زود بیدار شدی؟ من چهار بچه دارم: 2، 7، 16، 18. من دوست دارم قبل از اینکه سرم را وارد کنند، بلند شوم و برای هجوم هیجان صبحگاهی مارلی دو ساله ما آماده شوم.
صبحانه؟ بچهها از روز پنکیک از من خواستهاند تا پنکیک درست کنم، بنابراین این پنکیک است. رایلی، بچه هفت ساله من، دوست دارد من را تماشا کند که آنها را برگردانم. همه می دانند که دو مورد اول به سطل زباله ختم می شوند.
ورزش یکشنبه؟ من اخیراً به دلیل یک آسیب قدیمی جراحی مچ پا انجام دادم – با اجرای آن در ژاپن آن را ادامه دادم. در قرنطینه، وقتی همه روی زمین راه میرفتند، دوباره مرا خفه میکرد. من در حال انجام تمرینات توانبخشی با این ورزشکار ولزی هستم که رئیس باشگاه راگبی Ealing است.
کلیسای یکشنبه؟ جکی، همسر من، کاتولیک است، بنابراین او دو نفر را به کلیسا خواهد برد. ثابت نگه داشتن مارلی به خودی خود یک فعالیت است. من از کلیسا مهم نیستم – کاملاً آرام است.
سپس؟ ما به پارک می رویم تا بچه ها را بیرون بیاوریم، سپس به قصابی ها می روم و یک مرغ برمی دارم. بعدا سبزی را بچسبانید، جکی سیب زمینی کبابی را درست می کند، من پودینگ یورکشایر را درست می کنم.
بعد از ظهر یکشنبه؟ به همه بچه ها دوچرخه سواری یاد دادم. رایلی اکنون وارد آن شده است. بنابراین ما برای سواری به پارک می رویم و او می خواهد در کافه برای خوردن کلوچه های شکلاتی توقف کند.
یکشنبه های گذشته؟ از سال 1986 تا زمانی که در سال 1996 قرارداد امضا کردیم، هر یکشنبه ظهر تمرین گروه داشتیم. از ساعت 10:30 در لیگ یکشنبه فوتبال بازی میکردیم، از ساعت 12 تا 4 بعد از ظهر تمرین میکردیم، به خانه میرفتیم، شام یکشنبه مادرم را در مایکروویو میگذاشتیم و نخودها تبدیل به گلوله میشدند. از زمانی که یادم می آید، روز یکشنبه آهنگ می نوشتیم و نسخه های کاور را یاد می گرفتیم.
یکشنبه عصرها؟ با بچه ها فیلم تماشا کنید. گربه چکمه پوش: آخرین آرزو خیلی خوبه. زیر شکم عمیقی از زندگی و مرگ دارد و آنتونیو باندراس هیستریک است.
عاشق یا ترس از دوشنبه؟ اگر تور نیستم، دوست دارم بچه ها را به مدرسه ببرم. در تور، روزها را از دست می دهید، اما من می دانم چه زمانی جمعه یا شنبه است زیرا شراب بیرون می آید.
اولین آلبوم Far From Saints با نام خود در 16 ژوئن منتشر می شود (farfromsaintsband.com)