تیفانتزی انتقام رابطه او یک تجارت بزرگ در پاپ امسال است. گل های مایلی سایرس، که به تنهایی شانه ای بهتر از شوهر سابقش بالا می اندازد، شماره 1 جهانی است. شکیرا ویروسی شد و سابق خود را که گفته می شد خیانت کرده بود نابود کرد. لانا دل ری تنها بیلبورد آلبوم جدیدش را در زادگاه دوست پسر سابقش منتشر کرد. Kill Bill از SZA سابق خود و دوست دختر جدیدش را به قتل رساند. سالاد، از اولین آلبوم سابرینا تیتلباوم به عنوان بلوندشل، در نوع متفاوتی از انتقام است. در جایی بین عصبانیت کرنبری و لبه های براق دپش مود، آهنگ گوت-راک مهیج را اجرا می کند، ترانه سرای 25 ساله را در حال تصور فرستادن مردی می بیند که علیه دوستش تجاوز کرده است. “خدایا به من بگو چرا دخترم را آزار داد؟” او مانند رعد و برق گیتار می خواند.
این آشکارا خشمگینترین لحظه در آلبومی است که در غیر این صورت با سایههای ظریفتری از خشم سروکار دارد، زیرا او پویاییهای پیچیده روابط را که میتواند زنان را مجبور به تحمل بدرفتاری کند، برمیگرداند. Teitelbaum قبلاً به عنوان Baum اجرا می کرد و با شعارهای ناراضی و فمینیستی تی شرت آلت پاپ می نوشت که به نظر قدیمی می رسید. او از آن زمان گفته است که هرگز شبیه او نبوده و هوشیاری در سال 2019 و به دنبال آن قرنطینه، او را وادار به نوشتن موسیقی خشمگینی کرد که همیشه از ساختن آن می ترسید، با الهام از هول و پی جی هاروی. (یک بدبین می تواند آن را یک حرکت زیرکانه بنامد – اگرچه خون ریزی Teitelbaum استثنایی شناخته شده است، واقعیت این است که زنان جوان عصبانی در سال های اخیر بر موسیقی جایگزین تسلط داشته اند، که با امضای Boygenius با یک ماژور به اوج خود رسیده است.) در Blondshell، وحشتناک اما به طرز شگفت آوری. آلبوم سرگرمکننده دوران بلوغ، Teitelbaum هنوز به اندازهای نزدیک است که بتواند به احساسات مخالف پشت این قدرت احساس دسترسی داشته باشد، اما این یک نوع رکورد هوشمندانه و واضح است که فقط از داشتن فاصله کافی برای ایجاد الگوهای رفتاری ناشی میشود.
یکی از موارد ثابت، میل مخرب به احساس است، چه ناشی از مواد مخدر، چه رابطه جنسی یا اعتبار سنجی توخالی. Teitelbaum در Tarmac اذعان می کند: «فکر می کنم دارم خودم را گم می کنم. Blondshell، به هر حال، این ولع را به آلت-راک خشخاش بسیار رضایت بخش (تهیه شده توسط ایو روتمن) تبدیل می کند که تأثیرات فرسوده را تازه می کند. Teitelbaum از طرفداران صدای بلند، آرام و بلند به سبک Pixies، لحن تیره گیتار نیروانا، لذت بیعیب لیز فیر است. اما او امکاناتی متمایز برای ملودیهای قلابآلود دارد – اغلب شادیآور، حتی زمانی که در مورد چیزی بد میخواند – و آوازهای ظریف، ویژگیهایی که به او پتانسیل بسیار زیادی در زندگی میدهند. او از حالت طعنهآمیز به سگ دار آویزان میلغزد و آخرین مورد نشانهای از خود پارگی است: «وقتی میخواهم کارم را تمام کنم فقط به چشمانم نگاه کن… فکر میکنم کج خلقی من زمانی است که به من میگویی من زیبا هستم،» او با ردی از انزجار از نیازش در شهر بوسه، یکی از معدود آهنگهای رویاییتر که به این آلبوم جمعوجور و 9 قطعهای وسعت و وسعت میبخشد، میخواند.
