چرا باید مرا بشناسید: الکسی استاویتسکی، بنیانگذار اولین موزه پیانو روسیه

Category: اخبار روز موسیقی

الکسی استاویتسکی.  عکس - دیما ژاروف
الکسی استاویتسکی. عکس – دیما ژاروف

من در سال 1961 در مسکو به دنیا آمدم. در Profsoyuznaya زندگی می کرد. من در آنجا به مدرسه رفتم و دروس موسیقی من از آنجا شروع شد.

سپس دو شهر در زندگی من وجود داشت: ایوانوو و مسکو، زیرا اقوام من در ایوانوو زندگی می کردند و من اغلب مجبور بودم به آنجا بروم. بعداً مسکو را ترک کردم. این یک روند طولانی بود، بله، شاید بتوان گفت، و من الان هم دارم می روم. من به زندگی در استان ها کوک کردم و این تصمیم را در سال 2006 گرفتم.

همکلاسی من ماریانکا، که نوه بنیانگذار حزب کمونیست برزیل بود، شروع به آموزش موسیقی به من کرد. ما هنوز با او در ارتباط هستیم. حالا او در کشور دیگری است. و بعد درست روبه‌رو زندگی می‌کرد، و مادران ما با هم دوست بودند، هر دو می‌خندیدند، هر دو بدون شوهر.

ما در خانه پیانو نداشتیم و من برای مطالعه با ماریانکا رفتم. او اولین کسی بود که به من نشان داد چگونه نت “لا” را تشخیص دهم. او چیزهای زیادی به من نشان داد، من همه چیز را در پرواز درک کردم. البته والس سگ را هم به من یاد داد. بدون آن چطور؟ اکنون او یک مدرسه روسی در سن دیگو تاسیس کرده است.

پیانو نمی خواهد در بوته ها باشد

ما با او در یک مدرسه نسبتاً مشهور مسکو با تعصب فرانسوی درس خواندیم. شماس آندری کورایف، بازیگر سرگئی بودروف نیز از آن فارغ التحصیل شد.

از کودکی عشق باورنکردنی به موسیقی داشتم و مادرم که معلم زبان و ادبیات روسی بود، این علاقه را دید. او بسیار حواسش به من بود، او فکر می کرد که من زبان خواهم خواند. بعد مد شد.

وقتی وارد مدرسه فرانسوی شدم، اول کلاس بودم. زبانم رفته در همان زمان ، مادرم نیز متوجه شد که من به موسیقی علاقه دارم و با خوشحالی به این واقعیت کمک کرد که در ابتدا شروع به درس های خصوصی کردم.

برای دو سال هیچ ساز در خانه وجود نداشت: در آن زمان پیانو ارزش زیادی داشت و سپس مادرم یک ساز قدیمی برای من خرید – مارک زیمرمن. و اولین کسی که برای تنظیم آن آمد معلم کوک آینده من الکساندر یاکولوویچ لوژکین بود. یک شخصیت کاملاً شگفت انگیز و ویژگی های معنوی یک شخص.

تیونر

در این زمان مشخص شد که باید موسیقی را عمیق تر مطالعه کنم. برای این کار لازم بود به آموزش سیستماتیک تری در مدرسه موسیقی رفت. دیگر برای مطالعه پیانو در مدرسه دیر شده بود و به من پیشنهاد شد که ویولن سل یا فلوت بخوانم. من فلوت را انتخاب کردم.

پس از مدرسه، او وارد مدرسه موسیقی در کنسرواتوار مسکو – Merzlyakovka معروف شد. مدرسه یک کلاس رایگان عالی در مورد سازهای کوک داشت. به لطف این، هر چند سال یک تیونر حرفه ای بیرون می آمد که می توانست در مدرسه و نه تنها کار کند.

سپس به ارتش رفتم، در نیروهای موسیقی خدمت کردم و سپس وارد مؤسسه گنسین شدم. اما قبلاً در آن زمان به عنوان تیونر کار می کرد. کار عملی شروع شده است. شروع کردم به درآمد زیادی. امروز به شروع آموزش مهارت های کوک فکر می کنم و احتمالاً به یاروسلاول خواهم رفت. حرفه های معلمی

الکسی استاویتسکی واقعیت را مطابق با قوانین صدای خالص تغییر می دهد

من اولین تجربه خود را از کوک کردن آلات موسیقی در ایوانوو داشتم، در چنین سکونتگاهی تاسف بار برای تبعیدیان. خانواده من بعد از جنگ به آنجا رفتند، عمه ام آنجا زندگی می کرد. خانه به خانه ای که آلات موسیقی بود می رفتم و سعی می کردم آنها را کوک کنم.

