منبه راحتی می توان به تهدید اد شیران مبنی بر ترک موسیقی در صورت از دست دادن آخرین پرونده حق نشر خود اشاره کرد. در واقع آنقدر آسان است که صبح پنجشنبه، شنوندگان رادیو بوم – یکی از آن ایستگاههایی که برای شنوندگانی که برای رادیو بیبیسی 2 خیلی قدیمی به نظر میرسد، که در آگهیهای خانههای سالمندان بزرگ است و معمولاً محل طنز و هجو گزندهای نیست، هدف گرفته است. میتوانستند دیجی برنامه صبحانهشان را بشنوم که دقیقاً همین کار را انجام میدهد، مایل به از دست دادن شیران.
همچنین به راحتی می توان به لحن وحشتناک پاسخ شیران به پیروزی خود در محاکمه نگاه کرد. او گفت: “من فقط یک پسر با گیتار هستم که عاشق نوشتن موسیقی برای لذت بردن مردم هستم.” در حالی که درست است، این یک دیدگاه کمی تقلیلآمیز از یک هنرمند بدنام و رقابتپذیر است که در 12 سال 150 میلیون آلبوم فروخته است، تأثیر زیادی بر پاپ مدرن داشته و توانایی فوقالعادهای در جذب روندهای موسیقی از گریم تا آفروبیت به صدای قابل تشخیص خود نشان داده است. .
و با این حال، درک خشم و ناامیدی آشکار شیرن از یک پرونده قضایی دیگر که او را متهم به دزدی می کند نیز آسان است – و نه فقط به این دلیل که او هنرمندی است که با توجه به مسیر حرکت خود از مبل همیشه به اصالت خود افتخار کرده است. موجسواری شبانه خواننده و ترانهسرا با میکروفن باز برای یکی از بزرگترین ستارههای پاپ جهان: “من واقعی هستم، همه کارها را انجام میدهم، این همه من هستم… من به مدرسه بریت نرفتم” او در اولین موفقیت خود خواند. تو به من نیاز داری من به تو نیاز ندارم.
اگر شیرن دیروز پرونده کپی رایت را از دست می داد، در حالی که بازنشستگی او ممکن بود برای مخالفانش تسکین دهد، خبر بسیار بدی برای پاپ در کل بود. این حکم تکراری بود در مورد پرونده خطوط تار در سال 2015، که مانند شکایت اخیر شیران، نه توسط یک موسیقیدان، بلکه وارثان یک موسیقیدان متوفی مطرح شد و حکم داد که رابین تیک و همکارانش این “احساس” را سرقت ادبی کرده اند. ” از Marvin Gaye’s Got to Give It Up. در پاسخ، 200 ترانهسرا، از اعضای Earth Wind & Fire گرفته تا Linkin Park، در اعتراض به تصمیمی که «ترانهسراها را به دلیل ایجاد موسیقی جدید با الهام از آثار قبلی» مجازات میکرد، اعتراض کردند.
چه کسی به دلیل نقض حق نسخه برداری مورد شکایت قرار می گیرد و چه کسی به طرز عجیبی خودسرانه به نظر نمی رسد. در دوران بریت پاپ، الاستیکا به ترتیب با Wire و The Stranglers با آهنگهایشان Connection و Waking Up کنار آمد، اما شباهت آشکار بین سیگار و الکل Oasis و Get It On از تی رکس هرگز مورد پیگرد قانونی قرار نگرفت. این تصمیمها نیز میتوانند عجیب به نظر برسند: به آهنگ جدید و بیمرگ ویگفیلد گوش دهید، سپس به Rub-a-Dub-Dub، یک تکآهنگ 1969 توسط گروه Equals گوش دهید، و از اینکه نویسنده دومی، ادی گرانت، در تلاش خود برای اثبات آن شکست خورده است. او کنده شده بود
پول ممکن است یکی از عوامل پیگیری این پرونده ها باشد: هفته گذشته، یک وکیل سرگرمی به گاردین گفت که بوی “دعوای حقوقی افراد مشهور” در مورد پرونده شیران وجود دارد. در مورد تصمیمات، تئوری موسیقی یک تجارت پیچیده است، تا حد زیادی فراتر از ذهن افرادی که در این زمینه تخصص ندارند، اما این آزمایشات سرقت ادبی اغلب بر این است که از هیئت منصفه ای متشکل از افرادی که در این زمینه تخصص ندارند بخواهند تصمیم گیری کنند. پرسشهای موسیقیشناختی، حتی فلسفی در مورد اینکه مرز بین الهام و دزدی کجاست. این یک خط جداکننده آنقدر متزلزل است که حتی خود نوازندگان واقعاً نمی دانند کجا قرار دارد – و ممکن است بخواهند آن را به همین شکل حفظ کنند.
اغلب پاسخ آنها به دزدی ادعایی کاملاً مبهم است. “بله، به نظر ما شبیه است، اما چه؟” ژان ژاک برنل، ژان ژاک برنل، در مورد پرونده الاستیکا اشاره کرد و افزود که اگر به جای ناشرانش به او بستگی داشت، این پرونده هرگز مطرح نمی شد. هم گروه او جت بلک در واقع از الاستیکا برای جلب توجه به آثار Stranglers تشکر کرد.
الویس کاستلو زمانی که صداهای جدی نسبت به قرض گرفتن وحشیانه اولیویا رودریگو از آهنگ Pump It Up شروع به اعتراض کردند، شانه هایش را بالا انداخت. تام پتی به طور مشابه در مورد جولیان کازابلانکا از گروه Strokes که اعتراف کرد آهنگ American Girl در سال 1976 پتی را در آهنگ موفق خود در Late Nite «پاره کرده اند» خوشحال بود: «من می گفتم: «خوب، برای تو خوب است… بسیاری از آهنگ های راک اند رول. صدا شبیه هم است.» او گفت. با این حال، او متعاقباً با موفقیت از سام اسمیت و نویسندگان همکارشان به دلیل شباهتهای بین Stay With Me و I Won’t Down خودش شکایت کرد، که این سوال را برانگیخت که چرا یکی خوب بود اما دیگری خیر؟ (شاید به این دلیل است که کازابلانکا اعتراف کرد در حالی که اسمیت ادعا کرد هرگز نشنیده است I Won’t Down Down را نشنیده است).
شما می توانید استدلال کنید که افزایش تعداد ادعاهای دزدی و محاکمه هایی مانند شیرن به فرسودگی الهام در پاپ مدرن اشاره دارد، اما یک استدلال به همان اندازه متقاعد کننده وجود دارد که بیشتر در مورد وسواس روز آخر در مورد اصالت می گوید. ما در دورهای زندگی میکنیم که در آن استریمینگ موسیقی را بافتزدایی کرده است: در پلتفرمهای استریم، آهنگها از مکان تاریخی و توشههای فرهنگی خود خلع میشوند، و بنابراین تصور تأثیرپذیری از چیزی آسانتر به اتهامات ساده سرقت ادبی تقلیل مییابد.