با بازگشت به دل ری، 11 سال از اولین نمایش خود می گذرد، که موضوع دیرینه او را به عنوان فردی که اغلب در هیجان مردان ناخوشایند قرار می دهد، جوانه زد. جای تعجب نیست که این در طول دوران فمینیسم توانمندسازی ضعیف بود، اگرچه طرفداران حقیقت پیچیده پشت سخنان او را تشخیص دادند. همینطور نسل بعدی ترانه سرایان جوان تحت درمان، که تیتلباوم در میان آنها بود، مشتاق کشف ریشه های این جاذبه های منحرف شده بودند. Blondshell با ورونیکا مارس شروع میشود، که نام آن برگرفته از سریال آمریکایی دهه 00 درباره یک محقق خصوصی نوجوان است. این تصویری است از دوران کودکی که با تماشای نمایشهای نامناسب سن سپری شده است: آکوردهای محکم با کف دست، ابیات انحرافی Teitelbaum را لنگر میاندازند، گویی از منطق کودکی پیروی میکنند که جهانبینی را کنار هم میسازد، و در یک گروه کر بازیگوش و درهم میآید. “لوگان یک دیک است،” او از علاقه خصمانه-اسلش-عشق مریخ می خواند. سپس یک نگاه سریع به واکنشها میآید: «دارم یاد میگیرم که داغ است/ سرپناه بده،» او التماس میکند، دومی اشارهای به رولینگ استونز نیست، بلکه درخواستی برای بیگناهی از دست رفتهاش است.
این دانه درخت انگور است که با افزایش سن بیشتر در هم پیچیده می شود. Blondshell خط باریک بین فداکاری و توهم را در روابط خود ویرانگر میخکوب می کند. “اگر من اجازه بدهم این من را بکشد چه؟” او در Sepsis میخواند، شعرهایی درمورد عشق به خار که جای خود را به یک گروه کر فریاد زده میدهد: «خاموش کردن من باید خیلی کمتر طول بکشد.» او عشق و اعتیاد را در زمزمهای تلخ در المپوس در هم میآمیزد، آهنگی که به نارضایتی شایسته کوبین منجر میشود: «از خودم متنفرم چون همیشه سیاه میشوم»، آواز میخواند و صدایش را عمیقتر میکند تا کلمات پایانی را خالی کند. (در همین حال، او دچار تناقض رایج در آغوش کشیدن فراموشی می شود، در حالی که برای عزیزان بهتری می خواهد، عشق سختی را به دوستی که عود کرده است در Sober Together شیرین و مه آلود دیسکو.)
استفاده از مواد و ناامنی فقط به این بی ثباتی می افزاید. دو آهنگ پایانی، Tarmac and the Spade, Celestial Dangerous، متوجه میشوند که Teitelbaum در حال تغییر است و زیادهروی میکند تا دوستان جدید مهمانی را تحت تأثیر قرار دهد و کاملاً از عواقب آن آگاه باشد. او در پایان دومی ضعیف به نظر میرسد، آواز میخواند و در یک مسابقه شکستخورده میخواند که میخواهد فرار کند، اما میترسد که رها شود، ولع “تعطیلات احساسی” الکل را دارد. Teitelbaum می خواند: “من اعتدال را نمی دانم.” من فقط آنقدر می دانم که بدانم چیزی نمی دانم و می خواهم کسی مقصر باشد. این فانتزی انتقام بیهوده را جایگزین درمان نمی کند. اما Blondshell، سرشار از تجربه تلخ و صداقت بیپایان، سرپناهی قوی ارائه میکند که شنوندگان ممکن است شروع به یافتن آن کنند.
این هفته لورا گوش داد
الکس آنوانتر – ماریکوتکا
Anwandter یک ستاره پاپ پیشگام شیلیایی است که سینت پاپ تند و پر زرق و برق او اوج فونیکس را تداعی می کند. ماریوتیکا بد بو، بادگیر، اما به طرز جالبی شکنجه شده است.