مندر تابستان 1992، Anohni دست مارشا پی جانسون را بوسید. سپس در 21 سالگی، این خواننده بریتانیایی تبار برای تحصیل در رشته تئاتر تجربی در دانشگاه نیویورک به نیویورک نقل مکان کرد و شروع به جمع کردن خانواده انتخابی خود کرد. Anohni امروز در مورد جانسون، فعال مشهوری که در قیام استون وال در سال 1969 علیه پلیس ضد دگرباش جنسی+ در نیویورک جنگید و زندگی خود را در پیشاهنگ آزادی دگرباش و ترنس سپری کرد، می گوید: «من کاملاً او را ایده آل کردم. بسیاری از نوآوریهای او بیسابقه بودند.»
شش روز پس از ملاقات Anohni با او، جسد جانسون در حال شناور بودن در رودخانه هادسون نیویورک در شرایطی پیدا شد که همچنان مرموز است. Anohni میگوید: «آن دوره از هفتهها مسیر زندگی من را تغییر داد. از آن زمان، جانسون چیزی شبیه به یک راهنمای معنوی بوده است: Anohni برای ادای احترام نام گروه خود را جانسون ها گذاشت و در اولین آلبوم خود، Antony and the Johnsons در سال 2000، مارشا را در مرثیه راک مجلسی River of Sorrow تجلیل کرد. او ابراز تاسف کرد: “هیچ دروغگو یا خیرخواه گرانقدر / نمی تواند عشقی را که دزدیده شده است برگرداند.”
Anohni که از طریق وبکم در یک بعد از ظهر آفتابی نیویورک صحبت میکرد، میگوید: «او فردی بسیار خوش اخلاق، شوخطبع و فوقالعاده مهربان بود. “مطمئنم که او باید مهربان باشد تا با مهربانی به من پاسخ دهد، همانطور که من در آن لحظه لباس پوشیده بودم.” در این فصل از زندگیاش، Anohni با یک لباس ابریشمی و چکمههای رزمی که روی پیشانیاش نوشته شده بود، در مرکز شهر منهتن پا میگذاشت. او برای ملاقات با جانسون چه لباسی پوشیده بود؟ “بیایید حتی در مورد آن صحبت نکنیم!” با خنده کوتاهی می گوید. من خیلی آندروژن و پانک لباس می پوشیدم.
آلبوم جدید او، پشت من پلی بود برای عبور تو، که به Anohni and the Johnsons اختصاص دارد (بازیابی نام گروه برای اولین بار از آلبوم Swanlights در سال 2010) یک بار دیگر این فعال فقید را به عنوان یک الهه در چیزی که Anohni آن را “کامل” می نامد، تبدیل می کند. لحظه دایره». جانسون از روی جلد در یک پرتره تک رنگ زیبا که توسط عکاس آلوین بالتروپ گرفته شده است، که صحنه گشت و گذار همجنسگرایان در اسکله چلسی در ضلع غربی نیویورک را که جانسون در نزدیکی آن با مرگ او روبرو شد، به تصویر کشیده است.
این عنوان یادآور فداکاری های پیشگامان LGBTQ+ مانند جانسون است. Anohni میگوید: «بسیاری از افرادی که قهرمانانهترین کارها را برای فرهنگ انجام دادهاند، آن را با هزینه گزافی برای سلامتی و آسایش خود انجام دادهاند. به عنوان افرادی با بدن عجیب و غریب، ارتباط با آن آسان است. بچه های دهه 70 و 80 هنوز هم اغلب قبل از اتمام دبیرستان از خانه هایشان بیرون رانده می شدند. متوجه میشوید که به شهر بزرگی فرار میکنید، جایی که میتوانید جایگزینی برای ساختار خانواده بیابید که در آن به دلیل تفاوت جنسیتی از شما استقبال نشده است.» او به رسمیت میشناسد که این میتواند جنبه مثبتی داشته باشد. “به روشی عجیب، آن تجربه تبدیل به یک هدیه می شود، زیرا راهی برای خروج به ما می دهد.”
