منمسخره کردن The Lark Ascending آسان است. که همیشه در بالای تالار مشاهیر Classic FM قرار دارد ، به عنوان سخنی برای محافظه کاری برنامه ریزان و مخاطبان تبدیل شده است. من حتی خودم آن قطعه تنبل را نوشته ام و بدون فکر تصور می کنم که کار “بی آزار” است. بنابراین این را به عنوان یک مضعقه قلمداد کنید: 100 سال بعد از اولین اجرای Lark ، من به یک گروه منتخب از ویولونیست های تحسین شده بین المللی مراجعه کرده ام تا از آنها بپرسم آیا این کار شایسته شنیدن با گوش های تازه است.
این قطعه در 15 دسامبر سال 1920 به ماری هال در سالن عمومی شیراهامپتون در بریستول اختصاص داده شد و برای اولین بار به نمایش درآمد. وی و پیانویست ، جفری مندام ، تنظیم ویان ویلیامز را برای ویولن و پیانو اجرا کردند. اولین بار نسخه ویولن و ارکستر (توسط هال) در ماه ژوئن سال گذشته در سالن ملکه لندن ارائه شد. و دقیقاً یک قرن بعد در همان سالن روستای بریستول است که جنیفر پایک ویولون بریتانیایی اولین اجرای این اثر را در کنسرتی که در 15 دسامبر پخش خواهد شد ، دوباره ایجاد می کند.
واگن ویلیامز این قطعه را در سال 1914 نوشت ، احتمالاً در اصل در نسخه ارکسترال بود که پس از سال 1921 بیشتر شناخته شد. اما جنگ ، نمایش نخست را به تأخیر انداخت و وی برای اجرای وی در ویولن و پیانو برای اجرای در بریستول ، جایی که هال در آنجا در آنجا به سر می برد ، تجدید نظر کرد. حامی. پایک معتقد است سایه جنگ بر روی قطعه آویزان است. وی می گوید: “نزدیکی جنگ و تنش های منتهی به آن تأثیر دارد.” “همه چیز به طور ناخودآگاه در این کار خونریزی کرده است – احساس سکون ، آرزوی صلح و عشق وون ویلیامز به حومه.”
ریچارد کینگ ، در کتاب 2019 صعود توده ای ، این قطعه را با سمفونی پاستورال وان ویلیامز پیوند می دهد ، که تجربیات او در جبهه غربی را نشان می دهد. اما ارتباط با جنگ ، ناشی از داستان هایی است که آهنگساز پس از دیدن کشتی های مانور در سال 1914 برای نوشتن لارک الهام گرفته است ، جای بحث دارد. اندرو گرین ، نویسنده و مجری برنامه ، كه در آخرین شماره مجله موسیقی BBC درباره پیدایش اثر مطالبی نوشت ، ترجیح می دهد تا حدودی این ترکیب را به عنوان پاسخی به ركود اقتصادی در انگلیس در 40 سال اول زندگی واگن ویلیامز تنظیم كند. گاهشماری از نظر گرین پشتیبانی می کند.
این اثر 15 دقیقه ای با الهام از شعر جورج مردیت به همین نام ساخته شده در سال 1881. پایک می گوید: “برای لذت بردن از این قطعه نیازی به خواندن شعر نیست ، اما این مفهوم بسیار ساده یک پرواز پرنده است ، افزایش یافتن در فضای نامحدود ، یک فضای عمیق است که هنگام بازی احساس می کنم. ” او می گوید قسمت های ویولن تکنوازی آزادی و رویکردی تقریباً بداهه را فراهم می کند که سایر نوازندگان ویولن نیز از آن تعریف می کنند.
