“راحتی خوب نیست”: کیم مارش در وحشت Hear’Say – و فرود موزیکال Take That | تئاتر

Category: اخبار روز موسیقی

“Yتو امروز خوب بودی، من به تو افتخار می کنم.» کیم مارش در اتاق هتل صدا می زند. دختر 26 ساله او، امیلی کانلیف، از تمرینات آمده است و آنها امشب بیرون می روند. مارش به حالت مادر شدن می‌رود: «شام می‌خواهی؟ کمی غذا بیاور.» این زوج در Greatest Days، یک موزیکال مبتنی بر آهنگ‌های Take That بازی می‌کنند – که از نسخه 2017 آن به The Band تغییر نام داده است – که به تازگی تور بریتانیا را آغاز کرده است.

هر دو مارش نقش شخصیت اصلی ریچل را بازی می‌کنند که در بزرگسالی دوباره با جفت‌های قدیمی‌اش تماس می‌گیرد تا گروه پسر مورد علاقه‌شان را در دوران نوجوانی ببیند. این یک موزیکال درباره گذر زمان، دوستی، از دست دادن و جایگاه و قدرتی است که موسیقی پاپ در زندگی ما دارد. اکثر تماشاگران با آهنگ‌های Take That آشنا هستند – بنابراین آیا نگران رقصیدن و آواز خواندن مردم هستند که اخیراً در نمایش‌های دیگر اختلال ایجاد کرده است؟ مارش می‌گوید: «این را بگیر – مردم آهنگ‌ها را خواهند دانست». «همیشه بخشی در یک موزیکال وجود دارد که معمولاً در پایان، تماشاگران تشویق می‌شوند تا به آن بپیوندند. من فکر می کنم این یک خط باریک بین لذت بردن از خود و ایجاد اختلال در کل کار است. وقتی مردم از آن لذت می‌برند خوب است، اما ما کار داریم.»

این اولین موزیکال استیج مارش از زمان حضور او در «تب شنبه شب» در سال 2004 است. این اولین موزیکال استیج است که مارش در سال 2004 ظاهر شد. پس از ستاره شدن پاپ – او در گروه تلویزیونی واقعیت «Hear’Say» بود که از طریق برنامه تلویزیونی «پاپ استارز» ساخته شد، سپس یک حرفه انفرادی نسبتاً کوتاه داشت و پس از آن یک کار انفرادی کوتاه مدت داشت. با یک حرکت موفق به سمت بازیگری در سال 2019، او خیابان Coronation را که 13 سال در آنجا بود، ترک کرد، Strictly Come Dancing را بازی کرد و همین دیروز مشغول انجام کاری برای نقش خود در درام مدرسه بی‌بی‌سی جاده واترلو بود. او همچنین مجری برنامه تلویزیونی صبحگاهی زنده است. امیلی می‌گوید این اخلاق کاری اوست که بیشتر در دوران کودکی روی او و برادر بزرگ‌ترش تأثیر گذاشته است. او بیرون می‌رود و کاری را که انجام می‌دهد، برای ما انجام می‌دهد.»

مارش امروز تمرین امیلی را تماشا می کرد و یکی در مورد غرور چهره اش نظر داد. او می‌گوید: «در ابتدای کارش دیدن او زیباست، زیرا به یاد دارم که چه حسی دارد. او به اندازه کافی مهار شده است که به شعر مربوطه از آهنگ Take That نفوذ نکند – “به زودی این همه رویای دیگران خواهد بود” – اما من نیستم.

من از آن دسته از والدینی نیستم که می گویند:
من از آن دسته از والدینی نیستم که می گویند: “عجب بود!” اگر اینطور نبود… مارش و دخترش در بهترین روزها. عکس: Alastair Muir

آیا لغزش نکردن در نقش مادری در محل کار سخت است؟ “اگر او به چیزی نیاز دارد، من آنجا هستم. اما ما چنین رابطه ای بین مادر و دختر نداریم زیرا او اکنون بالغ است و خودش یک مادر است. مارش در اوایل 40 سالگی خود بود که مادربزرگ شد و اکنون سه نوه دارد. “عاشقشم. این شغل مورد علاقه من در جهان است.

مارش می گوید که اغلب امیلی از او نصیحت می خواهد، زیرا می داند که صادق خواهد بود. «پدرم بدترین منتقد من بود. منظورم این است که او بزرگترین حامی من است و به همین دلیل اگر به همه سیلندرها شلیک نمی کردم به من می گفت. به آن احترام میگذارم. من از آن دسته از والدینی نیستم که می گویند: “این شگفت انگیز بود!” اگر اینطور نبود.»