آخرین آلبوم Anohni، 2016 Hopelessness، محکومیت بی دریغ بی عدالتی سیستمی بود. با سنگ زنی بیت های الکترونیکی، مناظر بی ثمری را تجسم می کرد که با گورها پر شده بود. اما پشت من…، با بستر باشکوه مردمی شبانی و روح آکوستیک دهه 70، نگاه همدلانهتری به خود میگیرد. تکآهنگ اصلی It Must Change به رنج بردن از ضربات تعصب و تلاش برای برقراری ارتباط با کسانی که برای شما آرزوی بیماری دارند میپردازد. Anohni به آرامی روی گیتار آرام و سیمهای سرسبز میخواند: «من همیشه فکر میکردم تو به شیوهی خودت زیبا هستی، به همین دلیل این خیلی غمانگیز است.» مونرو برگدورف، نویسنده و فعال LGBTQ+ در این ویدئو نقش آفرینی می کند.
برگدورف به من میگوید: «این آهنگ فراتر از حقوق ترنس است. اما بهعنوان یک فرد ترنس در مرکز جنبش، واقعاً با تجربه من صحبت میکند، در جایی که «طرز صحبت کردن با من، کارهایی که با من انجام میدهی» – باید تغییر کند.» او می افزاید که می خواست در عملکرد خود یک اعتماد به نفس بی سر و صدا برقرار کند. گفت و گو در مورد حقوق تراجنسیتی ها آشفته است. اما جامعه آرام، انعطاف پذیر و قوی است.»
او می گوید در حالی که مضامین Anohni تزلزل نکرده است، رویکرد او لطیف تر شده است. او میگوید: بخشش بسیار بیشتری در آهنگی مانند It Must Change وجود دارد، او میگوید: «یک ضرورت تقریبا غیرممکن برای بخشش که، بهطور متناقض، ما باید از آن عبور کنیم تا بتوانیم هر آژانسی را برای ایجاد تغییر از سر بگیریم». تا حدی، او این تغییر را مرهون سن خود می داند. Anohni که اکنون 51 سال دارد، میگوید: «هر چه بزرگتر میشوی، رویکرد فرد به طرز ماهرانهای تغییر میکند. [approach them]”
Anohni با تهیهکننده جیمی هوگارث، که بر روی Rockferry یکپارچهسازی روح Duffy کار میکرد، My Back … را ضبط کرد. Anohni میگوید: «من یک نقطه نرم برای او دارم. در ابتدا آنها به تنظیمهای شاداب نینا سیمون و جیمی اسکات خواننده جاز اشاره کردند، اما به زودی یک شیار خاص خود را پیدا کردند: هوگارت گیتار مینواخت، آنونی نتهای او را مرور میکرد تا اشعار مناسب را بیابد و بلافاصله ضبط میکردند، سه یا سه تا چهار آهنگ در روز پس از دو هفته، رکورد تقریباً در جای خود بود. بعداً گروهی را برای پر کردن سازها آوردند.
بسیاری از ضبطها اولین برداشتهای آوازی Anohni هستند. او میگوید: «این یک فرصت فوقالعاده برای ضبط آهنگی است که در حال درک آن هستید». “مثل گرفتن چیزی است که تازه و جدید به جهان پرواز می کند.” موسیقی جاز-راک تنومند Can’t این خودانگیختگی را از بین میبرد، زیرا اشعار احشایی Anohni در مورد “حرف زدن با این همه دندان پوسیده” غوغایی هیجانانگیز از برنج زدن، سنجهای کوبنده و سیلیهای گیتار را آغاز میکند. برو جلو، Anohni را مجدداً به عنوان یک کشیش هارد راک تجسم میکند، و هشدارهای شوم را در نظر میگیرد که صدایی شبیه صدای جیغ گیتار همراه با بازخورد است. (در واقع، فریاد آواز یک لمور است.)

