“ژیزل تنها کسی است که ما داریم!”

Category: اخبار روز موسیقی

ایوان تیتوف، آنا مارکووا، واروارا سرووا

در 11 و 12 آوریل 2023، اولین نمایش تئاتر موزیکال کودکان به نام A. N. I. Sats – “ژیزل” به کارگردانی کریل سیمونوف.

بازیگران نقش های اصلی – آنا مارکووا، واروارا سرووا و ایوان تیتوف – به ورونیکا کالیستراتوا در مورد ویژگی های کار با کریل الکسیویچ، منحصر به فرد بودن تولید و لذت های خدمت به تئاتر کودکان گفتند.

بازی قدیمی

— به خاطر اکران موفق یکی دیگر از شاهکارهای باله کلاسیک تبریک می گویم! اکنون «ژیزل» بخشی از رپرتوار تئاتر ساتس است. این برای شما چه معنایی دارد؟

ایوان: برای گروه ما، نمایش ژیزل قطعا یک قدم رو به جلو است. این گواه بر این است که ما هم یک گروه قوی هستیم: تئاتر ما شاهکارهای خودش را دارد و ما می توانیم آنها را برقصیم.

– اکنون تئاتر در حال بازسازی است. رقصیدن چنین نمایش مهمی در یک صحنه غیر بومی چگونه بود؟

آنا: خوشبختانه همه کارگاه ها مانند یک مکانیزم روغن کاری شده کار می کردند. معمولا یک هفته قبل از اجرا تمرین روی صحنه را شروع می کنیم، اما این بار فقط یک روز قبل از اجرا روی صحنه رفتیم. اما مردم دور هم جمع شدند و بهترین ها را دادند.

باربارا: البته ترس هایی وجود داشت، اما همه چیز به نوعی در خانه پیش رفت. اگرچه ما روی صحنه خود نبودیم، اما RAMT به ما نزدیکتر شده است، زیرا ما در فصول تابستان اینجا اجرا می کردیم. علاوه بر این، این تئاتر (در آن زمان تئاتر مسکو برای کودکان – یادداشت مصاحبه کننده) توسط خود ناتالیا ساتس تأسیس شد. شاید به همین دلیل است که صحنه به گرمی از ما استقبال می کند.

از قهرمانانتان بگویید. آیا آنها به شما نزدیک هستند، بازی آنها چقدر سخت بود؟

آنا: برای اولین بار ژیزل را در تئاتر استانیسلاوسکی دیدم، 12 ساله بودم. سپس قبلاً باله بازی می کردم، اما بیشتر یک علاقه ورزشی بود: چه کسی پایش را طولانی تر نگه دارد، چه کسی روی ریسمان بازتر بنشیند. .

وقتی به ژیزل آمدم، متوجه شدم که ما همه این کارها را انجام می دهیم تا داستان را با زبان بدن تعریف کنیم – کاملا غیر انسانی، جادویی.

ژیزل من یک زن دهقانی است که می داند چگونه زیبایی را ببیند. صراحت و اعتقاد او به بهترین افراد به من نزدیک است. من به دنبال بسیاری از ویژگی های آن در موسیقی، در کار با یک شریک هستم – شوهرم ایوان.

ایوان: قبلاً با نقش آلبرت “آزمون قلم” داشتم: بارها در مسابقات و یک بار در تئاتر موزیکال کارلیا – همراه با آنا در نقش ژیزل (به عنوان تک نوازان مهمان – تقریبا. ویرایش). حالا موفق شدم خودم را در این فضا غرق کنم، رقص، این بخش را احساس کنم.

سعی کردم آلبرت را به عنوان نوعی ماجراجو به تصویر بکشم: او صادقانه عاشق ژیزل می شود و تسلیم احساساتش می شود، بدون اینکه متوجه عواقب احتمالی آن شود. شاید این ماجراجویی به من نزدیک باشد: احساسات گاهی بر عقل غالب می شود و بعد باید برای اعمالت سرخ شوی.

باربارا: در این اثر برای اولین بار نقش ژیزل و میرتا را اجرا می کنم. ژیزل رویای کودکی بود: این اولین باله ای بود که در تئاتر بولشوی دیدم. اما در تمرینات معلوم شد که من همان میرتا هستم. کریل الکسیویچ گفت که این مهمانی من بود ، بنابراین در اولین نمایش در نقش معشوقه جیپ ها بودم. به نوعی، من بلافاصله موفق شدم شخصیت و ارائه او را به چنگ بیاورم: وضوح، سرعت، توانایی پرش او به من نزدیک است.

نمی توان گفت که او احساساتی است – یک طرد، انکار، انعطاف ناپذیری. با این حال، می خواستم به او کمی مشکوک نشان دهم. وقتی ژیزل از او التماس می کند که از آلبرت بگذرد، میرتا متحیر می شود – آیا این واقعاً عشق واقعی است؟

– آنا اغلب نقش های اصلی را با شوهرت اجرا می کنی. بازی روی صحنه چنین عشق غم انگیز و غم انگیز ژیزل و آلبرت چگونه بود؟ این برخلاف احساسات شماست.

