Levellers به ​​عقب نگاه می کنند: “ما در حال پایان بودیم، اما متوجه شدیم که می توانیم آن را انجام دهیم” | موسیقی

Category: اخبار روز موسیقی

جرمی کانینگهام و چارلی هدر از The Levellers در سال‌های 1991 و 2023. عکس بعدی: سایمون وب. استایل: اندی ردمن. نظافت: آنابل میلر. تصویر آرشیو: استیو گولیک
جرمی کانینگهام (راست) و چارلی هدر از The Levellers در سال‌های 1991 و 2023. عکس بعدی: سیمون وب. استایل: اندی ردمن. نظافت: آنابل میلر. تصویر آرشیو: استیو گولیک

جرمی کانینگهام و چارلی هدر نوازنده بیس و درامر گروه موسیقی راک سیاسی فولکلور Levelers هستند. این گروه که در اواخر دهه 1980 در برایتون تشکیل شد، مورد علاقه افراد محروم – مسافران، “کراستی ها” و پانک ها – بود تا اینکه آلبوم دوم آنها، Leveling the Land، آنها را در سال 1994 به مرحله Pyramid در گلاستونبری رساند. 12 آلبوم بریتانیا و 14 تک آهنگ برتر 40 منتشر کرده است. آخرین آلبوم The Levellers با نام Together All the Way اکنون منتشر شده است. آنها در ماه اوت جشنواره روزهای زیبا را در دوون برگزار می کنند.

جرمی

من از عباراتمان در این عکس احساس می کنم که احساس آرامش می کردیم. ما به تازگی در جشنواره ای در دوسلدورف از صحنه پریده بودیم. قبل از آن، ما چند تور باشگاهی کوچک در اروپا انجام داده بودیم، اما این بسیار بزرگتر بود و نمایش خوبی بود. به همین دلیل است که ما واقعاً عرق کرده ایم و آبجو در دست داریم و انواع دیگر قاچاق! من یک تی شرت صورتی کثیف پوشیده ام که متعلق به دختری بود که با آن بودم، و یک جلیقه کت و شلوار پیرمردی که سالها داشتم، با چند نشان چسبانده شده روی آن – یکی از ایرلند را با سه سگ سلتیک روی آن، و یکی دیگر زنگ زده با نماد تشعشع که از کنسرت کراس دریافت کردم.

ما در این مرحله هنوز در حال پایان بودیم، اما کم کم داشتم به این موضوع می رسیدم که شاید بتوانم به عنوان یک موسیقیدان زندگی کنم. چند ماه بعد در تابستان 1991 بود که Leveling the Land را ضبط کردیم و شروع کردیم به درآمد حدود 25 پوند در هفته از طریق موسیقی. وقتی برای آخرین بار به دفتر دول رفتم، دختری که در آنجا کار می کرد گفت که قبلاً هیچ کس را به عنوان نوازنده قرارداد نبسته است. از آن زمان دیگر مجبور نبودم کار مناسبی پیدا کنم – روزهای خوش!

من چارلی را قبل از بقیه اعضای گروه ملاقات کردم. من در یک چمباتمه زندگی می کردم و دوست دخترش به خانه همسایه نقل مکان کرد. چارلی برای ملاقات آمد و معلوم شد که درامر است. سبک نوازندگی او را خیلی دوست داشتم: تا آن زمان با درامرهایی بازی می کردم که می خواستند مرکز توجه باشند. من فکر می کنم: “فقط لعنتی بازی بوم-چا-بوم-چا!” چارلی از انجام این کار خوشحال بود، بنابراین این مسابقه ساخته شده در بهشت ​​بود.

علاوه بر توانایی های موسیقایی او، چارلی را همانطور که او مثل من بود دوست داشتم. ما با هم چمباتمه زدیم – تا زمانی که قاضی تهدید کرد که پاهایمان را می شکند مگر اینکه در 20 دقیقه آینده بیرون بیاییم – و هر دوی ما از آن دسته بودیم که برای کشیدن سیگار از کف دفتر کار ته نشین می کردیم. با این حال، چارلی کسی بود که بیشترین شغل را داشت. به محض اینکه گروه مشغول بود، نمی‌توانستم حوصله کار را نداشته باشم – اما چارلی ادامه داد. او مدتی در یک کارخانه تولید تی شرت کار کرد. اولین تی شرت های Levellers از کارخانه آزاد شدند و من چاپ صفحه نمایش خود را اضافه کردم.

چارلی با همان دوست دختری که در زمان گرفتن آن عکس با او بود ازدواج کرده است. او یک خانواده کامل دارد. من نه – من هنوز به تنهایی زندگی می کنم، اما دوستی ما تقریباً ثابت مانده است. ما مردمی راحت هستیم، اعتقادات مشابهی داریم و هنوز واقعاً از همراهی یکدیگر لذت می بریم. وقتی صحبت با یکدیگر به میان می‌آید آنقدر احساساتی نیستیم، اما چارلی دوست بسیار خوبی بوده است.

در اوایل دهه 90، سوء مصرف مواد من مانع گروه شد. نوشیدنی و مواد مخدر، الکل و هروئین. آنها از اینکه من استفاده کردم متنفر بودند. هروئین یک ماده مخدر است که شما را از همه جدا می کند و گروه کاملاً حق داشتند که نگران من باشند. من به خاطر چارلی و بقیه گروه بارها به توانبخشی رفتم. من واقعاً از حمایت اخلاقی و تحمل آنها نیز سپاسگزارم.