ویبراتوی Anohni مانند همیشه فرمانده باقی می ماند، اما او به خاطر آسیب پذیری که یادآور احساسات نافذ آلبوم برنده جایزه عطارد او در سال 2005 من یک پرنده هستم، تماس گرفته است. او برای پایان دادن به جنگ های زیست محیطی التماس می کند. Sliver of Ice یک “آهنگ خداحافظی” برای دوست فقید Anohni به نام Lo Reed است که از گفتگوی آنها در هفته های آخر زندگی الهام گرفته شده است. Anohni می گوید: «بسیاری از آن اشعار چیزهایی هستند که او درباره یک تکه یخی که روی زبانش گذاشته شده بود به من گفت. “این برای او چنان مکاشفه ای بود که قبلاً هرگز متوجه زیبایی آب سرد نشده بود.”
Anohni نیز در منهتن چیزهای شگفت انگیزی پیدا می کند. یک روز تعطیل برای او چگونه است؟ “من عاشق [Chelsea] اسکله در تابستان،” او می گوید. من دوست دارم هنوز به آنجا بروم، حتی اگر کاملاً متفاوت باشد. حتی پارک میدان واشنگتن نیز بسیار سرگرم کننده است. تعداد زیادی از جوانان در حال ترکیدن هستند.»
Anohni و سه خواهر و برادرش در چیچستر انگلستان به دنیا آمد و به عنوان کاتولیک بزرگ شدند. در حدود هشت سالگی متوجه شد که کلیسا افرادی مانند او را نمی پذیرد. او در سال 2016 گفت: “معلوم بود که من تراجنسیتی هستم.” مادرش عکاس و پدرش مهندس بود که کارش خانواده را به خارج از کشور برد. پس از یک طلسم در هلند، هگارتی ها در سن خوزه، کالیفرنیا، زمانی که Anohni 10 ساله بود ساکن شدند. در بریتانیا او از خواندن در گروه کر مدرسه لذت می برد، اما همکلاسی های جدیدش آن را زنانه و شرم آور می دانستند. او به موسیقی پناه برد و به موج جدید پر زرق و برق آدم و مورچه ها، باله اسپانداو، یازو و به ویژه کلوپ فرهنگ کشیده شد.
در سال 1990، در جستجوی راهی برای خروج، Anohni به نیویورک نقل مکان کرد و به زودی به بخشی جدایی ناپذیر از Blacklips تبدیل شد، یک “فرقه پرفورمنس” که خود را به عنوان “فرقه پرفورمنس” می نامید و رویدادهای هفتگی را در کلاب معروف Pyramid برگزار می کرد. Anohni در کتاب Blacklips: Her Life, and Her Many, Many Deaths، کتابی جدید که وقایع این مجموعه را روایت میکند، میگوید: «مخاطبان با سطلهای پر از خون و روده، چاقو، اسپرم، جواهرات، مواد مخدر، آشغال و عشق پرتاب شدند. و درست زمانی که بلکلیپس شروع میشد، مرگ مارشا پی جانسون انگیزه جدیدی به کار آنهنی داد و این حس را تقویت کرد که «کجا قرار بود بنشینم، چه ارزشهایی را در طول انجام کارم نام ببرم، و چیزی که قرار بود به آن تکیه کنم و از آن الهام بگیرم.» او می گوید.
او شروع به نوشتن و اجرای آهنگ هایی کرد که به استانداردهای Anohni تبدیل شدند. در اوایل 40 سالگی، او آنها را با ارکستر سمفونیک لندن اجرا می کرد. او میگوید: «بسیار وحشیانه است که آهنگی بنویسی که در یک کلوب برای مخاطبی که هیچکدام از آنها اجرا نمیشود، و بیش از 20 سال بعد خودت را ببینی که در سالنهای سمفونی پر از جمعیت آواز میخوانی».
Anohni با Björk و Laurie Anderson همکاری کرد. آهنگی که او برای مستند زیست محیطی Racing Extinction در سال 2015 نوشت، نامزدی اسکار را برای او به ارمغان آورد. با افزایش مخاطبانش، او شروع به استفاده متفاوت از صدای خود کرد. در سال 2014، پس از انتشار پنج آلبوم استودیویی، Anohni با چهار هنرمند زن در مانیفست Future Feminism خود، با 13 اصل حک شده در دیسک های رز کوارتز همکاری کرد. با روحی که میتوانست ناامیدی را تعریف کند، اولی چنین بود: «تسلیم شدن زنان و زمین یکی است».
