دبلیودر یک نقطه عطف برای هوش مصنوعی قرار داریم، جایی که از تثبیت ناب به نقطه صحبت عمومی می رسد، مانند متاورس و NFT های قبل از آن. کارگران بیشتر و بیشتری در صنایع مختلف نگران هستند که این موضوع بر معیشت آنها تأثیر بگذارد و ChatGPT، Bard، Midjourney و سایر برنامه های هوش مصنوعی در آگاهی ما نفوذ می کنند.
در موسیقی، این فناوری از دهه 1950 زمانی که الگوریتم برنامه نویس-آهنگساز Lejaren Hiller به رایانه ای از دانشگاه ایلینویز اجازه ساخت موسیقی خود را داد، نفوذ کرده است، اما در این ماه با تعدادی جعلی معروف واقعاً تخیل عمومی را به خود جلب کرده است. یک “همکاری” بین تقلیدهای متقاعد کننده برگرفته از هوش مصنوعی از Drake و Weeknd صدها هزار استریم را قبل از حذف از خدمات پخش به دست آورد. دریک همچنین مجبور شد از طریق هوش مصنوعی از خواننده رپ Ice Spice تقلید کند و او را وادار کرد که پاسخ دهد: “این آخرین نی است”. نسخه هوش مصنوعی کانیه وست برای یهودستیزی او در اشعار بیهوده تاوان داده است، و AIsis آلبومی از راک ایندی کاملاً انسانی را منتشر کرد که نرم افزار کارائوکه بد لیام گالاگر را در بالای آن انجام می دهد.
ترس این است: آیا هوش مصنوعی می تواند کار بهتری نسبت به هنرمندانی که از آنها تقلید می کند انجام دهد؟
Snarky wags می گویند که وقتی دریک باشد این کار به راحتی انجام می شود – و مسلماً یک هوش مصنوعی نه تنها می تواند صدای صدای او را تکرار کند، بلکه اشعار او را در زمانی که حداقل تخیل خود را دارد تکرار کند. اما دریک تقلبی را در کنار آخرین تک آهنگ عالی «جستجو و نجات» واقعی قرار دهید: ظرافت، آزادی و انسانیت تکرار نشدنی در جریان آواز سرخورده دریک وجود دارد که هوش مصنوعی دقیق خسته کننده نمی تواند آن را برانگیزد.
او حق دارد اذیت شود – این آهنگ ها نقض خلاقیت و شخصیت یک هنرمند است – و تقلبی ها به طور قابل توجهی پیچیده تر از موارد چند سال پیش هستند، زمانی که جی زی برای رپ شکسپیر ساخته شد (این همان طنز است عزیزم. از AI dorks). فناوری تا جایی که تفاوت ها غیر قابل تشخیص می شود به پیشرفت خود ادامه خواهد داد. شاید هنرمندان تنبل به زودی از هوش مصنوعی برای تولید آخرین آلبوم خود استفاده کنند، نه به اندازه ارسال پیامک به آن. هوش مصنوعی موسیقی خود را با بازگرداندن چیزهایی که برای گوش دادن به آنها در پایگاههای اطلاعاتی آهنگهای وسیع آموزش دیده است، میسازد، و این با روشی که موسیقی پاپ ساختهشده توسط انسان با تأثیرات قبلی ترکیب میشود تفاوت چندانی ندارد. تهیهکنندگان، مهندسان، ترانهسراها و همه افرادی که پشت سر یک ستاره کار میکنند ممکن است غصب شوند یا حداقل ارزش آنها توسط ابزارهای ارزان هوش مصنوعی کاهش یابد.
اما، در حال حاضر، موسیقی از تأثیرات هوش مصنوعی به گونهای مصون است که مثلاً حسابداری اینطور نیست، زیرا لذت بردن از موسیقی بسیار به انسانیت ما بستگی دارد. این وضعیت به طرز عجیبی مرا به یاد OnlyFans می اندازد که موفقیت چند میلیارد دلاری آنها بیش از هر چیز به دلیل تنهایی است. پورنوگرافی رایگان به صورت آنلاین فراوان است – در واقع، هوش مصنوعی برای تولید بیشتر آن استفاده خواهد شد – پس چرا کسی باید برای اشتراک عکس های شخصی در OnlyFans هزینه کند؟ این به این دلیل است که یک رابطه فرااجتماعی در بازی وجود دارد: مشترکین احساس میکنند که در حال برقراری ارتباط با شخصی واقعی هستند، هر چند این ارتباط ترسناک یا ترسناک باشد.
به روشی سالم تر، در مورد موسیقی هم همینطور است. ما آن را دوست نداریم زیرا انباشته ای دیجیتالی از آکوردها و اشعار است که به ترتیبی دلپذیر مرتب شده اند، بلکه به این دلیل که دارای لزوما از یک انسان آمده است ماتریس شایعات در موسیقی تیلور سوئیفت، این که چگونه او به یکباره اینقدر صریح و خودداری می کند، چیزی است که جذابیت او را فراتر از ملودی های بسیار زیبایش می کند. وقتی ریحانا آهنگ «هیچ کس به من در بحران پیامک نمیدهد» را میخواند، مردم آن را عمیقاً احساس میکردند، زیرا او چیزی در مورد خودش به ما میگفت، رابین فنتی در پشت نام ستاره. من هنوز نمی توانم تصور کنم که چگونه یک هوش مصنوعی می تواند چیزی مانند داستان سرایی تند ریچارد داوسون، یا انباشته شدن زباله های فرهنگی در آثار رپرهایی مانند Jpegmafia یا Billy Woods، یا هزاران درام انسانی دیگر را بنویسد که فراتر از مرزها می ریزد. یک جریان
اما آیا یک هوش مصنوعی روزی خود این درام ها را تجربه خواهد کرد – و اگر نه، آیا آنها را به قدری دقیق شبیه سازی می کند که ما را به همان شدت تحت تأثیر قرار می دهد؟ این دغدغه اصلی بلید رانر و بسیاری دیگر از داستان های علمی تخیلی است و ما به سمت آن آینده می رویم. ستارگان پاپ آواتار مانند مانند Miquela در حال حاضر بسیار خام هستند و واقعاً اصلاً هوش مصنوعی ندارند، اما به زودی آنها هنری، عاملیت و انسانیت شبیه سازی شده ای خواهند داشت که شبیه به هنرمندان واقعی خواهد بود.