آنا: برای من عشق آنها آنقدرها هم غم انگیز نیست. او تمام دنیا برای او بود – این برای من نیز صدق می کند. در عمل دوم، ژیزل دیگر نه قدرتی دارد، نه وزنی، نه گوشتی – اما او همچنان از معشوقش با تمام الیاف روحش محافظت می کند.

به نظر من این فقط برای زندگی ما صدق می کند. مواقعی وجود دارد که معلمان شروع به فحش دادن به شریک زندگی خود می کنند، و شما می خواهید او را ببندید، به همین ترتیب از او محافظت کنید. بنابراین هیچ تناقضی در اینجا وجود ندارد.

– سخت ترین کار برای شما در کار روی این اثر چه بود؟

باربارا: تحمل میرتا از نظر بدنی سخت بود، این یک بازی استقامتی است. در ابتدا جمع کردن همه چیز و خفه نشدن سخت بود، اما با هر دویدن کار آسان تر می شد.

ایوان: اول از همه، اجتناب از تمبر بسیار سخت بود. در حین کار روی بازی، اغلب این وسوسه وجود داشت که راه آسان را در پیش بگیرم: تقریباً متن را فراموش کردم – و ژست‌های قالب از قبل پرسیده می‌شوند.

ثانیاً، در نقش آلبرت، عمل دوم یک مشکل را به همراه دارد: از نظر جسمی و احساسی چیزهای زیادی می‌طلبد. در آن، شما دائماً باید نشاطی را که جیپ ها سعی در از بین بردن آن دارند نشان دهید و در عین حال خود را خسته نکنید.

آنا: «دویدن دور» اولین اقدام از نظر جسمی خسته کننده است. بدون او، ژیزل آنقدر جوان و زیرک نخواهد بود. از نظر احساسی – صحنه ای از جنون. لازم بود که متن را از خود عبور دهیم، هر حرکتی را به خاطر بسپاریم و در عین حال از خود بیرون باشیم.

– طراح رقص “ژیزل” – کریل سیمونوف. کار با او را چگونه توصیف می کنید؟

ایوان: او عمیقاً ظرایف تاریخی تولیدات را تجزیه و تحلیل می کند و به دنبال یافتن ذوق و ذوق خود در هر یک است. هنگامی که باله برای مدت طولانی وجود دارد، شروع به زندگی خود می کند و ایده اصلی رقص از بین می رود. در مورد ژیزل ما، وظیفه، در میان چیزهای دیگر، بازگشت به آن ایده بسیار اصلی بود.

باربارا: کریل الکسیویچ چیزهای زیادی به ما گفت، زمان زیادی را صرف کار روی میزانسن ها کرد: به مدت یک ساعت، به مدت دو، یاد گرفتیم که با بدن، با دستان خود – بدون کلمات صحبت کنیم.

آنا: تحت رهبری او، مطالبات برای زیبایی شناسی و سواد اجرا تشدید شد. در تمرینات ، کریل الکسیویچ می تواند یک چیز را اصلاح کند – و به نظر آکادمیک تر و شایسته تر به نظر می رسد.

– آیا می توانید بگویید که تحت رهبری کریل الکسیویچ، سبک باله سن پترزبورگ در گروه مسکو شما غالب است؟

ایوان: بله، سنت پترزبورگ در مسکو به ما راه پیدا می کند، این بد و خوب نیست. اغلب، کریل آلکسیویچ تولیدات تئاتر ماریینسکی را به عنوان پایه و اساس می گیرد – اینگونه است که پاس دو برای کنسرت های گالا روی صحنه می رود و در باله های مختلف ژست می گیرد.

باربارا: او ما را رهبری می کند و ما از او پیروی می کنیم – پس طبیعی است. برای من، مدرسه سنت پترزبورگ منبع اصلی است، و شما باید از آن استفاده کنید، بر اساس آن می‌توانید از قبل چیزی از خودتان ایجاد کنید.

– «ژیزل» خط رپرتوار تئاتر «کلاسیک برای جوانان» را ادامه می دهد. چقدر مهم فکر میکنیدر مورد امروز برای قرار دادن کلاسیک؟

باربارا: من نمی توانم باله را بدون اجراهای کلاسیک تصور کنم. اگر کلاسیک وجود نداشته باشد، رقص مدرن از کجا می آید؟ باله های همان نویسنده توسط سیمونوف بر اساس کلاسیک ایجاد شده است، این نئوکلاسیک است.

آنا: کلاسیک مورد نیاز است! اما ضروری است که چیز جدیدی در آن دمیده شود. این اتفاق می افتد که اجراهای قدیمی به نظر می رسد کهنه و قدیمی. می توانید همان طراحی رقص را انجام دهید، اما همگام با زمانه.

با تشکر از کریل الکسیویچ برای این: کلاسیک هایی که او بازی می کند، با روحیه آن زمان، آکادمیک به نظر می رسند، اما تازه هستند!