زمانی که Take That در اوج دهه 90 خود بود، مارش یک نوجوان بود. (مورد علاقه او؟ گری بارلو). “یادت میاد اولین بار کی اومدن بیرون و اون جور وسایل چرمی رو پوشیدند؟” او می خندد. او 18 ساله بود که پسرش به دنیا آمد (امیلی دو سال بعد آمد)، تقریباً در زمانی که Back for Good شماره 1 بود. او می‌گوید: «این تنها آهنگی بود که می‌توانستم او را به خواب ببرم. او عادت داشت او را در اطراف اتاق نشیمن خود حمل کند و او را به سمت اتاق تکان دهد.

“همه چیز اشتباه شد” … از چپ، نوئل سالیوان، سوزان شاو، مایلین کلاس، مارش و دنی فاستر در Hear’Say در سال 2001. عکس: ایان والدی/ رویترز

مارش همیشه دوست داشت که یک مجری باشد و دوست داشت روی صحنه باشد. “به این فکر می کنم که چقدر احساس زنده بودن می کردم. من هنوز هم این کار را می کنم – وقتی ما روی صحنه هستیم و در واقع نمایش را اجرا می کنیم، شما تقریباً به شخص دیگری تبدیل می شوید. او می گوید که او در مدرسه “بسیار بد” مورد آزار و اذیت قرار گرفت و اجرای “فرار من بود”. من روی صحنه رفتم و به این شخص با اعتماد به نفس تبدیل شدم که در زندگی واقعی من نبودم.» به همین دلیل است که او بازیگری را به خوانندگی ترجیح می دهد: “من می توانم برای مدتی شخص دیگری باشم.”

مارش که در ویگان بزرگ شد، دوران کودکی خود را با خوانندگی گذراند و در نوجوانی با یک شرکت ضبط موسیقی منچستر قرارداد داشت. پدر و مادرش او را سوار قطار می‌کردند تا در لندن به عنوان خواننده جلسه کار کند. در اوایل 20 سالگی، او یک مادر مجرد تمام وقت دو فرزند خردسال بود، اما والدینش او را تشویق کردند تا به رویای خود ادامه دهد.

“آنها گفتند: “این بیشتر دلیلی است که شما جلو بروید، زیرا اکنون فرزندانی دارید که به شما تکیه می کنند.” و آنها حق داشتند، کاملاً همینطور بود. من همیشه می‌گویم فرزندانم نیروی محرکه واقعی من هستند، زیرا در ابتدا، ایجاد زندگی برای آنها بود.» او می‌گوید که او با مزایا و پرداخت‌های نگهداری از پدر بچه‌ها زنده می‌ماند – زندگی‌ای که در آن «شما دست به دهان زندگی می‌کنید». خواهرش هم بچه‌هایی خردسال داشت و مارش به یاد می‌آورد که با هم چماق می‌زدند تا بسته‌های پوشک بخرند.

در سال 2001 برنامه ITV Popstars مقدمه ای برای X Factor بود و مارش ماشین یکی از دوستانش را قرض گرفت تا به امتحان برسد و در سرما در صف ایستاد. او به همراه چهار نفر دیگر وارد شد و وقتی برنامه پخش شد، هرسی بزرگ شد. مارش می‌گوید: «تمام این زندگی از ناکجاآباد آمده است. او آن را دوست داشت اما در عین حال دشوار بود. «عناصری بودند که به طور کامل به سمت بهتر شدن تغییر کردند و سپس موارد دیگری وجود داشت که من در کنار بچه‌هایم نبودم. اینها چیزهایی هستند که من سخت پیدا کردم.»

قرار بود فقط سه قسمت باشد.  من به مدت 13 سال به آنجا رسیدم... مارش با بن تامپسون در خیابان تاج گذاری.
قرار بود فقط سه قسمت باشد. من به مدت 13 سال به آنجا رسیدم… مارش با بن تامپسون در خیابان تاج گذاری. عکس: آی تی وی

نفوذ روزنامه ها نیز بی امان بود. «آنها از سطل های زباله ما عبور می کردند. این ترسناک بود.» مارش می‌گوید از آنجایی که Hear’Say یکی از اولین گروه‌های نمایش واقعیت بود، مدیریت حرفه آنها نیز برای اطرافیانشان ناشناخته بود. «فرسودگی شغلی وجود داشت. ما به همه چیز، در همه چیز، در همه چیز پایان دادیم، و مردم زودتر از آنچه که معمولاً داشتند از ما خسته شدند. آنها هم تازه کار بودند، پس تقصیر کسی نبود. اما من احساس می‌کنم احتمالاً حمایت کافی در اطرافمان نداشتیم و فکر می‌کنم به همین دلیل همه چیز اشتباه شد.»