چارلی

این یک عکس هیجان انگیز بود که توسط استیو گولیک گرفته شده بود که ما را برای یک ویژگی دنبال می کرد. با الهام از مسافران عصر جدید، یک اتوبوس قدیمی گرفتیم و آن را به یک ون تور پانک راک با یک مشعل چوب در پشت و تخت های خودمان تبدیل کردیم. بسیار سرگرم کننده بود، اما این واقعیت که ما حتی آن را ساختیم یک معجزه است. مشکل اتوبوس این بود که وقتی خراب شد باید به تعمیر آن ادامه می دادید. می توانم ببینم انگشتانم در آن عکس کمی کثیف هستند – احتمالاً با روغن پوشیده شده اند. توی راه یه لوله باز شده بود و فقط من و جون [Sevink, the violin player] و مدیر تور ما نحوه استفاده از پیچ گوشتی را می دانست. نی های کوتاه یا چوب کبریت می کشیدیم تا ببینیم نوبت تعمیر آن کیست. با نگاه کردن به گذشته، متوجه می شوم که هرگز آن چوب بلند را ندیده ام. فکر کنم بخیه زدم!

من لباس گرمکنی به تن دارم که مطمئنم از دوست دخترم، جیل که اکنون همسر من است، رد کردم. در مورد چیزهایی که در دستم است – فکر می‌کنم ممکن است یک فنجان شراب باشد، و کمی شبیه یک رول‌آپ به نظر می‌رسد، اما مطمئنم که چیز دیگری است. با این حال، من هرگز قبل از نمایش هیچ اختلافی ندارم. این ایده خوبی نیست – من خیلی حواسم پرت می شود و خیلی زود شروع به نواختن گروه کر می کنم.

از تبلیغات قبلی خبرنامه رد شوید

کل سال 1991 یک تاری بود. ما کنسرت های زیادی داشتیم و هرگز واقعاً به این فکر نکردیم که به کجا می رود. تا اینکه در سال 1992 در گلستونبری بودیم و من در چادر سینما فیلمی را تماشا می‌کردم و به اطراف نگاه می‌کردم و انبوهی از مردم تی‌شرت‌های Levellers را پوشیده بودند که به من برخورد کرد. شاید من پلک ها را روشن کرده بودم، فقط سوار آن شدم، اتوبوس را رانندگی کردم، اتوبوس را تعمیر کردم، کنسرت را انجام دادم، سپس برگشتم. فهمیدم که باید از لحظه لذت ببرم چون ممکن است دوام نیاورد. اما ما 35 سال بعد هستیم!

جرمی و من دوستان مشترکی داشتیم و به سرعت متوجه شدم که او نوازنده باس است که من همیشه در یک گروه می خواستم. او در واقع در ابتدا نسبتاً از من ترسیده بود. کمی انگار نمی خواست من را در یک کوچه تاریک ببیند. اما من بلافاصله به سمت او رفتم. او حتی در آن زمان هم قلقلک هایی داشت، قد کوتاه. در نهایت ما یک دوستی / اتحاد در گروه تشکیل دادیم. هیچ کدام از ما در نواختن درخشان نبودیم، اما به عنوان بخش ریتم انرژی داشتیم و ایده هایی داشتیم.

من یک کلاژ عکس از خاطرات شگفت انگیز جرمی در مغزم دارم. یکی از او در حال راه رفتن به سمت استیج Pyramid است، و یکی از زمانی که ما در حال گشت و گذار در آمریکا بودیم و روزها در اتوبوس گیر کرده بودیم، و ناگهان در گراند کانیون بودیم. من این تصویر واقعا واضح را از دیدن او دارم که به منظره نگاه می کند. من همچنین به یاد دارم که جرمی را در بخش توانبخشی ملاقات کردم. انگار در درون خودش گم شده بود. اما چیزی که در مورد جرمی وجود دارد این است که او از آن دسته افرادی است که هرگز طرف را ناامید نمی کند.

چیزی که به او کمک کرد تا از اعتیاد وحشتناک خود عبور کند این بود که ما بگوییم: «گروه بدون تو تمام شد. ما قرار نیست شما را جایگزین کنیم. ما ادامه نمی دهیم.» جرمی نمی توانست اجازه دهد این اتفاق بیفتد. او متوجه شد که باید از چیزی بزرگتر از خودش مراقبت کند و به جای خودش برای آن کار کرد.

این روزها، گروه ما را Tweedledee و Tweedledum می نامند، زیرا ما همیشه در حال دعوا هستیم. ما فقط در مورد هر چیزی که می‌نوازیم، مماس می‌کنیم، و بقیه گروه طوری به اطراف اتاق نگاه می‌کنند که انگار می‌گویند: “این بحث تا کی ادامه خواهد داشت؟” این هرگز جدی نیست، ما فقط می خواهیم آن را درست انجام دهیم، چه مودبانه این کار را انجام دهیم و چه فریاد بزنیم. بیرون بهتر از داخل است، احتمالاً به همین دلیل است که سه دهه است این کار را انجام می دهیم. به علاوه، من دیگر نیازی به تعمیر ون ندارم. الان کار کس دیگه ایه

joker123 casino malaysia minyak dagu mega888 apk pussy888 xe88 joker123 super 8 ways ultimate live casino malaysia live22 malaysia mega888 apk 免费电影 casino malaysia