آن انسان های واقعی با بوق و کرنا کردن واقعیت گوشت و خون خود واکنش نشان خواهند داد. همانطور که زمانی گیتار الکتریک به عنوان منحرف کننده گیتار آکوستیک یا تنظیم خودکار خامی صدای انسان دیده می شد، ما داغ ترین بحث ها را در مورد اصالت در موسیقی خواهیم داشت. برخی از نوازندگان تصمیم میگیرند موسیقی خود را از مجموعه دادههای مورد استفاده توسط هوش مصنوعی برای یادگیری نحوه آهنگسازی خودداری کنند، تا آن را برای شنوندگان انسانی محصور نگه دارند – پروژه Source+ در حال حاضر به هنرمندان اجازه میدهد تا کار خود را از پایگاههای دادهای که توسط برنامههای تصویربرداری هوش مصنوعی استفاده میشود حذف کنند.
گزینه دیگر برای نوازندگان این است که به امکانات احساسی و شاعرانه هوش مصنوعی متمایل شوند، همانطور که پتن تهیه کننده بریتانیایی با آلبوم جذاب خود Mirage FM که هفته گذشته منتشر شد و با استفاده از نرم افزار تولید هوشمند مصنوعی ساخته شد، انجام داد. او دستورات متنی را وارد کرد و هوش مصنوعی – برنامهای به نام Riffusion – موسیقی را با ترکیبی از پایگاهداده صدا، با ویرایش پتن و تنظیم آنچه که به دست میآمد، ساخت. او گذشته را لایروبی کرده است، درست همانطور که Burial یا Madlib با نمونه برداری هایشان انجام می دهند: پیچ و تاب این است که او از رکوردهایی می گیرد که توسط انسان ها ساخته نشده اند، بلکه توسط ماشین ها تصور شده اند. حضور در آن فضای سرگیجهآوری است.
با این واقعیت که یک هوش مصنوعی نمی تواند به صورت زنده اجرا کند، روند پیشرفت تا حدودی کند می شود، اگرچه این فناوری مطمئناً اجرای زنده را به شما اطلاع می دهد. ما ستارههای پاپ را میبینیم که مانند آبا، شبیههایشان را به تصویر میکشند، با هوش مصنوعی برای تکرار دقیق نحوه راه رفتن آنها در صحنه و همچنین صدای آنها، برای استفاده پس از مرگ، حتی نوشتن مطالب جدید به نام آنها (یا برعکس، وصیتهای آنها هر گونه زندهسازی پس از مرگ هوش مصنوعی را ممنوع میکند).
این نقشهای خلاقانه مشترک، بسیار بیشتر از نسخههای جعلی ستارگان موجود، نحوه بکارگیری هوش مصنوعی در موسیقی است. در حال حاضر دهها برنامه بسیار هوشمند وجود دارد که جلوهها را اعمال میکنند، آوازهای پیشنویس ارائه میکنند یا درامهایی با صدای زنده اضافه میکنند. نمونههای آهنگی که ناخواسته با همان ملودی آهنگ قبلی نوشته میشود و پروندههای سرقت ادبی در دادگاه، با اسکن یک قرن موسیقی پاپ توسط هوش مصنوعی برای ایجاد یک ملودی نانوشته قبلی اجتناب میشود – چیزی که دوئت هوش مصنوعی گوگل قبلاً به آن اشاره میکند. .
گام بعدی این است که این ابزارها خودشان آهنگهای کامل را میسازند، و از آنجایی که هوش مصنوعی میتواند حتی بیشتر از یک انسان موسیقی و تأثیرگذاری را جذب کند، استدلال اینکه همه آنها عمومی یا هکشده هستند، دشوار است. جعلیهایی که امروز میشنویم یک نمایش فرعی یا اثبات مفهومی هستند، برای روشهای بسیار عمیقتر و موذیانهتر که هوش مصنوعی روی موسیقی تأثیر میگذارد.
اما، به دلیل نحوه آموزش، هوش مصنوعی همیشه یک عمل ادای احترام خواهد بود. این ممکن است یک ادای احترام بسیار خوب باشد، از نوعی که اگر انسان باشد، در طول سال در کشتیهای کروز و کازینوهای لاس وگاس رزرو میشود. اما طبیعتاً نمیتواند چیزی کاملاً اصیل بسازد، خیلی کمتر آرزویش را داشته باشد، یا از هم جدا شود، یا در یک میدان رقص توجه کند: همه چیزهایی که موسیقی درباره آن نوشته شده و باعث طنیناندازی آن میشود. هوش مصنوعی موسیقی را در خلاء میسازد، کاملاً از تاریخ موسیقی آگاه است بدون اینکه آن را زندگی کرده باشد. ما همیشه نمیتوانیم تفاوت بین انسان و هوش مصنوعی را تشخیص دهیم – با این حال امیدوارم بتوانیم آن را احساس کنیم.