من این کار را برای پنج یا شش ساعت انجام دادم. به طور شهودی. واقعا هیچی نمیدونن اما ظاهراً موفق شدم، زیرا همه خوشحال بودند. اما از خودم ناراضی بودم. من آن موقع پانزده شانزده ساله بودم. سپس، در حال حاضر در Merzlyakovka، روش مناسب را پیدا کردم. و من استعداد ایجاد چنین سیستمی را داشتم که طبق آن، همانطور که بعداً متوجه شدم، بسیاری از افراد آن را به این ترتیب راه اندازی کردند.

کار منظم به عنوان یک تیونر در واقع در ارتش آغاز شد. چنین داستانی وجود داشت: من در مسکو، در فیلی خدمت کردم. برای اینکه به عنوان یک تیونر آماده وارد زندگی غیرنظامی شود، او هر روز قبل از بیدار شدن از خواب بیدار می شد. او در امتداد حصاری که واحد نظامی را از سایر نقاط جهان جدا می کرد دوید، از حصار بالا رفت تا به ایستگاه مترو برسد. با Fileya به مرکز رسیدم و به خوابگاه Merzlyakovka رفتم. یک یا دو پیانو را در آنجا کوک کردم و سپس به سمت واحد برگشتم. او درست به موقع برای زنگ بیدار شدن دوید، همیشه سر وقت برمی گشت.

موزه پیانو و پیانوهای بزرگ در منطقه یاروسلاول ظاهر شده است

کوک پیانو و پیانوهای بزرگ فراخوان من است. بعد از اینکه در کالج موسیقی Gnessin مشغول به کار شد. مرا بردند. شاید این یک شناخت مستقل از استعدادهای من بود. در مقطعی دستاوردهای بزرگی داشتم، یکی از سریع ترین تیونرهای مسکو بودم. و کیفیتش مناسب بود در 16 دقیقه کل پیانو را کوک کردم. برای مردان جوان مدرن با چشمان سوزان، این یک معجزه است.

در سال 1990 کارگاه خود را سازمان داد. در زندگی ام احتمالاً دو پروژه بزرگ را انجام دادم. دومی موزه پیانو است. موزه به طور منطقی از کارگاه بیرون آمد. اگر کارگاه نبود، موزه هم وجود نداشت.

در دهه 1990 مجبور شدم به عنوان لودر زیاد کار کنم. این منطقی بود، زیرا اغلب ابزارها باید توسط خودمان به کارگاه آورده می شد. توانایی حمل پیانو، توانایی زنده کردن سریع ساز بسیار مفید بود – بدون این امکان ایجاد یک موزه خصوصی پیانو غیرممکن بود. همچنین اتفاق می افتاد که در آن سال ها بسیاری از مردم نیازی به پیانو نداشتند و اغلب به آنها پیشنهاد می شد آنها را بلند کنند یا فقط بیرون بیاورند.

اولین پیانوهای موزه نیز در کارگاه من نگهداری می شد. یکی از آنها، مینی پینوت آمریکایی، اکنون در موزه و به نمایش گذاشته شده است. امروزه تنها در انبارهای موزه حدود 140 ابزار وجود دارد. درست است، نه تنها مال من وجود دارد، بلکه مجموعه ای از موسیقیدان مشهور پیتر آیدو نیز وجود دارد.

تاریخچه موزه پیانو به شرح زیر است: اولین تلاش بزرگ در راه ایجاد آن، نمایشگاهی از سازها در فضای بزرگی در خاکریز Yauzskaya بود. ما آن را با پتر آیدو گذراندیم. سپس یک اتاق نسبتاً بزرگ در جای دیگر به ما دادند. سالنی بود با حدود 1600 صندلی. در ابتدا این پروژه آیدو بود. سپس پس از مدتی به او پیوستم. برای شش سال کار مشترک، حدود 110 ساز جمع آوری کرده ایم. در کشور ما چنین مجموعه ای وجود نداشت، مجموعه ای که برای بازدیدکنندگان باز است. کنسرت ترتیب دادیم.

