به نظر می رسند. او جمعیت کابوسوار مونک و پو را در این نقاشی قرون وسطایی و در عین حال ناراحتکننده مدرن پیشبینی میکند. جاناتان جونز
موسیقی
اگر Euphoria از HBO شما را وادار میکند که باور داشته باشید که همه ژنرال Z دوست دارند مهمانی کنند، آلبوم موفق «Here» در سال 2015 السیا کارا همچنان به عنوان سرودی برای افراد ضداجتماعی شناخته میشود. در زیر نمونهای از آهنگ رپ II آیکز آیزاک هیز (که از طریق Portishead’s Glory Box و Tricky’s Hell Is Round the Corner نیز شناخته میشود)، کاملاً احساس چرخیدن از اتاقی به اتاق دیگر در یک مهمانی خانهای شلوغ، نوشیدنیهای انحرافی و مکالمههای دیوانهکننده را به تصویر میکشد. “بعضی دختر در مورد متنفرانش صحبت می کند / او هیچ کدام را ندارد.” کارا ممکن است تحت تأثیر آنچه می بیند تحت تأثیر قرار نگیرد، اما علاقه ظریفی در نحوه به تصویر کشیدن تشریفات نوجوانی وجود دارد، و اجازه می دهد هرج و مرج او را به عنوان یک مراسم گذر اجتماعی فرا گیرد. جنسا ویلیامز