چه چیزی در مورد این اجرا منحصر به فرد است؟

آنا: به نظر من این باله از نظر پلاستیکی کاملاً مدرن است. البته، “ژیزل” ما کلاسیک است، فقط این ویژگی گروه است: از آنجایی که ما زیاد نئوکلاسیک می رقصیم، سخت است که خودت را باکس کنیم. در جایی دست های نه چندان کلاسیک اضافه کردیم، پشتیبانی… جستجوهای زیادی انجام شد، اما در نهایت فقط می خواستیم آن را زیبا کنیم.

باربارا: ژیزل با کت و شلوار قرمز به جای آبی سنتی بیرون می آید. در واقع اولین ژیزل – کارلوتا گریسی – با رنگ قرمز رقصید و لباس آبی بعد از آنا پاولوا روی صحنه ثابت شد.

تفاوت های موسیقی نیز وجود دارد. این پاس دسیس در عمل اول است. معمولاً در همه تئاترها این یک پاس د دو درج شده است – رقص یک زوج روستایی که قرار است عروسی بازی کنند. ما آن را داریم – pas de sis: چند تک نواز و یک واریاسیون زن.

در پرده دوم، واریاسیون میرتا و ورودی ژیزل بسیار گسترش یافته است. این قطعات توسط کریل الکسیویچ طراحی شده است، موسیقی نیز منحصر به فرد است. خیلی خوب است که در نهایت او نسخه خود از “ژیزل” را برای تئاتر ما ساخت – ما یکی از اینها را داریم.

– این باله چه چیزی می تواند به مخاطب جوان بدهد، چه چیزی می تواند بیاموزد؟

باربارا: “ژیزل” عشق را آموزش می دهد – خالص، شاید حتی ساده لوحانه. نه همیشه خوب، اما نه همیشه بد – چرا که نه؟

آنا: یک جمله وجود دارد: “سلامتی از طریق چشم به انسان می رسد.” دیدن رقص کلاسیک مانند خواندن کتاب های کلاسیک است، در خودآگاهی یک جوان اثری بر جای می گذارد. در دنیای ما چیزهای منفی زیادی وجود دارد.

امیدوارم پسر مدرسه ای تئاتر را ترک کند – و او بخواهد کار خوبی انجام دهد: شعر بنویسد، مشق شب را انجام دهد، با یکی از عزیزان تماس بگیرد و بگوید که او عزیزترین فرد در جهان برای اوست.

ایوان: این باله برای مخاطبان نوجوانی طراحی شده است که قبلاً در مورد موضوع عشق نگران هستند. “ژیزل” همدلی و مسئولیت پذیری در قبال اعمال خود را در رابطه با یک عزیز می آموزد.

– بله، باله دارای محدودیت سنی 12+ است، اما در اولین نمایش تعداد کمی از کودکان به وضوح کمتر از این سن بودند. در مورد چنین «تخلفات سوء» از سوی بیننده چه احساسی دارید؟

باربارا: باله یک هنر برای همه است. اگر کودک با آرامش اجرا را تماشا کند یا حتی بخوابد، اشکالی ندارد. به هر حال، چرا این باید مثلاً مادرش را از فکر رفتن به تئاتر بترساند تا آرام شود؟ نکته اصلی این است که بچه ها با عملکرد تداخل نداشته باشند، خوب رفتار کنند.

ایوان: محدودیت های سنی در خلاء معرفی نمی شوند. یک پدر و مادر مسئول باید آماده باشد تا آنچه را که روی صحنه اتفاق می افتد توضیح دهد – همان صحنه دیوانه کننده در ژیزل. اگر مطمئن هستید که کودک خود عمل را درک می کند و از وارد کردن ضربه روانی به او نمی ترسد – البته، به دنبال هر کاری که می خواهید بروید.

رقصیدن برای مخاطبان جوان برای شما چیست؟

باربارا: این یک مسئولیت بزرگ است، زیرا شما نمی توانید کودکان را فریب دهید. باید خیلی کار بازیگری کنی تا باورت شود، چون اگر قانعشان نکنی، فوراً می گویند. یک بار دخترم مرا در باله چیپولینو دید (من نقش ماگنولیا را رقصیدم) و سپس گفت: “مامان، تو خیلی گل زیبایی!” یعنی باور کردم

آنا: برای کودکان، احساسات واقعی واقعاً بسیار مهم هستند. اگر آنها نباشند، به نظر می رسد سالن بسته است.

ایوان: در واقع، رقصیدن در مقابل بزرگسالان آسانتر از جلوی کودکان است – آنها احساس دروغگویی بسیار شدیدتری دارند. با دیدن چشمان سوزان دخترانی که به فندق شکن آمدند، می فهمید: برای آنها شما اکنون یک شاهزاده شگفت انگیز هستید و نمی توان آنها را ناامید کرد. اغلب کودکان نقاشی های خود را بعد از اجرا می دهند – همیشه بسیار شیرین و لمس کننده است.

مصاحبه ورونیکا کالیستراتوا