سپس پس از آشنایی با مجموعه ما، معروف ترین کارشناس اروپا، کریس من، گفت که ساختمان پیانو روسی که چهره خاص خود و خطی جداگانه دارد، شایسته است که به عنوان یک بخش کاملاً مستقل در تاریخ تعیین شود. ساختمان پیانوی جهان

بعداً به طور شهودی متوجه شدم که موزه باید به استان ها منتقل شود. در مسکو بزرگ، ممکن است گم شود و در مناطق به مکانی برای زیارت گردشگران تبدیل شود، چیزی که اکنون در ریبینسک اتفاق می افتد. ما اصلا موزه پیانو نداشتیم. متوجه شدم که وقت آن رسیده است که بروم و به دنبال شهری بگردم که به مجموعه ما علاقه مند باشد.

استاد رویاپرداز

برای دو سال و نیم، 17 تن پیانو گرند و پیانوهای ایستاده در Tver داشتم. ما سعی کردیم در آنجا موزه ای ترتیب دهیم. با نوازندگان، افراد با نفوذ مختلف شهر که می توانستند همکار شوند، ملاقات کردم. کار طولانی بود. اما در Tver این کار درست نشد. و شهردار ریبینسک، دنیس والریویچ دوبریاکوف، آن را گرفت و به سادگی موضوع را بلافاصله حل کرد. او مرا باور کرد، یکی از همکاران من شد، زیرا ریبینسک برای یک گردشگر فرضی می جنگد و هیچ موزه ای مانند موزه ما در هیچ کجا وجود ندارد. اکنون در ریبینسک جریان گردشگران حدود 200 هزار نفر در سال است. و شهردار امروز ریبینسک، دیمیتری استانیسلاوویچ روداکوف، کمک زیادی می کند. بله، و مردم ریبینسک فعالانه از ما حمایت می کنند.

در قلب کار من، در سازمان موزه، عشق من به این کار، سرسختی و پشتکار است. مانند یک موزه واقعی، ما یک سالن نمایشگاه و انبار داریم. مانند همه موزه ها، ما تنها بخشی از آثار موجود را به نمایش می گذاریم. این برای موزه ها ضروری است. ساختار حفاظت از میراث فرهنگی و تاریخی به شرح زیر است – ما می توانیم چیزی جدا شده را حفظ کنیم. جذابترین. برخلاف نقاشی ها، معماری، تقریباً هیچ کس در حفظ پیانوفورته نقش نداشت. موزه‌های دولتی بزرگ به‌طور انتخابی و تعداد کمی از نمایشگاه‌ها در این زمینه استفاده کردند.

پتر آیدو: “من خود را حافظ سنت ها می دانم”

اکنون در ریبینسک به یکی از موقعیت های پیشرو از نظر اهمیت در زندگی فرهنگی شهر پیشرفت کرده ایم. ما کنسرت داریم، خودمان را به عنوان یک موزه بازی جا می دهیم. تقریباً 35 ساز در سالن ها به نمایش گذاشته شده است. البته سعی می‌کنیم جذاب‌ترین طرح‌های پیانو را از نظر اصالت به نمایش بگذاریم. ما طیف گسترده ای از ابزارها را جمع آوری کرده ایم که همه در بالاترین سطح حرفه ای کار می کنند. اغلب یک مهمان می خواهد ساز را بچشد، بنوازد، صدا را بشنود، با پیانو ارتباط برقرار کند.

ما همچنین نمایشگاه هایی داریم که در هیچ موزه ای در روسیه نیست. مثلا پیانوی مستطیلی 1803 «برادوود» که ما آن را بازسازی کردیم. پیانوهایی هستند که 200، 150 سال قدمت دارند و می توانید آن ها را بنوازی.

موزه ما بزرگترین نماینده موسیقی آکادمیک در ریبینسک است. کنسرت ها به طور منظم در اینجا برگزار می شود. و من شروع به زندگی در دو شهر کردم و اغلب اوقات را در جاده می گذرانم. رویای من افتتاح موزه پیانو دیگر در یکی از شهرهای روسیه است. توسعه دهید. و به نوازندگان کمک کنید.

اکاترینا کولودنایا، “Moskvich Mag”


راستی:

joker123 casino malaysia minyak dagu mega888 apk pussy888 xe88 joker123 super 8 ways ultimate live casino malaysia live22 malaysia mega888 apk 免费电影 casino malaysia