فلور ایست به عقب نگاه می کند: “مادر من دوست داشت من را در پر زرق و برق ترین لباس ها بپوشاند: آستین های پوفی بزرگ و پد های شانه” | خانواده

Category: اخبار روز موسیقی

فلور شرق
فلور شرق در 1990 و 2023. پرتره بعدی: سیمون وب. استایل: اندی ردمن. مو و آرایش: کشیا شرق. تصویر آرشیو: توسط Fleur East

فلور ایست متولد 1987 در لندن، نوازنده و مجری است. به عنوان یک شرکت کننده در X Factor در سال 2014، کاور او از Uptown Funk به قدری محبوب بود که قبل از انتشار نسخه اصلی مارک رونسون در نمودار قرار گرفت. پس از اینکه او در جایگاه دوم قرار گرفت، اولین تک آهنگ او، Sax، پلاتین شد. او در سال 2017 راه خود را از لیبل سایمون کاول جدا کرد و شرکت خود را با نام Platinum East راه اندازی کرد و آلبوم بی باک خود را در سال 2020 منتشر کرد. او اکنون مجری برنامه Hits Radio است و با مارسل بادیان رابین، طراح و استایلیست ازدواج کرده است. آهنگ جدید او، Count the Ways، اکنون منتشر شده است.

مادرم دوست داشت من را در پر زرق و برق ترین لباس ها بپوشاند می‌توانید تصور کنید: آستین‌ها و دامن‌های پوفی بزرگ و پدهای شانه‌ای، با جوراب‌های رنگی مناسب. این عکس به احتمال زیاد در یک گردهمایی خانوادگی در خانه ما در Walthamstow، در شمال شرقی لندن گرفته شده است – من حدوداً سه ساله هستم و به نظرم خسته شده است. من احتمالا بیش از حد خسته بودم، اما همه خانواده ام مشغول پخش موسیقی و سرگرمی و خندیدن بودند. قیافه ام فریاد می زند: «بیا عکس بگیر! من می خواهم به رختخواب بروم.»

مادر و پدرم زندگی اجتماعی واقعاً خوبی داشتند – بسیاری از خاطرات دوران کودکی من میزبان افراد زیادی – خانواده، دوستان و همسایگان است. موسیقی همیشه بخش بزرگی از DNA خانواده ما بود. ما به مایکل جکسون، باب مارلی، استیوی واندر، جورج مایکل و Simply Red گوش می‌دادیم. از آنجا که آنها در هر اتاق بلندگو داشتند و دوست داشتند تمام شب به آهنگ گوش کنند و مهمانی کنند، من می توانم هر جا و هر زمان بخوابم.

علیرغم اینکه در بزرگ شدن در معرض معاشرت های زیاد قرار گرفتم، برون گرا نبودم. من بچه ساکتی بودم یک گربه ترسناک قبلاً آواز می خواندم، اما فقط در اتاقم تنها بودم. من یک پوستر 3T روی دیوارم داشتم و Destiny’s Child و Spice Girls الهام بخش بزرگی بودند. یکی از اولین خاطرات من نواختن کیبوردی است که پدر و مادرم برایم خریده بودند – گوشه اتاقم می نشستم و آهنگ می ساختم.

یک بار پشت سرم را نگاه کردم و مامان و بابا بالای سرم ایستاده بودند و نگاه می کردند. اشک ریختم چون خیلی خجالتی و ناراحت بودم که صدایم را شنیده بودند. گفتند: به آواز خواندن ادامه بده! به آواز خواندن ادامه بده!»

بعد از آن از من می خواستند که برای دوستانشان آهنگ اجرا کنم. من ابتدا آن را دوست نداشتم، اما بسیار خوشحالم که آنها مرا تشویق کردند. اگر آنها نبودند، احتمالاً هنوز در اتاقم تنها می خواندم.

قبل از اینکه بتوانم اجرا کنم 13 ساله بودم با اعتماد به نفس در مقابل دیگران یک باشگاه بعد از مدرسه به نام نردبان وجود داشت که در آن می توانستم آواز بخوانم و آهنگ بنویسم، و آن را دوست داشتم، به خصوص که در ابتدا در مدرسه چندان اعتماد به نفس نداشتم. من می‌خواستم مثل خیلی از بچه‌ها که وقتی نوجوان می‌شوند با هم ترکیب شوم. دانش‌آموزان دیگر گاهی در مورد موهای من نظر می‌دادند، بنابراین من نمی‌خواستم آن را طبیعی بپوشم، زیرا نگران بودم که ممکن است توجه بیش از حد را به خود جلب کند. من آن را در دم اسبی قرار می دادم. بعد یک روز فقط فکر کردم: “میدونی چیه؟ این موهای من است. من به این افتخار میکنم.” دیگر نگران آنچه دیگران فکر می‌کنند دست برداشتم، به طور کامل کسی که هستم را پذیرفتم و به یک پروانه اجتماعی واقعی تبدیل شدم.

دوست داشتم با همه گروه های مختلف صحبت کنم، بازی کنم و درباره زندگی بحث کنم. من کاملاً محبوب بودم و با آواز خواندن واقعاً شروع به بیرون آمدن از پوسته خود کردم. من حتی کمی سرکش شدم – هیچ چیز خیلی افراطی نیست، اما پدر و مادرم وقتی 15 ساله بودم از هم جدا شدند و می دانستم اگر در طول هفته با پدرم بمانم، می توانم کمی بیشتر از بیرون بیرون بروم. به طور کلی، من بچه خوبی بودم، هر چند – من در امتحاناتم سخت کار کردم و هرگز زیاد وحشی نشدم.

بخشی از این اخلاق کاری از پدر و مادرم سرچشمه می گیرد. آنها سرشار از زندگی و انرژی بودند، مردمی واقعاً برونگرا، اما همیشه من و خواهرم را تشویق می کردند که تمرکز کنیم. وقتی به آنها گفتم می‌خواهم یک ستاره پاپ شوم، هرگز نگفتند که دور از دسترس من است. داستان های موفقیت زیادی از منطقه ما وجود نداشت – تنها چیزی که داشتیم شرق 17 بود – اما به هر حال آنها از من حمایت کردند. آنها گفتند: “عالی است. شما می توانید آن را انجام دهید. فقط اول مدرک بگیرید.» [East studied journalism and contemporary history at Queen Mary University of London]. آنها به من این احساس را دادند که خواننده شدن دست یافتنی است.

وقتی 16 ساله بودم، گروهی به نام Addictiv Ladies را با دوستانی از Ladders راه اندازی کردیم. ما برای X Factor درخواست دادیم، عمدتاً برای خنده و بنابراین می‌توانیم بازخورد دریافت کنیم، و در نهایت وارد برنامه زنده شدیم. ما در هفته اول بوت شدیم، اما از همان لحظه می دانستم که خوانندگی کاری است که می خواهم انجام دهم. من بیشتر می خواستم.

برای 10 سال بعد، حرفه‌ام همه جا را به خود جلب کرد – در Topshop به عنوان دستیار فروش و در یک کلوپ شبانه به عنوان یک دختر شامپاین کار کردم. من یک محقق بازار بودم. من در یک گروه دختر دیگر بودم و برای چند سال با دی جی فرش تور رفتم.

از تبلیغات قبلی خبرنامه رد شوید