پایک هنگام اجرای قطعه 15 ساله بود ، اما در ابتدا به آن مشکوک بود. “من می دانستم که این بسیار محبوب است و در آن زمان نسبتاً ساده لوحانه با خودم فکر کردم:” من نمی خواهم کاری را انجام دهم که محبوب باشد. ” این یک اشتباه کامل بود زیرا من فهمیدم که این یک قطعه عالی و آینده نگر است. هر مجری می تواند آن را از آن خود کند. هیچ دو نوازنده ویولونی که این قطعه را می نوازند یک صدا نیست. “
هیلاری هان ویولون نواز آمریکایی نیز از همان کودکی لارک را می شناسد – مادرش عاشق این قطعه بود. او می گوید: “این چیزی بود که من به عنوان بخشی از چشم انداز زندگی در نظر گرفتم.” “به ذهنم خطور نمی کرد که برای چیز دیگری غیر از خود قطعه ایستاده باشد.” هان در سال 2003 ، زمانی که اواسط 20 سالگی بود ، Lark را با کالین دیویس و ارکستر سمفونیک لندن ضبط کرد. آیا تفسیر او طی سالهای گذشته تغییر کرده است؟ او می گوید: “من الان بیشتر به خودم اعتماد دارم.” “من آنقدر نگران نیستم که آیا این کار را به درستی انجام می دهم. من در بازی کردنم شهود بیشتری دارم. “
برخی از نوازندگان ویولن به من می گویند پخش این قطعه سخت است. دیگران می گویند نه هان چه نظری دارد؟ او می گوید: “شما باید با ساز بسیار راحت باشید تا سیالیت لازم را به آن بدهید.” “شما باید راحت باشید و با کمان بسیار کند رفتار کنید. از ویولون بالا می رود و باید کاملاً هماهنگ باشد ، که همه را تحت فشار قرار می دهد. اگر می خواهید از آزادی مورد نیاز قطعه استفاده کنید ، بسیار مهم است که تکنیک شما اصلاح و کاملاً تحت کنترل باشد. مثل اردک است: روی سطح شما فقط شناور هستید اما زیر آن با عصبانیت دست و پا می زنید. ” لارک به عنوان اردک
Tasmin Little مدت طولانی است که با لارک در ارتباط است ، آن را دو بار ضبط کرده و در آخرین شب از مراسم Proms در سال 1995 بازی می کند. آیا او آن را مالیخولیایی یا شادی آور می داند ، که نمایانگر از دست دادن است یا جشن آزادی؟ او می گوید: “نه یکی و نه دیگری.” “شما آنچه را می خواهید از آن می گیرید. این یک کیفیت مسحورکننده است که به شما فضای تأمل می دهد. “
او می گوید لحظه ای نزدیک به انتهای آن است که “ابرها قطعاً از جلوی خورشید رسیده اند و عبور کرده اند” ، اما به نظر او ناراحت کننده نیست. لارک آزاد ، با آواز و شادمانی همزمان ، ما را به یاد لذت و امکان زندگی می اندازد و همانطور که از چشم خارج می شود ، گذرا بودن خود را یادآوری می کند. کمی در شرف کناره گیری از سکوهای کنسرت است و به طور مناسب ، دو کنسرت آخر او در این ماه Lark را برگزار می کند.
توماس گولد ، رهبر Britten Sinfonia ، آن را با Sinfonietta Riga در سال 2015 ضبط کرد و بارها در کنسرت های Albert Hall با هدف مخاطبان محبوب آن را نواخت. وی می گوید: “رمز موفقیت آن این است كه مخاطبان فقط می توانند مراقبه كنند.” “آنها می توانند خود را از دست بدهند. این قطعه پیچیده ای نیست. این خیلی تلاش نمی کند: یک روحیه ایجاد می کند – یک حالت مراقبه ، آرامش و زیبایی – و در همانجا باقی می ماند. “
ریچارد توگنتی ویولون استرالیایی به من می گوید که در اوایل کار خود تمایل داشت که آن را به عنوان “یک تکه تکه تکه انگلیسی” رد کند و آن را با کنسرتوی ویولن لیگتی جفت کند. “این [programming] او می گوید ، “با احساس کنایه شروع کردم ، اما وقتی واقعا به آن گوش دادم فهمیدم که The Lark Ascending در واقع یک قطعه رادیکال است.” او می گوید این فقط یک شعر لحن عاشقانه دوست داشتنی نیست بلکه اثری “فراتر از نقطه ای است که در آن سفر نجومی می کنید”.
جیمز اِنس ویولونیست کانادایی آن را در سال 2018 با ارکستر فیلارمونیک سلطنتی لیورپول ضبط کرد. او می گوید: “این قطعه ای است که من اولین بار در نوجوانی با آن آشنا شدم و بلافاصله عاشق آن شدم” ، اما در آمریکای شمالی معمولاً به مدیر کنسرت [the leader of the orchestra’s first violins]. به ندرت یک تکنواز برای این قطعه آورده می شود. ” حداقل در خارج از انگلستان ، Lark بسیار کوتاه است که می تواند هزینه یک سولیست را بدست آورد ، و ارزان تر است که رهبر ارکستر را به جای آن بنوازد ، بنابراین Ehnes می گوید که مجبور شده است برای اجرای آن بجنگد.
اما مبارزه ارزشش را داشته است. “من عاشق این قطعه هستم. ثبت آن رویایی واقعی بود. نوعی نوستالژی در موسیقی وجود دارد و نوستالژی یک احساس فوق العاده قدرتمند و تکان دهنده است. این قطعه ای است که فضایی را به تصویر می کشد که بسیار خاص است اما تعریف آن بسیار دشوار است. در نهایت به همین دلیل موسیقی وجود دارد: به دست آوردن احساساتی که سایر قالب های هنری نمی توانند بیان کنند. اگر می توانستیم آن را بنویسیم ، نیازی به موسیقی نداریم. “