تئاتر آستاراخان «سوار برنزی» خود را برپا کرد.

Category: اخبار روز موسیقی

صحنه ای از باله
صحنه ای از باله “سوار برنز” در تئاتر اپرای و باله آستاراخان روستیسلاو

تئاتر اپرا و باله آستاراخان نمایشنامه «سوار برنزی» را که یکی از نمادهای باله نمایشی شوروی بود، احیا کرد.

نسخه مدرن شعر پوشکین، ترجمه شده به یک زبان رقص، توسط یوری کلوتسف، که در این فصل ریاست باله آستاراخان را بر عهده داشت، ارائه شد.

باله قدیمی در سه عمل توسط روستیسلاو زاخاروف، که شامل اصول اولیه چندین اثر پوشکین بود، مدلی از رقص در هنگام بازدم او بود – طولانی، دقیق، بدون زیبایی های رقص فردی، اما به طرز ناامیدکننده ای خسته کننده. او به مضمون یک مرد کوچک در مواجهه با یک امپراتوری بزرگ و باشکوه خدمت کرد و زبان اشاره رقت انگیز را ترجیح داد و رقص را در کمترین دوز فشار داد.

جذابیت آن «اسواران برنزی» را مجریان بخشیدند. اولانووا و استروچکووا در نقش پاراشا متواضع، سرگئیف و برگوادزه در نقش یوگنی رویاپرداز و پرشور، مارینا سمنووا باشکوه که قسمت کوچک ملکه توپ را به قسمت مرکزی تبدیل کرد، متعلق به نسلی بود که از کلمات در زندگی می ترسید. ، اما به طرز ماهرانه ای احساسات را با یک حرکت شانه بالا یا سر پایین منتقل می کرد.

آستاراخان “سوار برنزی” در تقاطع قدیم و جدید بازسازی شد. طراح رقص یوری کلوتسف با بازبینی کامل دراماتورژی باله کتاب درسی شروع کرد. او خود را محدود به کاهش فنی لیبرتو نکرد، بلکه دوباره آن را نوشت. برای زاخاروف، پیتر کبیر، مانند دن کیشوت در باله ای به همین نام، تنها بهانه ای برای حرکت طرح بود.

کلوتسف او را با تعدادی رقص تجهیز کرد و او را در راس سه شخصیت اصلی قرار داد: اوگنی و پاراشا که در لیبرتو جدید پراسکویا نامیده می شوند، به تجسم رویای پیتر در مورد روسیه آینده تبدیل می شوند و زمان او را نه تنها به هم متصل می کنند. با پوشکین، بلکه با ابدی.

تغییرات در دراماتورژی منجر به دگرگونی هایی در موسیقی راینهولد گلیره شد – از یک طرف کوتاه شده است، از طرف دیگر با قطعاتی از باله دیگر او، خشخاش سرخ، و همچنین پولوناز آناتولی لیادوف که به آن اضافه شده است. آنها در مجلس پیتر می رقصند.

راینهولد گلیر: «آهنگساز موظف است تا آخر عمر درس بخواند، به جلو و جلو برود…»

آراپ (رودولف دودولادوف) و منشیکوف (پروخور زلنین) به همراه تزارینا اکاترینا (ویکتوریا پرووا) که از ملکه توپ تولید قدیمی رشد کردند، نقش مؤثر خود را به دست آوردند و با آن – زبان رقص. در اینجا کلوتسف به طرز ماهرانه ای از تجربیات غنی خود استفاده کرد: به عنوان اولین نمایش بولشوی و تئاتر آرژانتینی “کولون”، او اجراهای سمفونیک و باله های نمایشی و تولیدات مدرنیستی و نئوکلاسیک ناب را رقصید.

در اسب سوار برنزی مانند یک طراح رقص با کنتراست ها بازی می کند و به راحتی رجیستر را تغییر می دهد. پاس دودو کلاسیک با رقص تاریخی و روزمره در هم آمیخته است (اگرچه یک پولونزی که کفش‌های پوینت به پا می‌کند با کفش‌های پاشنه بلند برنده می‌شود)، ترپاک تماشایی منشیکوف و بانوی مادر پراسکویا به آرامی در صحنه‌ها ادغام می‌شوند.

میزانسن های اونگین کرانکو و رومئو و ژولیت لاوروفسکی به ذهن خطور می کند، بازسازی های زیبای بالانچین و ویلدون که به معنای واقعی کلمه بازتولید نمی شوند، اما به عنوان مدل های ایده آل استفاده می شوند.

در عین حال، گروهی که تعدادشان کم است و تجربه غنی ندارند، در تولید ظاهری ارگانیک دارند. او منابع کافی هم برای صحنه های جمعی و هم برای گروه های کوچک دارد. موفقیت اصلی کارگردان بازیگران برجسته است: ماکسیم ملنیکوف، رسا، با ژست نسبتا دقیق، در قسمت پیتر. آرتور و آیگول آلموخامتوف در نقش های اوگنی و پاراشا کاملاً طبیعی هستند.

اما رویداد اصلی اولین نمایش، پشت سر هم مدیرانی است که در زمان آماده سازی آن شکل گرفته است. رهبر ارکستر والری ورونین، طراح رقص یوری کلوتسف و هنرمند اولگ مولچانوف، اجرایی را ارائه کردند که در مفهوم و اجرا مدرن، پویا و احساسی است، گروه را مجبور به کار با حداکثر کارایی می کند، بهترین جنبه های خود را نشان می دهد و امیدواری می دهد که تئاتر دارای دیدگاه های جدیدی باشد.

آنا گالایدا، “آر جی”


راستی:

joker123 casino malaysia minyak dagu mega888 apk pussy888 xe88 joker123 super 8 ways ultimate live casino malaysia live22 malaysia mega888 apk 免费电影 casino malaysia