با وجود لطافت پشت من…، آتش آنهنی کمرنگ نشده است. او وقتی به زندگی اولیه خود در بریتانیا نگاه می کند، به «حباب سلامت پلاستیک پس از جنگ پتروشیمی» اشاره می کند که بر اساس انکار تاریخ برده داری بریتانیا ساخته شده است. ما در ادامه در مورد لغو ممنوعیت اخیر Roe v Wade و فلوریدا در مورد مراقبت جنسیتی از کودکان ترنس توسط دادگاه عالی ایالات متحده صحبت می کنیم. آیا ظهور قوانین سختگیرانه ضد LGBTQ+ او را مجبور به تجدید نظر در زندگی در ایالات متحده می کند؟

او به زودی می گوید: «بسیاری از مردم در بریتانیا احساس امنیت بیشتری نمی کنند. این کابوس ضد ترنس در بریتانیا متولد می شود. بریتانیا یکی از زادگاههای تنفر از تنوع جنسیتی است. این کشور یکی از زن ستیزترین و منفورترین کشورهای جهان است. از بچگی بود، چون یادم میآید که چه تأثیری روی مادرم گذاشت، چه تأثیری روی خواهرم گذاشت، چه تأثیری بر خانوادهام گذاشت و چه تأثیری بر من گذاشت.»
Anohni Hopelessness را با تکآهنگ 4 درجه راهاندازی کرد، یک کیفرخواست خشمگین از عدم اقدام اقلیمی که همزمان با کنفرانس آب و هوای سازمان ملل در سال 2015 در پاریس منتشر شد. با این حال، او به دنبال پرهیز از تعلیم گرایی در پشت من بود… و درگیری سنجیده آن با موضوعات داغ به عنوان واکنشی به لجن انداختن گفتمان معاصر «ما در برابر آنها» است. Anohni این نوع تفکر باینری را بی فایده می داند. او می گوید: “من به گونه ای بزرگ شدم که به نور و تاریکی، یین و یانگ، مرد و زن اعتقاد داشته باشم.” «این بچه خواری وحشتناک است [idea]. از واقعیت تجربی خودش تهی شده است.»
در عوض، او امیدوار است که مضامین زیستمحیطی کتاب «پشت من» یک نقشه راهی برای خروج از تضاد ارائه کند. ما به زندگی روی زمین متصل هستیم. همه آن موجودات دنیا خانواده ما هستند.» و ما باید در حال حاضر به خانواده خود پاسخ دهیم. یکی از جنبههای این رکورد این است که به مردم نسخهای از طرحی برای چگونگی صحبت کردن با خود از طریق برخی از این حقایق دردناکی که همه ما در آن غوطهور هستیم، ارائه دهد. این پروژه بزرگتر است، او میافزاید: «این یک موهبت است که کمی بیشتر در مورد اینکه زندگی بر اساس شرایط زندگی واقعاً به چه معناست، زیرا این کار من را کمی به طبیعت نزدیکتر میکند. من را کمی به درختی که در جنگل میریزد نزدیکتر میکند، روباهی که پایش شکسته از میان یک میدان زغالسنگ تلو تلو خوردن.»
Anohni برنامه مشخصی برای تور آلبوم ندارد اما تابستان شلوغی در پیش دارد. نمایشگاهی از نقاشیها و آثار کولاژ او ماه آینده در آمستردام افتتاح میشود، جایی که او همچنین مجموعه فمینیسم آینده را بازسازی خواهد کرد. در حالی که خورشید طلایی می شود، او می گوید: «ما با تب کار می کنیم. در این مرحله از زندگی، Anohni برای بسیاری یک نگهبان معنوی است، همانطور که جانسون برای او بود. او میگوید اگر چیزی وجود دارد که او میتواند بیان کند، این است که “درد این تجربه” – زندگی کردن – “بخشی از این تجربه و تجربه خلاق ما است. این یک هدیه است. به همان اندازه که طاقتفرسا است، زندگی در عمل نیز وجود دارد.»
My Back Was a Bridge for You to Cross از طریق Rough Trade Records / Secretly Canadian در 7 ژوئیه منتشر می شود.