داستان هایی در مورد عدم موفقیت مارش و هم گروهانش وجود داشت – او می گوید: “اگر همه چیزهایی را که در آن زمان درباره من می خواندید باور می کردید، من بزرگترین عوضی در جهان بودم” – و مدت زیادی بعد از ترک گروه مارش، Hear’Say منفجر شد هم گروه او سوزان شاو در مورد استفاده از الکل و قرص های خواب برای مقابله صحبت کرده است، اما به نظر می رسد مارش نسبتاً آسیب ندیده از آن عبور کرده است. او می‌گوید، زمانی که هِر سی بی‌رحمانه توسط مردم مورد تمسخر قرار گرفت، او را ترک کرد قبل از اینکه اوضاع واقعاً بد شود. «همچنین، همه ما متفاوت بودیم. آنها از من کوچکتر بودند. من بچه داشتم، بنابراین مسئولیت های مختلفی داشتم. این احتمالاً مرا بیشتر زمینگیر کرد. این بدان معنا نیست که من تجربه ای را که آنها تجربه کردند را تجربه نکردم: من از طریق ضربه روحی خودم گذر کردم. اما از آنجایی که من بچه‌ها داشتم و حمایت زیادی در اطرافم داشتم – والدینم به لندن نقل مکان کردند – احساس می‌کنم که از پس آن برآمدم.

مارش دو تک‌آهنگ در 10 آهنگ برتر داشت و یک آلبوم به‌عنوان یک هنرمند انفرادی منتشر کرد قبل از اینکه توسط شرکت ضبط موسیقی‌اش کنار گذاشته شود. او مطمئن نبود که بعداً چه کاری انجام خواهد داد، اما سعی کرد باور کند که چیزی پیش خواهد آمد. او فکر می‌کرد که اگر نتیجه نمی‌داد، به کالج برمی‌گشت تا به‌عنوان یک آرایشگر و آرایشگر آموزش ببیند – او درست قبل از آزمون Hear’Say ثبت نام کرده بود. سپس در تب شنبه شب بازی کرد و عشق خود به بازیگری را دوباره کشف کرد.

اگرچه او نسبت به افرادی که او را به عنوان یک ستاره پاپ تلویزیون واقعیت رد می‌کنند که تلاش می‌کند بازیگر شود، محتاط بود، او در تست‌های بازیگری کنار رفت. او می گوید که نقش او در نقش میشل کانر در خیابان تاج گذاری، در ابتدا فقط برای سه قسمت بود. من 13 سال آنجا بودم. این یک اختراع مجدد بود و خیلی خوب بود که افرادی را داشته باشید که از شما شانس بیاورند. من در کوری خیلی چیزها یاد گرفتم – هرگز به مدرسه نمایش نرفتم، با تماشای افراد دیگر یاد گرفتم. یکی از خطوط داستانی او که در آن شخصیت او نوزادی نارس به دنیا آورد که برای زنده ماندن بسیار نارس بود، بر اساس تجربه خود مارش از مرگ پسرش آرچی بود و او به دلیل افزایش آگاهی نسبت به تجربه ای که هنوز در مورد آن کمتر صحبت می شود مورد تحسین قرار گرفت.

او چیزهای زیادی را پشت سر گذاشته است – مادر شدن در نوجوانی، ازدواج‌های ناموفق، تراژدی شخصی، نظارت عمومی – اما او می‌گوید انعطاف‌پذیری او به جای طبیعی آموخته شده است: “این فقط یک تجربه است.” مارش خیابان Coronation را ترک کرد تا چیز جدیدی را امتحان کند. فکر می‌کنم فردی ریسک‌پذیر هستم، زیرا «چه می‌شود اگر؟» همیشه بدتر است راحت بودن خوب نیست من همیشه می‌خواهم آن کسی باشم که می‌خواهد، زیرا نمی‌خواهم سال‌ها آن‌جا بنشینم و بگویم: “تعجب می‌کنم اگر … چه می‌شد؟”

joker123 casino malaysia minyak dagu mega888 apk pussy888 xe88 joker123 super 8 ways ultimate live casino malaysia live22 malaysia mega888 apk 免费电影 casino malaysia